اقتصاد فرهنگ، قربانی ناآرامی‌ها

گروه فرهنگی/  ناآرامی‌‌هایی که بعد از فوت مهسا امینی در کشور ایجاد شد علاوه بر تبعات امنیتی تأثیر مهلک خود را بر حوزه فرهنگ هم گذاشت. تئاتر و موسیقی از جمله هنرهایی بود که به سرعت برنامه‌هایشان تعطیل شد. سینما اگر چه تعطیل نشد اما با کاهش جدی مخاطب مواجه شد و سینماها خالی از مخاطب فیلم‌ها را اکران می‌کردند. این تعطیلی‌ها ضربه مهلکی به اقتصاد اهالی فرهنگ زده و مشخص نیست جبران آن چگونه خواهد بود. در این گزارش تأثیر ناآرامی‌ها بر سینما، موسیقی و تئاتر بررسی شده است.


افت 80 درصدی فروش بلیت تئاتر


بعد از حدود دوسال طوفان کرونا و تعطیلی مراکز فرهنگی و هنری و ضربه‌های شدیدی که به لحاظ مادی و معنوی گریبانگیر هنرمندان شد، چندماهی بود که سالن‌های تئاتر و سینما دوباره داشتند نفسی می‌کشیدند و به آینده امیدوار می‌شدند که بحرانی تازه پیش آمد؛ بحرانی که باز باعث رکود صحنه‌های تئاتر شد و مخاطب از ترس آنچه عدم امنیت تلقی می‌کند، از رفتن به سالن‌ها و تماشای تئاتر صرف‌نظر کرد و همین شد که آمار فروش بلیت در حوزه‌ مدنظر ما یعنی تئاتر، به‌شدت کاهش پیدا کرد و بسیاری از تماشاخانه‌ها، علی‌الخصوص تماشاخانه‌های خصوصی را در وضعیتی بغرنج قرار داد. به‌ گفته یکی از مدیران سایت تیوال، این آمار، آمار نگران‌کننده‌ای است که می‌شود آن را با آمار فروشی که در دوره‌های پرافت‌و‌خیز و نگران‌کننده‌ کرونا ثبت شد مقایسه کرد. 
محمد عمروآبادی مدیر و هم‌ بنیانگذار سایت تیوال در گفت‌وگو با «ایران»، روایت مشخصی از این آمار ارائه می‌دهد و می‌گوید: «براساس آنچه ما در پلتفرم تیوال می‌بینیم و رصد می‌کنیم، در بازه یک‌ماهه، یعنی از ۷ مهر تا ۷ آبان یک‌سال پیش یعنی سال ۱۴۰۰، در مجموع ۱۰۷ نمایش در سالن‌های مختلف دولتی و خصوصی روی صحنه رفتند و جمعاً ۲۲.۸۸۱ نفر در این یک ماه به تماشای آثار نمایشی پرداختند. این درحالی است که طی یک‌ماه اخیر با توجه به شرایطی که در جامعه پیش آمد این رقم به اجرای ۳۴ نمایش و ۵۰۹۲ تماشاگر کاهش یافت که به‌وضوح گویای این نکته است که اقتصاد تئاتر نزدیک به ۸۰ درصد افت را تجربه کرده است.» نمایی نزدیک‌تر از این ضرر و زیان و مشکلاتی را که تئاتری‌ها با آن روبه‌رو شده‌اند، می‌توانیم در صحبت‌هایی که سیدعماد عامری مدیر تماشاخانه ملک در گفت‌وگو با «ایران» به آن اشاره می‌کند دریابیم.  عامری در تشریح بخشی از مشکلاتی که برای این تماشاخانه پیش آمده می‌گوید: «بعد از گذر از شرایط سخت کرونا و تلاش بسیاری که جهت حفظ مجموعه فرهنگی تماشاخانه ملک داشتیم و با برنامه‌ریزی و دعوت از گروه‌های شاخص در حال بازیابی توان خود بودیم، متأسفانه با توجه به به‌وجود آمدن شرایط موجود، تماشاخانه ملک دوباره دچار بحران شدیدی شده که نمی‌دانیم در این نوبت از پس آن برمی آییم یا خیر.» او در تشریح برخی از این مشکلات می‌گوید: «به‌عنوان مثال تماشاخانه ملک به طور میانگین تا قبل از این مسائل هر روز میزبان۳ اجرای نمایش و بیش از ۱۴۰۰۰ نفر مخاطب فرهنگی بود حال این رقم به یک نمایش و ۲۰۰۰ مخاطب در ماه کاهش پیدا کرده است. در این یک ماه بسیار تلاش کردیم تا اتفاق و جریان تئاتر برپا باشد و مجموعه بتواند جوابگوی نیازهایش باشد اما نشد. از طرفی گروه‌های نمایشی بر اساس شرایط ضعیف فروش حق دارند تمایلی به اجرا نداشته باشند و از طرفی حیات مجموعه‌های فرهنگی و جریان تئاتر به پویایی و روی صحنه رفتن آنها وابسته است.  حال در جریانی هستیم که نمی‌دانیم چه زمان و چگونه قرار است شرایط عادی شود و تماشاخانه دوباره به کار خود ادامه دهد. بدیهی است که ما بیش از این توان تعطیلی و یا نیمه کار کردن را نداریم و ناگزیر به تعطیلی یکی دیگر از مراکز فرهنگی خواهیم بود.»


