مشکلات اقتصادی بیشتر داخلی است

آرمان ملی- احسان انصاری: در ماه‌های اخیر اتفاق مهمی که در اقتصاد کشور رخ داده افزایش بی‌سابقه قیمت مواد غذایی بوده است به شکلی که در تاریخ اقتصادی پس از انقلاب بی‌سابقه بوده است. براساس بررسی‌های صورت گرفته حدود 10 کالا هستند که در یک سال منتهی به خرداد 1401 بالای صد درصد رشد داشته‌اند. روغن مایع در یک سال 332 درصد و روغن نباتی جامد 271 درصد افزایش قیمت داشته است. برنج ایرانی در یک سال منتهی به خرداد 164 درصد رشد، سیب‌زمینی 172 درصد، ماکارونی 169 درصد، رب گوجه 129 و پنیر 126 درصد رشد داشته است. میانگین قیمت مواد غذایی نسبت به خرداد 1400 در خرداد 1401، 83 درصد رشد داشته است. موضوعی که کمتر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع با دکتر مرتضی افقه، اقتصاددان گفت‌وگو کرده است که در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.   در تابستان امسال قیمت مواد غذایی در کشور به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش پیدا کرد به شکلی که در تاریخ اقتصادی پس از انقلاب بی‌سابقه بوده است. چرا این اتفاق رخ داده است؟
آنچه در ماه‌های گذشته رخ داده این است که دولت بدون مطالعه و تحقیق کافی و کارشناسی شده دیدگاه‌های برخی اقتصاددانان را گوش کرد و براساس این دیدگاه‌ها عمل کرد. دلیل اصلی این موضوع نیز کمبود درآمد دولت بود. هنگامی که دولت ارز4200 تومانی را حذف کرد باید آینده نگری را می‌کرد که اولین فشار به مواد غذایی خواهد آمد که مشمول این ارز می‌شدند. اقتصاددانانی که در دولت بودند عنوان می‌کردند که با حذف ارز4200 تومانی تنها قیمت چند کالا افزایش پیدا می‌کند. این در حالی است که این تحلیل اشتباه بود و به‌رغم هشدارهایی که کارشناسان دادند این تصمیم گرفته شد و در نهایت اتفاقی رخ داد که نباید رخ می‌داد و قیمت مواد غذایی و کالاهای مورد نیاز مردم به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش پیدا کرد. قیمت برخی از مواد غذایی بیش از100 درصد افزایش پیدا کرده که این موضوع فشار زیادی روی وضعیت معیشتی مردم گذاشته است. در چنین شرایطی بیشترین فشار روی خانواده‌های ضعیف جامعه وارد شد که بیشتر درآمد آنها صرف مواد غذایی می‌شود. ریشه این نوع تصمیم گیری‌ها نیز به کمبود درآمد دولت بازمی‌گردد. این در حالی است که برخی مشاوران و نمایندگان مجلس نیز از این تصمیم گیری حمایت می‌کردند. این در حالی است که دولت نباید تحت تأثیر مشاوران خود چنین تصمیماتی را می‌گرفت که فشار معیشتی روی زندگی مردم بیشتر شود. نکته مهم دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که آقای رئیسی چه قبل از تشکیل دولت و چه از زمان شکل گیری دولت بر این باور بود که بدون برداشته شدن تحریم‌ها و امضای برجام می‌تواند مشکلات اقتصادی را حل کند. آقای رئیسی عنوان می‌کرد سفره مردم را به تحریم‌ها وصل نمی‌کند. 
