از گزارشگران ايراني بايد تقدير به عمل آيد

وقتي بيانيه مشترك را خواندم، خيلي تعجب كردم، زيرا گذشته از آنكه در متن به ‌شدت ضعف نگارشي وجود دارد، نشانه آن است كه دوستان ما خبر ندارند كه اين گزارش‌هايي كه خانم‌ها الهه محمدي و نيلوفر حامدي نوشته‌اند، خارق‌العاده نيستند و نگارش آنها در روزنامه‌ها، يك كار رايج و معمول در مطبوعات است. نكته مهم آن است  كه گزارشگران و روزنامه‌نگاران ايراني بسيار تواناتر از اين هستند كه نيازي به آموزش ديدن در كشورهاي ديگر داشته باشند.  اتفاقا دوستاني كه اين بيانيه را نوشته‌اند، اگر يك دوره آموزش گزارش‌نويسي بگذرانند، متوجه مي‌شوند كه نگارش و انتشار اين دست از گزارش‌ها در روزنامه‌ها و مطبوعات ايران، امري بسيار رايج و شايع است و همين دو روزنامه‌نگار توانا هم تاكنون گزارش‌هاي بسيار جامع‌تر از اين نوشته‌اند. تا جايي كه مي‌توانم با قاطعيت ادعا كنم كه هر دوي اين دوستان و بسياري از گزارشگران توانمند ديگر ايراني، از بسياري از همكاران خارجي‌شان بهتر هستند و گزارش‌هاي دقيق‌تر و جامع‌تري مي‌نويسند. شخصا سال‌هاست كه در مطبوعات ايران مثل روزنامه ايران و همشهري و كيهان در دهه شصت گزارش نوشته‌ام و در سفرهاي متعدد به كشورهاي مختلف گزارش‌هاي روزنامه‌نگاران ايراني را با گزارش‌هاي روزنامه‌نگاران خارجي مقايسه كرده‌ام. به جرات مي‌توانم بگويم كه گزارش‌هاي روزنامه‌نگاران داخلي يك سر و گردن بالاتر از نمونه‌هاي خارجي است.  روزنامه‌نگاران نسل‌هاي بعدي مثل اين دو دوست كه در قياس با نسل‌هاي پيشين بسيار پيشرفته‌تر هستند، علت آن است كه آنها به تكنيك‌هاي جديد مسلط‌ترند و با رسانه‌ها و ابزار جديد آشنايي دارند. از اين جهت اين تصور كه روزنامه‌نگاران ما نيازمند آموزش گزارش‌نويسي از آن سوي مرزها هستند، وهن رسانه‌هاي ايراني است. 
شخصا بيشتر از اين مي‌رنجم كه اين دوستان توانايي‌هاي روزنامه‌نگاران داخل كشور را ناديده مي‌انگارند و نسبت به رسانه‌هاي آن سوي مرز، احساس خود كم‌بيني دارند.  دهه‌ها پيش يونسكو كنفرانسي در ايران برگزار كرد و برگزار‌كنندگان از سطح توانايي روزنامه‌نگاران ايراني شگفت‌زده شده بودند. من شهادت مي‌دهم كه نسل جوان روزنامه‌نگاران ايراني اگر آزادانه و در چارچوب حرفه خودشان فعاليت كنند، مي‌توانند نه فقط در تمام ايران بلكه در سطح جهاني تاثيرگذار باشند. اگر گزارشگران ايراني اين امكان را بيابند كه از كشورهاي ديگر گزارش تهيه كنند، آنگاه درمي‌يابيم كه خيلي از خودباختگي‌ها در برابر رسانه‌هاي خارجي وجهي ندارد. سال‌هاست كه گزارش‌هاي گزارشگران خارجي در نشرياتي مثل لوموند فارسي را مطالعه مي‌كنم و مي‌بينم كه گزارشگران ايراني بسيار دقيق‌تر و بهتر مي‌نويسند. به نظر من اين دقت و درست‌نويسي با توجه به امكانات محدود و حقوق‌هاي بسيار كمي كه روزنامه‌نگاران ايراني مي‌گيرند، معجزه است.  زبان فارسي به علت نثر قدرتمند فارسي و كرشمه‌هاي زباني نسبت به زبان‌هاي انگليسي و امريكايي و فرانسوي توانايي‌هاي بيشتري دارد. نمونه‌هايي چون گزارش بر دار شدن حسنك وزير در تاريخ بيهقي و گزارش‌هاي دقيق و خواندني سعدي در گلستان شاهد اين ادعاست. نثر فارسي به ويژه براي گزارش‌نويسي بسيار مناسب است و روزنامه‌نگاري كنوني ما هم وامدار همين سنت و زبان است و در نگارش گزارش‌ها، مرز بين حكايت و روايت را در مي‌نوردد. اين زبان به محتواي گزارش زيبايي و عمق فراوان مي‌بخشد. اگر رمان‌هاي امروز فارسي را بخوانيد، در مي‌يابيد كه بسيار تحت تاثير گزارش‌هاي روزنامه‌نگاران ايراني است. منتها ما به علت كمبود بودجه و كم‌توجهي مسوولان به جايگاه بايسته خود نرسيده‌ايم. ما مي‌توانستيم سردمدار گزارش‌نويسي در جهان باشيم و با افتخار مي‌گويم نسل جديد ما از ما جلوتر است. اين نسل با همه مشكلات و كمبودها و انقطاع‌هاي نسلي اين اندازه شجاع و تواناست و توانسته اوج بگيرد. اين در حالي است كه اين روزنامه‌نگاران متاسفانه امكان ديده شدن نداشته‌اند. بايد از آنها قدرداني به عمل آورد.  از اين جهت اين ادعا كه دو روزنامه‌نگار ايراني خارج از ايران آموزش ديدند، توهين‌آميز است و بايد براي دوستاني كه اين متن را نوشتند، جلسات توجيهي برگزار شود.