سينماي معترض سينماي دشمن نيست

نوشتن درباره تلاطم‌هاي «سينما» در روزگاري كه «ايران» پرتلاطم است شايد محلي از اعراب نداشته باشد و طبيعي است كه اتفاقاتي كه ظرف يك ماه گذشته در اين سرزمين افتاده است هر كدام از نگاه يك سينماگر ساليان سال قابل پيش‌بيني بوده است! سينماي متعهد (منظورم سينماي به اصطلاح ارزشي با نگاه حاكميتي صرف نيست) بي‌شك به دليل ذات اعتراضي خود به سياست‌هاي اشتباه حكمراني مي‌توانست طي سال‌هاي گذشته بخش مهمي از مطالبات فروخورده نسل جديد را بر پرده سينماها بازتاب دهد.  
حاكميت طي چهار دهه گذشته به دليل «حفظ مصلحت نظام» سانسور را در عرصه عريان آنچه در زيرپوست جامعه در حال رخ دادن است، كامل فعال كرده است و هيچ‌گاه نپذيرفت كه «سركوب انديشه مخالف سياست‌ها» به منزله دشمني نيست بلكه تنها «دلسوزان» هستند كه برخلاف رويه حاكم سخن مخالف سر مي‌دهند تا «سيستم حكمراني» را تصحيح نمايند. نمونه بارز فهم غلط از يك نگاه دلسوزانه فيلمساز را، در جلوگيري از نمايش يك فيلم را، شايد بتوان در فيلم فاخر «خانه پدري» دنبال كرد. 
فيلم براساس نقد باورهاي متعصبانه يك سنت غلط شكل گرفته است كه چگونه ريختن خون ناحق مي‌تواند در طول زمان يك خاندان را در نسل‌هاي مختلف تحت تاثير آن «قتل» قرار دهد و خانه‌اي آباد را ويران كند و آنچه بر اين فيلم دلسوز اين سرزمين رفت بر همگان روشن است كه چگونه توقيف و سانسور و «مُثله» شد تا نبينيم آنچه واقعيت دارد در اين سرزمين! ساليان سال است كه به اين نتيجه رسيده‌ام كه با اين «آداب حكمراني» سينما نمي‌تواند ادامه حيات دهد و بارها متذكر شده‌ام كه چاره‌اي جز «تغيير آداب حكمراني» در سينما نداريم و اين تغيير آداب به‌منزله «تضعيف» حاكميت نيست بلكه به‌منزله افق جديدي در حكمراني است.
نمي‌شود با بگير و ببند و نديدن و نشنيدن «حكمراني» كرد و طبيعي است كه براساس فرمايش امام علي(ع) «حاكمان بايد» فرزند زمانه خويش باشند»! 
در تمام اين چهار دهه همان‌گونه كه در ابتداي اين يادداشت ذكر كردم چنان چتر «به مصلحت نظام نيست» در همه شؤونات جامعه گسترانده شد كه هر حرف جديدي در حوزه «جهان رسانه» در نطفه خفه شد تا چنين عريان توسط نسلي فرياد زده شود كه از «زندگي» خواست ديگري دارند!


شبكه‌هاي اجتماعي و دنياي ديجيتال از همه «جهان تصوير و رسانه» حاكميت، ساليان سال جلو افتاده است و گويا نسل‌هاي معترض همه خود را به‌صورت «عريان» در اين شبكه‌ها جست‌وجو مي‌كنند! 
و حال سينما به دليل سيطره كامل «حكمراني» در حيات و مماتش چگونه مي‌تواند بخش كوچكي از اين خواست معترضين كه اتفاقا بدنه اصلي سينمارو هستند را پاسخ دهد!
صرف‌نظر از حس نا امني اين روزهاي فضاي شهري به دليل جو امنيتي سنگين و عدم حال خوب مردم براي سينما رفتن و پرهيز مالكان از اكران فيلم‌هايي كه مي‌توانند حداقل مخاطبي به سينما بياورند به دلايل گفته شده، سينما اگر قرار بر «ماندنش» باشد با اين دست فرمون «حكمراني» همچنان ادامه حيات نباتي خواهد داشت و چنانچه اراده‌اي براي خارج شدن از اين حيات نباتي باشد چاره‌اي ندارد جز «تغيير آداب حكمراني» در اين سينمايي كه در همه شؤوناتش «حاكميت» حضور صددرصدي دارد!
سينماي معترض، سينماي دشمن نيست، سينمايي است كه مي‌تواند همچون نيشتري بر غدد چركين تصميمات اشتباه حكمراناني باشد كه بدانند كه براي پيشرفت چاره‌اي جز «نيشتر زدن به خود» در ديد افكار عمومي ندارند....