از کرونا مهلک‌تر
قرار بود ماه صفر که به پایان رسید سینما نونوار شود. وعده اکران «گیجگاه» و «ملاقات خصوصی» با ترکیب بازیگران وسوسه‌کننده و فضای قصه ‌کنجکاوی برانگیز این وعده را می‌داد که قرار است روحی تازه در کالبد گیشه دمیده شود. در آستانه اکران این دو فیلم اما با آغاز ناآرامی‌ها و کاهش امنیت مخاطبان و از سوی دیگر بی‌رغبتی به خاطر حوادث رخ داده در اواخر شهریور و مهرماه، سالن‌های سینما با افت شدید مخاطب روبه‌رو شد، صاحبان آثار متقاضی اکران پا پس کشیدند و گیشه از نفس افتاد. از همان روزهای نخستین آمار و ارقام از بحران جدی سینما خبر می‌داد. مجموع فروش فیلم‌های سینمایی در اولین هفته به سه میلیارد تومان هم نرسید در حالی که در هفته پیش از آن انیمیشن «پسر دلفینی» به تنهایی 4 میلیارد تومان فروش داشت و مجموع فروش فیلم‌های سینمایی به ۱۵ میلیارد تومان رسیده بود.«از کرونا مهلک‌تر»؛ سجاد نوروزی مدیر سینما آزادی با این عبارت وضعیت فروش سینما را توصیف می‌کند و به «ایران» می‌گوید: «اولین سه‌شنبه بعد از ماجرای مهسا امینی که هنوز ناآرامی‌های تهران شروع نشده بود، با افت فروش 60 درصدی روبه‌رو شدیم؛ تازه قبل از شروع جدی ناآرامی‌ها در پایتخت! این کاهش قابل توجه فروش، گویای بخشی از وضعیت حاکم بر حال و هوای اجتماعی و حتی می‌توان گفت نمایی از آن است. بعد که ناآرامی‌ها شروع شد از کاهش 60 درصدی به 90 تا 95 درصد افت فروش رسیدیم. هنوز هم تقریباً در همان وضعیت هستیم.»
