یارانه معیشتی و دهک‌بندی اجتماعی

کیکاوس پورایوبی - از مسائل مهم و اساسی نظام بوروکراسی امروزی، مرکز داده‌های علمی و صحیح آماری آن است که بوسیله پارامترهای اندازه‌گیری جهت سنجش و پایش ابعاد مختلف کمی و کیفی زندگی شهروندان تعبیه شده است تا به دستگاهها و نهادهای رسمی تصمیم‌گیری کمک‌‌ کند که اطلاعاتی دقیق، مشخص و عملی از میزان ثروت، سرمایه، مطلوبیت زندگی اجتماعی و دارایی‌های جامعه در دسترس باشد.
در خوشه‌بندی صورت گرفته توسط وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی جهت دریافت یارانه معیشتی میزان دارایی‌های مهمی چون املاک اعم از تجاری، اداری، مسکونی و مقدار زمین مورد‌ پایش و سنجش قرار نگرفته زیرا اطلاعاتی بروزی در این زمینه در دسترس نیست و فقط خوداظهاری شهروندان مورد ثبت و استناد است، حال آنکه همین یک مورد می‌تواند تمام معادلات ارزیابی را در زمینه خوشه‌بندی دهک‌های اجتماعی زیر سوال ببرد.
براساس داده‌های آماری وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، خانوارها برای دریافت یارانه معیشتی به ده دهک تقسیم شده‌اند، دهک یک که میزان درآمدشان از ۷۰۰ هزارتومان شروع می‌شود و جزو فقیرترین قشر جامعه هستند تا دهک نهم که درآمد ماهیانه‌شان هشت میلیون تومان است مشمول دریافت یارانه هستند، این خوشه‌بندی جامعه آماری معیار سنجش خط فقر و متوسط جامعه است. بنابه گفته مقامات ۹۰ درصد جامعه مشمول این طرح هستند و ۱۰ درصد جزو دهک ثروتمند و متوسط به بالا می‌باشند و درآمدهای ۱۶ میلیون به بالا از دهک پر درآمد محسوب می‌شوند، روشن نیست در این بین افرادی که دارای درآمدی ۸ تا ۱۶ میلیون را هستند در چه وضعیتی قرار دارند؟ چون یارانه نمی‌گیرند و درآمد متوسطی دارند، اما این جمعیت چند درصد جامعه را تشکیل می‌دهند مشخص نیست.
گفته می‌شود به ۹۰ درصد افراد جامعه یارانه معیشتی پرداخت می‌شود در حالیکه بخش عظیمی از جمعیت کشور کارمندان، کارگران و بازنشستگانی هستند که درآمدی بالای ۱۰ میلیون دارند و آنان قطعا در این طرح محذوفند. اگر ۹۰ درصد یک کشور محتاج یارانه‌اند و برای امرار معاش خود وابسته به آن هستند باید اساسا تامل کرد و چاره‌ای اندیشید که این راه به کجا ختم خواهد شد و این اندازه فقر زیبنده جامعه ثروتمندی چون ایران نیست.
پایشی که لازم و ضروری است و در این دهک بندی رعایت نشده تفاوت زندگی شهروندانی است که در شهرهای بزرگ همچون تهران زیست می‌کنند با کسانیکه در شهرهای کوچک و یا روستاها بسر می‌برند، هر چند تورم فزاینده دمار از روزگار همه در آورده لیکن سطح استاندارد زندگی در یک جامعه شهری و روستایی با هم متفاوت است. چگونه می‌توان با یک درآمد حتی ۱۶ تا ۲۰ میلیونی که جزو دهک‌های پر درآمد شناخته شده‌اند زندگی روزمره را در شهرهای بزرگ اداره کرد؟ اگر بفرض مستاجر باشی که بخش وسیعی از کسانیکه به همین میزان درآمد دارند مالک خانه هم نیستند به چه صورت زندگی می‌کنند؟ مساله تغذیه، پوشاک، آموزش،بهداشت و... جای خود دارد. تورم افسارگسیخته اساس و تاروپود خانواده‌ها را مورد هدف قرار داده، لطفا زودتر اقدام نماییم