موشک نان می‌دهد

گروه سیاست / بار دیگر صحنه نظام بین‌الملل ثابت کرد که اگر با عینک رئالیستی (واقع‌گرایانه) به این نظام نگاه کنیم، آنچه اولویت دارد منافع ملی است.
قدرت، محور است هرچند قدرت ابعاد مختلفی را در بر می‌گیرد، اما قدرت نظامی یک پشتوانه بسیار قوی در یک نظام بین‌الملل آنارشیک (فاقد قدرت فائقه) است.
این مفروضات رئالیستی قابلیت کاربرد در محیط آنارشیک منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) را دارد؛ محیطی که دو کلیدواژه اصلی آن امنیت و ژئوپلیتیک است. خاورمیانه محیطی دارد که با توجه به نقش بازیگران فرامنطقه‌ای (روسیه، امریکا، فرانسه) از یک‌‌سو و قدر‌ت‌های منطقه‌ای (ایران، ترکیه، عربستان) از سویی دیگر، منافع ملی را در رأس اولویت‌ها قرار می‌دهد.
برای نمونه می‌توان کشور لبنان را در قالب این منطق تحلیل کرد. از زمان شکل‌گیری رژیم صهیونیستی، کشورهای عربی جنگ‌های مختلفی را از سال ١٩٤٨ تا ١٩٧٣ با رژیم صهیونیستی داشتند که سرانجام این جنگ‌ها از دست دادن بخش‌هایی از سرزمین خود و همچنین ایجاد موج سرخوردگی در بین ملت‌های عرب بود. اما با پیروزی انقلاب اسلامی روح جدیدی در فرایند مبارزاتی علیه رژیم صهیونیستی شکل گرفت. یعنی درست در زمانی که رژیم‌های عربی برای پذیرش این رژیم جدید دست به دامان کمپ دیوید شدند، نوع جدیدی از مبارزه تعریف شد در حالی که رژیم جدید خود را قدرت اول منطقه می‌دانست و فقط به فلسطین قانع نبود.



جنگ سال 1982
در سال ١٩٨٢ رژیم صهیونیستی به بهانه‌های واهی یورش به لبنان را آغاز کرد و تا بیروت پایتخت این کشور پیش رفت.
اما همین رژیم که در جنگ‌های مختلف کشورهای عربی را شکست داده بود در 25 مه سال 2000، پس از 22 سال اشغال، ناگزیر به عقب‌نشینی از مناطق جنوب لبنان شد. این عقب‌نشینی به‌دلیل حملات سخت از سوی محور مقاومت اسلامی لبنان و حزب‌الله صورت گرفت، البته منطقه مزارع شبعا که به سه بخش فلسطینی، سوریه‌ای و لبنانی تقسیم می‌شود، همچنان در اشغال تل‌آویو باقی ماند.
«ایهود باراک» نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی درباره تصمیم به خروج خفت‌بار نظامیان اسرائیل از جنوب لبنان گفت: «ما باید یا فرزندانمان را در لبنان دفن کنیم یا کاری [فرار] که کمترین ضرر را دارد انتخاب کنیم.»
مسأله اساسی برای تل‌آویو این است که پس از یوم النکبة (شکل‌گیری رژیم صهیونیستی) تا 25 مه سال ‌2000، این اولین عقب‌نشینی اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی بوده است و اسرائیل بعد از این عقب‌نشینی دیگر نتوانست در جنگ‌های خود پیروزی قابل‌توجهی را به دست آورد.
سرهنگ «نوام بن تسفی» فرمانده ارتش صهیونیستی با اشاره به شکست اسرائیل در جنوب لبنان، گفت: ما بیست و پنجم ماه مه سال 2000 از جنوب لبنان عقب‌نشینی نکردیم، بلکه فرار کردیم. وی که آخرین افسر صهیونیستی بود که فرماندهی منطقه غربی در جنوب لبنان (منطقه بنت‌ جبیل) را عهده‌دار بود، گفت: توصیف صحیح خروج نظامیان اسرائیلی از جنوب لبنان کلمه «فرار» است. خروج ما از جنوب لبنان عقب‌نشینی و تاکتیک نبود، بلکه فرار از این منطقه بود، نه کمتر نه بیشتر.