ناامنی، افسردگی جمعی و ترکیب تکراری اکران
 با سقوط آمار فروش، شورای راهبردی اکران به طرح اورژانسی ارائه نیم‌بهای بلیت سینماها متوسل شد؛ تنفس مصنوعی کوتاه که نتوانست گیشه سینما را احیا کند. آمار مخاطب سینما بالا رفت اما سیل ضرر گرفته نشد. سینمادارها گلایه داشتند که همچنان ضرر می‌کنیم چون ترکیب فیلم‌ها تکراری است. نگرانی از تأثیر منفی شرایط بر فروش فیلم‎ها و از سوی دیگر نبود بستر تبلیغاتی برای فیلم‌های در حال اکران بویژه در شرایط اختلال اینترنت و عدم دسترسی به فضای مجازی، صاحبان آثار حق داشتند که به اکران فیلمشان رضایت ندهند. سجاد نوروزی اما معتقد است تغییر در «ترکیب تکراری فیلم‌ها» هم به تنهایی علاج واقعه نیست و فیلم‌های دارای پتانسیل بالای مخاطب هم نمی‌توانند نجات‌ دهنده بحران سینما باشند: «ما در ایران عادت داریم همه چیز را تک بعدی تحلیل کنیم. فرهنگ و هنر که تک ساحتی نیست! حتی صنایع فرهنگی و هنری که کارکرد اقتصادی هم دارند نیز تک ساحتی نیستند؛ یعنی مجموع علل مختلف باعث می‌شود که اتفاقاتی رقم بخورد. در چنین اوضاعی از نگاه من صرف اینکه چه فیلمی روی پرده باشد هم تغییری ایجاد نمی‌کند. صحبت بر سر این است که چه کنیم تا اوضاع سینما به حالت اول بازگردد. اینجا ضروری است که قبل از هر اقدامی به راهکارهایی برای یک معالجه اجتماعی فکر کنیم؛ آن هم برای جامعه‌ای که بعد از گرفتاری به تبعات کرونا دچار ناملایمات و افسردگی‌های خاصی شده! بخش عظیمی از مردم عزیزان خود را از دست داده‌اند. مردم حدود 2 سال خانه‌نشین بودند. بچه‌ها هیچ جایی نمی‌توانستند بروند. مهدهای کودک تعطیل بودند. اینها شرایطی است که افسردگی و یأس اجتماعی به همراه آورد. بخشی از کاهش فروش سینما نیز به همین دلیل بود. دیگر کسی حوصله سینما رفتن ندارد. فارغ از این مسائل که مجموع آنها برای تأثیر بر گیشه کافی ‌است با اتفاق تازه‌ای روبه‌رو می‌شویم که فوت مهسا امینی رقم زد و همه را تحت تأثیر قرار داد. اتفاقات دیگری هم رخ داد که در پی آنها ناآرامی‌ها شروع شد و حس ناامنی هم بر ناراحتی اضافه می‌شود. طوری شده که حس ناراحتی با ناامنی بر روح جمعی‌مان سایه افکنده! در کنار این دو علت، دلیل سومی هم اضافه شده که همان کنترل فضای مجازی در پی اتفاقات اخیر است که غیرطبیعی هم نیست چراکه در همه جای دنیا در هنگام وقوع ناآرامی، کشورها فضای مجازی را کنترل می‌کنند. در این بین اصلی‌ترین بستر تبلیغی سینما که اینستاگرام هم بود از دست رفت. عامل چهارم این است که فیلم‌های فعلی در حال اکران از اردیبهشت روی پرده هستند، هر کدام روزی 10 الی 15 بار! این زمان طولانی سبب اشباع مخاطبان شده است. مجموع این عوامل با هم وضعیت امروز را ایجاد کرده است. اگر بخواهید وضعیت فعلی را علاج کنید، باید مجموعه‌ای از بررسی‌ها و در پی آن رفتار‌ها را داشته باشید تا بتوانید دست به اقداماتی اصولی بزنید. در غیر این صورت من معتقدم که فقط با یک اقدام هیچ اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد.»
