محمدعلی وکیلی سیل و درسهایی که آموخته نمیشود!

به طور میانگین سالی یکبار شاهد سیلهای ویرانگر هستیم. با این وجود همه این سالها غافلگیر شدهایم و سیل آمده و ما فقط دستپاچه این سو و آن سو دویدهایم؛ و یکی دو هشدار بیلان مدیریت بحران ما شده است. اخیرا هم باب شده که مسیٔولان متعدد
جهت عکس تازانوگل باهم مسابقه میگذارند. گذشته از مدیریت فشل بحران در ایران در همه این سالها (به علت نبود دکترین مدیریت بحران)، به نظرم این سیلها پیامهایی برای ما دارند. پیامهایی
که گویا بنا نیست شنیده شود. ما ناراستیهای زیادی با طبیعت داشتهایم. وقتی
ما با طبیعت مهربان نیستم و به قواعد آن احترام نمیگذاریم طبیعت نیز شورش می کند. وقتی بیتوجه به بستر رودخانه ها خانه ای را بنا می کنیم حتما ًخشم رودخانه پی آن خانه را میروبد و سقف


آن را آوار میکند. وقتی گونهها و پوششهای گیاهی را از بین
می بریم حتما ً طبیعت از ما انتقام ً میگیرد. وقتی بی مهابا جهان را گرم میکنیم حتما جهان نیز از در انتقام برمیآید و از یخچال هایش سیلی بر سرما فرو میریزد. قهر طبیعت واکنش دفاعیِ طبیعت در مقابل اعمال ما است. در قواعد کایٔنات رفتارهای حق ستیز و عدالت گریز حتما ًتاوان این جهانی نیز دارد. طبیعت نیز استانداردهایی برای عدالت دارد. تخطی و تخلف از آنها عقوبت و تاوان این جهانی دارد؛ تاوانی که طبیعت خود از دشمنانش میستاند. تا حق طبیعت پاس نداریم، سایه قهر طبیعت برچیده
نمیشود. به جویی که یک روز بگذشت آب نسازد خردمند از او جایی خواب