  چگونه این اتفاق رخ داده است؟
باید بپذیریم که بدون برداشته شدن تحریم امکان ساماندهی به وضعیت اقتصادی وجود ندارد. این در حالی است که در شرایط کنونی دولت به صورت چراغ خاموش در حال گران کردن برخی کالاها و خدمات دولتی است. از سوی دیگر دولت میزان و پایه‌های مالیاتی را افزایش داده است. این اتفاقات در حالی رخ می‌دهد که دولت گمان می‌کند بدون برداشته شدن تحریم‌ها و امضای برجام می‌تواند مشکلات را حل کند و به اقتصاد سامان بدهد. این در حالی است که تنها اتفاقی که با این رویکرد رخ داده این است که مشکل کمبود درآمد دولت تا حدودی مرتفع شده است. با این تصمیم گیری‌هایی که صورت گرفته فشار بیشتری به زندگی مردم وارد شده است. واقعیت این است که در شرایط کنونی برجام متغیر فعال مایشاء نسبت به اقتصاد ایران است. ما تا حد زیادی نسبت به صادرات نفت وابسته هستیم. بخش تولید و بخش واردات و صادرات کشور تا حدود زیادی به فروش نفت وابسته است. از سوی دیگر بخش مصرف نیز به‌شدت به نفت وابسته است. در شرایط کنونی بیش از 40 درصد ظرفیت بنگاه‌های کوچک و متوسط ما خالی است که بخشی از آن به دلیل فقدان واردات و وجود رکود است. به همین دلیل باید عنوان کرد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی تا حدود زیادی اقتصاد کشور را تحت تأثیر قرار داده است. در طول دهه‌های گذشته همه دولت‌ها و مسئولان همواره شعار کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت را داده‌اند. با این وجود هیچ وقت این شعار شکل عملیاتی و اجرایی به خود نگرفت. حتی دولت‌ها در مسیری نیز قرار نگرفتند که وابستگی اقتصاد کشور به نفت را کاهش بدهند. شعار دیگری که در سال‌های اخیر مطرح شده اقتصاد مقاومتی است. این در حالی است که دولت‌ها در مسیر اقتصاد مقاومتی نیز حرکت نمی‌کنند. آن چیزی که دولت به عنوان اقتصاد مقاومتی انجام می‌دهد نتیجه‌ای به نام اقتصاد مقاومتی به‌همراه نخواهد داشت. اقتصاد یک کشور زمانی مقاوم می‌شود که تولید آن به نیروی فکری و انسانی آن متصل شود. این در حالی است که در سال‌های اخیر وضعیت مدیریت کشور و اقتصاد آن به شکلی است که بسیاری از نیروهای فکری و انسانی از کشور مهاجرت کرده‌اند. در چنین شرایطی اقتصاد کشور همچنان وابسته به فروش نفت است و تا زمانی که این اتفاق رخ می‌دهد تجارت خارجی حائز اهمیت است. هر عاملی که روی قیمت نفت تأثیر بگذارد قیمت نفت را کاهش بدهد اقتصاد ما همچنان در وضعیت بی‌ثبات باقی خواهد ماند. 


  اتفاقاتی که در ماه‌های گذشته در اقتصاد کشور رخ داده نشان دهنده چه رویکردی است؟ با این وضعیت در دولت چه چشم‌اندازی پیش‌روی اقتصاد ایران خواهد بود؟
رئیس‌جمهور و اقتصاددانانی که در دولت حضور دارند می‌گویند که بدون تجارت با آمریکا و کشورهای غربی و تنها با تجارت و مراوده با کشورهای همسایه وضعیت اقتصادی کشور را بهبود داده‌ایم. از سوی دیگر نیز دولت گمان می‌کرد می‌تواند مشکل درآمدهای بودجه را حل کند. با این وجود در عمل به دلیل فقدان تجربه کافی برخی مدیران متوجه این نکته نشدند که مشکلات اقتصادی بیشتر داخلی است و کمتر به مراودات اقتصادی با کشورهای دیگر ارتباط پیدا می‌کند. پس از فروپاشی شوروی بسیاری از کشورها تمایل داشتند با ایران مراوده اقتصادی داشته باشند. این در حالی است که ناکارآمدی‌های داخلی چنین اجازه‌ای به ما نداد و ما نتوانستیم از این فرصت استفاده کنیم. پس از سرنگونی صدام نیز کشور عراق این آمادگی را داشت که با ایران مراوده تجاری و اقتصادی داشته باشد که در این زمینه نیز ناکارآمدی‌های داخلی و بروکراسی اداری چنین اجازه‌ای به ما نداد. این دولت باید از تجربه‌های گذشته استفاده کند. ارتباط با کشورهای همسایه کشف جدیدی نیست که جایگزین تحریم‌ها و ارتباط با کشورهای دیگر جهان شود. دولت حتی فکر می‌کند با پیوستن به پیمان شانگهای می‌تواند بخشی از وضعیت اقتصادی خود را بهبود ببخشد. در نهایت دولت هم در تأمین کسری بودجه به موفقیت دست پیدا نکرد و هم در مراوده اقتصادی با کشورهای همسایه دستآورد قابل توجهی فعلا به دست نیاورده است. به همین دلیل من معتقدم اگر در کوتاه مدت مشکل تحریم‌ها حل نشود ممکن است این چالش‌ها در آینده شدیدتر  شود. 