سرتیپ «موشه کابلنسکی» فرمانده تیپ الجلیل در آن زمان، گفت: عقب‌نشینی ارتش اسرائیل جایگاه و اعتبار حزب‌الله را دوچندان کرد.
«گابی اشکنازی» فرمانده منطقه شمالی در زمان عقب‌نشینی از جنوب لبنان خاطرنشان کرد: حزب‌الله این عقب‌نشینی را شکست بزرگی برای اسرائیل دانست.
اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیلی‌ها به عملیات لیتانی در ماه مارس 1978 بازمی‌گشت. در آن زمان 25 هزار نظامی اسرائیلی به خاک لبنان یورش برده و پایگاه‌های مبارزان فلسطینی در لبنان را تخریب کردند. سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه 425 از اسرائیل خواست هرچه زودتر خاک لبنان را تخلیه کند و یک نیروی پاسدار صلح را در خاک لبنان مستقر کرد، اما رژیم صهیونیستی به این مطالبات تن نداد.
در ششم ژوئن 1982 ارتش رژیم صهیونیستی تهاجم گسترده‌ای را از زمین، هوا و دریا به لبنان آغاز کرد و بسرعت و بدون درگیری تا دروازه‌های بیروت پیشروی کرد و دومین پایتخت یک کشور عربی را (پس از بیت‌المقدس) به‌محاصره خود درآورد.
اما خروج نظامیان صهیونیستی از جنوب لبنان در سال 2000 سرآغاز یک معادله جدید در نزاع بین رژیم صهیونیستی و مجاهدان لبنانی و فلسطینی بود. پس از سخنرانی معروف «بنت جبیل» در جنوب لبنان و فرار ارتش رژیم صهیونیستی در 25 مه سال ‌۲۰۰۰ از اراضی لبنان در آن هنگام «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله لبنان تأکید کرد، اسرائیل اگرچه از نیروی (ویرانگر و غیرانسانی) هسته‌ای برخوردار است و بهترین و پیشرفته‌ترین نیروی هوایی را در منطقه دارد، اما با این حال از خانه عنکبوت سست‌تر است. از آن زمان معادله جدیدی ایجاد شد و این معادله عبارت از این بود که دیگر رژیم صهیونیستی توانایی اشغال کشورهای مسلمان و بخصوص لبنان را ندارد. این معادله در سال 2006 و در جنگ 33 روزه تثبیت شد که سرانجام رژیم صهیونیستی به آتش‌بس مقابل حزب‌الله لبنان تن داد؛ حزب‌اللهی که در سال 2000 اسرائیل را مجبور به فرار از جنوب لبنان کرد در سال 2006 نبرد را به خاک سرزمین‌های اشغالی کشید و سخن از حیفا و مابعد حیفا کرد. رژیم صهیونیستی آن ارتشی که هیچ کشوری در منطقه حریف آن نمی‌شود، رنگ باخته بود و گروه‌های فلسطینی در نبردهای مختلف خود از جنگ 22 روزه غزه تا جنگ سه روز اخیر، همواره آتش‌بس را با زور نظامی بر رژیم صهیونیستی تحمیل کردند. اما کار به اینجا ختم نشد، در معادلات پس از آن هم همواره حزب‌الله حتی اگر در سوریه مورد حملات رژیم صهیونیستی قرار می‌گرفت به این رژیم پاسخ می‌داد و یک بازدارندگی را در برابر این رژیم ایجاد کرد.