به امید حمایت تبلیغاتی تلویزیون و جام جهانی فوتبال
با گذشت یک ماه و در شرایطی که سینماداران شرایط فروش را فاجعه می‌خوانند بالاخره طرح‌های حمایتی شورای صنفی نمایش هم از راه رسیده است. هشتم آبان‌ماه شورای صنفی نمایش در خانه سینما تشکیل و قرار بر این شد تا با پایان فروش بلیت نیم‌بها سینما که از 21 مهر شروع شده بود، طرح حمایتی دیگری برای اکران فیلم‌ها در نظر گرفته شود. بر این اساس قرار است همزمان با برگزاری جام جهانی، هر دو هفته اکران، فقط یک هفته محاسبه شود و فیلم‌های جدیدی هم که روی پرده بروند در صورت فروش و استقبال مخاطبان می‌توانند اکران خود را تا پایان سال ۱۴۰۱ بدون محدودیت‌های آیین‌نامه‌ای ادامه دهند. این سینمادار درباره تأثیر این نگاه حمایتی بر بحران فروش سینما می‌گوید: « اینها اقدامات مثبت و رو به جلویی هستند، اگر تلویزیون و صداوسیما به طور مشخص پا پس بکشد و وظایف حاکمیتی خود را انجام ندهد، به نظر من باید با یک مؤاخذه ملی روبه‌رو شود چراکه رسانه ملی در جایگاهی نیست که بتواند نقش و وظیفه حاکمیتی خود را در چنین موارد نادیده بگیرد. تأکید می‌کنم، من اسمش را نقش حمایتی نمی‌گذارم این یک وظیفه جدی است! من هم ممکن است در مورد فیلم‌ها نظر خاصی داشته باشم؛ اما وقتی در جایگاه سیمای حاکمیتی نشسته‌ام، وظیفه‌ام چیز دیگری است. صداوسیما وقتی نقش حاکمیتی برای خودش تعریف کرده، موظف است که بار تبلیغاتی فیلم‌ها را به دوش بکشد. این ضعف سینمای ایران است که تبلیغاتش به اینستاگرام منحصر شد. اما مسأله این‌جاست که حالا مردم چطور باید از فیلم‌های در حال اکران با خبر شوند؟ همین است که اینقدر بر نقش صداوسیما تأکید دارم. حتی از همین امروز مصوبات شورای صنفی را صداوسیما باید اطلاع‌رسانی کند.»


روزانه 18 میلیارد تومان ضرر  به موسیقی
موسیقی همچنان در تعطیلی به سر می‌برد و چراغ سالن‌های کنسرت خاموش است، خاموشی که از سال 1398 به علت شیوع کرونا آغازشد و تقریباً اواخر سال 1400 بود که رونقی دوباره گرفت و بعد از آن مدت زمانی به سبب ایام عزاداری محرم و صفر متوقف گردید و تا به امروز این تعطیلی همچنان ادامه دارد؛ اما این بار ناامنی این کنسرت‌ها را لغو کرده است. کنسرت‌هایی که می‌تواند فضایی برای تخلیه احساسات مردم باشد اما این برنامه‌ها تعطیل شده و صنف موسیقی بویژه موسیقی اقوام ایران که از این راه کسب درآمد و ارتزاق می‌کنند شرایط زندگیشان به سختی می‌گذرد یا نوازندگان موسیقی و دست‌اندرکاران یک کنسرت همچون صدابردار، طراح صحنه، طراح لباس و... این روزها شرایط معیشتی خوبی ندارند.
محسن رجب‌پور، مدیرعامل مجمع صنفی ناشران و تولیدکنندگان آثار شنیداری در گفت‌و‌گو با «ایران» ضمن ابراز ناراحتی از شرایط موجود و ابراز همدردی با مردم ایران عزیز، درباره عدم برگزاری کنسرت‌ها و آسیب‌هایی که این مدت به اقتصاد هنر وارد شده است بیان کرد: «اگر به‌طور مثال فرض را اجرای کنسرت در 20 شهر ایران در نظر بگیریم و متوسط جمعیت شرکت کننده‌ها 1500 نفر با دو سانس اجرا در طول یک روز محاسبه شود، حدود 60 هزارنفر مخاطب این کنسرت‌ها خواهند بود و اگر برای همین تعداد اجرا، متوسط فروش بلیت‌ها 300 هزار تومان برآورد شود، رقم روزانه آن 18 میلیارد تومان خواهد بود. بدان معنا که به‌طور کلی برگزار نشدن کنسرت‌ها روزانه حدود 20 میلیارد تومان از گردش اقتصادی کشور کاسته است و اگر این رقم در 45 روز اخیر محاسبه شود، عددی حدود 810 میلیارد تومان است. البته این رقم جدا از عوامل غیرمستقیم همچون گردش مالی شرکت‌های تابعه و حتی آژانس‌ها و اسنپ‌ها و... خواهد بود که از کنار این برنامه‌ها ارتزاق می‌کنند و مورد آسیب مالی قرار گرفته‌اند.»این تهیه کننده موسیقی بخش غیراقتصادی آن را ایجاد یک برنامه مفرح برای مخاطب عنوان کرد و در ادامه افزود: «شرکت کردن یک فرد در کنسرت یا برنامه‌های فرهنگی مفرح، برای او یک اطمینان خاطر و آرامش خواهد داشت و این آرامش و شادی در روزهای بعد از آن هم در چرخه زندگی اش تأثیر مثبتی خواهد داشت و البته میزان آسیب‌های اجتماعی هم فروکش خواهد کرد.»
