شهردار تهران در ۲ قاب
۱۳ سال پیش که سردار محمد باقر قالیباف عزم جدی کرد که درانتخابات ریاست جمهوری شرکت کند، نگارنده در آن زمان یادداشتی نوشتم و وی را از این تصمیم بر حذر داشتم. البته نشنید و شد آنچه که شد. انگیزه نگارنده درآن نوشتار دو مساله بود. اولآنکه آقای قالیباف بعد از انتصاب به فرماندهی نیروی انتظامی کلیه شکایات علیه مطبوعات را که کم هم نبود، پس گرفت. این اقدام درمقایسه با فرمانده سابق که به محض کمترین انتقاد دست به شکایت علیه روزنامهها میزد، بسیار متفاوت و مردمی بود. البته لازم است اشاره شود که از قضا، شخصی که آن شکایات را در مواردی به نمایندگی از نیروی انتظامی مطرح وتعقیب میکرد، بعدا نماینده مجلس و رئیس یکی از کمیسیونهای مجلس شد. علاوه بر این آقای قالیباف چهره پلیس شهری وپلیس راه را با نوسازی ناوگان خودروها وخصوصا به کارگیری خودروهای بنز، مدرن و امروزی کرد، زیرا سرعت تحرکات مناسب موتوری پلیس درمقابله با مجرمان خود میتواند عامل بازدارندهای باشد. این موارد و شروع خدمت آقای قالیباف درشهرداری وپیگیری مبلغ۳۰۰ میلیارد تومانی که عنوان میشد، سرنوشت مبهمی یافته وهمین طور مقاومت در برابر رئیس دولت قبلی که اصرار داشت مدیر مترو را تغییر دهد و خورده عوامل دیگر از جمله خلبان بودن وی وتعلق آقای قالیباف به طبقه دانشآموختگان جامعه، نویسنده را وادار به نوشتن آن یادداشت کرده بود. اینها قاب اول سیمای قالیباف بود؛ اما اشتیاق شدید وی به رئیس جمهور شدن، قاب دوم سیمای وی را به وجود آورد. هرچه زمان گذشت، کارکرد قالیباف بیشتر رنگ جناحی به خود گرفت، تا آنجا که درحال حاضر در اردوگاه یک جناح سیاسی تعریف میشود و روزنامه همشهری که باید بهدور از تاثیر پذیری رقابتهای سیاسی وجناحی صرفا درخدمت مسائل و مشکلات شهری وحقوق شهروندان باشد، هرچه بیشتر رنگ سیاسی به خود گرفته و به بلندگوی یکی از دو طایفه سیاسی تبدیل شده است.
ادامه در صفحه۶