توافق گازی کاریش و قانا
در همین اواخر مسأله تعیین استخراج گاز از میدان گازی کاریش باعث شد بار دیگر حزب‌الله وارد عمل شود و معادله سه‌گانه مردم، ارتش و مقاومت را در برابر رژیم صهیونیستی به کرسی بنشاند. این همان رژیمی است که طی سال‌های قبل از 2000 به هر جا که می‌خواست حمله می‌کرد و به هیچ کس پاسخگو نبود، اما اکنون معادله کاملاً فرق کرده است. سرانجام بعد از مناقشات زیاد و رد و بدل شدن مطالبات دو طرف، دولت لبنان با پشتوانه مقاومت توانست احیای حق کند و با رژیم صهیونیستی بر سر تعیین استخراج مناطق گازی دو‌طرفه توافق کند.
سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان هم شامگاه پنجشنبه 5 آبان‌ماه سال‌جاری این توافق را یک پیروزی بسیار بزرگ برای دولت، ملت و مقاومت لبنان توصیف کرد و گفت که هرگونه سخن درباره عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی بی‌پایه و اساس است و سند این توافق در نزد لبنان حاوی امضای اسرائیل نیست و مسئولان لبنانی با دقت عمل کردند تا شبهه سازش پیش نیاید و هیچ تضمین امنیتی برای اسرائیل حاصل نشده است.
طبق نسخه توافقی، میدان گازی «قانا» در اختیار لبنان قرار می‌گیرد، در عوض میدان کاریش هم به طور کامل به رژیم صهیونیستی واگذار خواهد شد.
روزنامه لبنانی البناء در یادداشتی به قلم «عدنان نجیب‌الدین» با عنوان بررسی جزئیات ترسیم و تقسیم میدان‌های دریایی تأکید کرد که فارغ از توافق حاصل شده فعلی بر سر میادین نفتی در شرق مدیترانه، مقاومت به آزادسازی همه آب‌های سرزمینی لبنان متعهد است. نویسنده درباره نقش مقاومت لبنان در توافق دریایی در شرایطی که دستاوردهای بزرگی را برای آزادسازی جنوب لبنان و بازگرداندن حاکمیت دولت بر آن با بیرون راندن رژیم اشغالگر صهیونیستی را در کارنامه خود دارد، گفت: سید مقاومت تأکید کرد که پشت دولت می‌ایستد تا حقوق خود را به دست آورد، بدون اینکه خطوط و مرزهایی را با رژیم اسرائیل به رسمیت بشناسد و موجودیت آن را قانونی بداند، زیرا این رژیم، رژیم متجاوز و غاصب سرزمینی است که اصلاً به آن تعلق ندارد. به نظر می‌رسد که با این توافق، حزب‌الله هم از ایجاد یک جنگ داخلی با توجه به شرایط خاص و نظام طایفه‌ای لبنان جلوگیری کرد و هم ارزش و جایگاه دولت لبنان را محترم شمرد.

سخن پایانی
 حزب‌الله به توانایی و قدرتی رسیده است که می‌تواند در برابر رژیم صهیونیستی بازدارندگی ایجاد کند؛ رژیمی را که به هیچ کس پاسخگو نبود اکنون پاسخگوی اعمال و رفتار خود کند و در نبرد‌های مختلف این رژیم را شکست دهد. این همان قدرتی بود که در سال 2000 ابتدا رژیم صهیونیستی را مجبور به عقب‌نشینی (فرار) از جنوب لبنان کرد و در سال 2006 معادله جدیدی را وضع کرد و در سال 2022 این رژیم را ابتدا از استخراج گاز از کاریش محروم و سپس این رژیم را پاسخگوی حقوق لبنانی‌ها کرد. سؤال اساسی این است که مقاومت لبنان چگونه به این توانایی و قدرت رسید؟ توانایی و قدرت حزب‌الله که از قدرت نظامی طی سال‌های گذشته به دست آورده بود و پشتوانه مردمی این مقاومت توانست طی 40 سال گذشته برای خود ایجاد کند. باید گفت که مذاکره هم نیاز به پشتیبانی دارد و اگر پشتیبانی نظامی حزب‌الله از دولت لبنان نبود نه فقط میدان گازی قانا بلکه جنوب لبنان هم امروز در اختیار اسرائیل بود و با مذاکره نمی‌توانستند سرزمین خود را پس بگیرند.