  آیا می‌توان ریشه اعتراضات را اقتصادی دانست؟ انباشت مشکلات اقتصادی به چه میزان در شکل گیری این مسائل نقش داشته است؟
در اعتراضات اخیر عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نقش داشتند و باید این اتفاقات را در زمینه‌های مختلف تحلیل کرد. با این وجود ریشه اصلی اعتراضات اقتصادی است. جوانان امروز جامعه ما با بحران بیکاری مواجه شده‌اند. از سوی دیگر در شرایط کنونی نسبت به آینده چشم انداز روشنی ندارند. در شرایطی که جوانان شغل ندارند شرایط ازدواج نیز برای آنها فراهم نیست. هنگامی که جوانان شرایط تأمین زندگی دوران جوانی خود را ندارند در کنار عوامل اجتماعی و سیاسی که در دو دهه وجود داشته باعث شکل گیری اعتراضاتی می‌شود. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که اگر دولت به نیازهای اقتصادی مردم جامعه توجه بیشتری کند و مشکلات اقتصادی مردم را حل کند می‌توان از بسیاری از اتفاقات جلوگیری کرد. اگر دولت از تولید ملی حمایت کند و زمینه اشتغال جوانان فراهم شود میزان امید به آینده نیز بین جوانان افزایش پیدا می‌کند. اگر دولت بتواند در کوتاه مدت مشکل تحریم‌ها را حل کند می‌تواند مردم را نسبت به آینده امیدوارتر کند. از سوی دیگر در بلند مدت نیز اصلاحات ساختاری به خصوص در نظام انتصابات صورت بدهد می‌تواند مردم را نسبت به آینده امیدوار‌تر نگه دارد. در شرایط کنونی برخی انتصابات براساس شایسته سالاری نیست و این موضوع آسیب‌هایی به کشور زده است. برخی انتصاباتی که در شرایط کنونی صورت می‌گیرد روابط سیاسی حاکم است و به همین دلیل افرادی بر مسند کار قرار می‌گیرند که از تجربه و تخصص کافی برخوردار نیستند. نکته دیگر اینکه اگر برجام امضا شود و تعهدات ناشی از آن انجام شود دولت می‌تواند در زمینه اقتصادی برنامه‌ریزی با ثبات‌تری کند. تا زمانی که برجام امضا نشود متغیرهای داخلی اقتصادی تحت تأثیر تغییرهای مکرری است که از بیرون به اقتصاد کشور تحمیل می‌شود. بنابراین تثبیت قیمت‌ها در شرایط کنونی میسر نیست. امضای برجام تنها شرط لازم است و نه شرط کافی. شرط کافی زمانی محقق می‌شود که دولت و سیاست‌گذاران بتوانند از فرصت برجام استفاده کنند و بتوانند پول‌های بلوکه شده را آزاد کنند. البته هنوز این چالش وجود دارد که اگر ایران اف‌ای تی اف را نپذیرد آیا به راحتی می‌تواند به این پول‌ها دسترسی داشته باشد و یا خیر. تنها نکته‌ای که در این زمینه می‌تواند عنوان کرد این است که اگر برجام امضا شود وضعیت اقتصادی از شرایط امروز بدتر نمی‌شود. با این وجود اگر برجام به نتیجه برسد به این موضوع که آیا قرار است کمکی به وضعیت خرید مردم صورت بگیرد و یا وضعیت معیشتی مردم بهتر شود نمی‌توان حداقل تا یک سال آینده امیدوار بود.