 هنرمندان محروم از زندگی عادی
محمدحسین توتونچیان مدیر سامانه بلیت‌فروشی «ایران کنسرت» نیزمی گوید: «طبق معمول هر سال، کنسرت‌های موسیقی بعد از ایام عزاداری محرم و صفر در سراسر کشور برگزار می‌شود اما امسال با توجه به فروکش کردن کرونا، شرایط متفاوتی رقم خورد و بعد از مدت زمان طولانی از تعطیلی کنسرت‌ها، با وجود آمادگی همه هنرمندان موسیقی برای اجرای برنامه، اما به‌دلیل شرایط حاکم بر جامعه و ناامنی100درصد این کنسرت‌ها لغو شد و هنرمندان عرصه موسیقی و تئاتر دراین مدت زمان نتوانستند درآمدی کسب کنند. چشم‌انداز من از این اتفاقات و عدم برگزاری کنسرت‌ها این است که این روند تا پایان سال ادامه خواهد داشت.»
این تهیه‌کننده موسیقی در مورد لغو این برنامه‌ها بیان داشت: «مخاطبین ما مردم هستند و نمی‌خواهند در این کنسرت‌ها شرکت کنند و حضور داشته باشند و یک موضوع دستوری از سوی تهیه کننده به خواننده‌ها یا خواننده‌ها به مردم نبوده و نیست بلکه خواسته مردم است. هنرمند هنرش را برای مردم به اشتراک می‌گذارد اما وقتی خواسته آنها چیزدیگری است طبیعتاً باید به این نگاه احترام گذاشت.کما اینکه من به شخصه با این دیدگاه مخالف هستم به این علت که برخی از همین مردم که تمایلی به شرکت در کنسرت‌ها ندارند و هنرمندان را از برگزاری این برنامه‌ها منع می‌کنند، همان کسانی هستند که کارخانه، شرکت‌ها و دفاتر کاریشان باز است و روال کاری و کسب درآمدشان برقرار است. اما گویا تنها قشری از جامعه که باید از زندگی عادی محروم بمانند، هنرمندان هستند. چرا باید موسیقی و تئاتر از حق اجتماعی اولیه خود محروم بمانند و نتوانند فعالیت کنند؟! و در مقابل همین افراد ازابتدای صبح به کسب و کار و تجارت خود بپردازند و شب‌ها در اعتراضات شرکت کنند و در فضای مجازی به هنرمندانی که در همین جامعه زندگی می‌کنند و با همین هزینه‌ها و کرایه خانه‌ها و روزمر گی‌ها روزگار خود را به سختی می‌گذرانند توهین کنند! این حق کار و کسب و پیشه و امرار معاش این هنرمندان است. متأسفانه باید بگویم چه تلخ است که از حقوق اولیه خودمان محروم شویم و فعالیتی نباشد.توتونچیان اظهار کرد: «صحبت من احترام به خواسته مردم نیست اما این درخواست باید دوطرفه باشد و در حقیقت کسانی که این تقاضاها را دارند و این نیازها را در جامعه می‌بینند باید در خودشان هم جست‌و‌جو کنند. این صحبت‌ها را برای دفاع از حق و حقوق خودم مطرح نمی‌کنم. در دو سال و نیم کرونا که برنامه‌های موسیقی تعطیل بود، تمام پرسنل‌ من بر سرکار بودند و در تاریخ مشخص حقوق‌هایشان را دریافت کردند و... مخاطب من صنعت تئاتر و موسیقی است که دوسال و نیم بیکار و تعلیق بودند و بعد از این مدت زمان باردیگر به بیکاری محکوم شده‌اند که هیچ نقشی درآن ندارند. نمی‌دانم این نگاه خودمحورانه از کجا برخاسته است؟! طراح لباس، طراح صحنه، نورپرداز، نویسنده، بازیگر، صدابردار و... و صدها خانوار ازاین سفره ارتزاق می کنند. در کنار آن عوامل حاشیه‌ای هم از این سفره بهره‌مند می‌شوند، از راهنمای سالن برگزاری گرفته تا راننده‌های اسنپ و پخش غذا و....
 او تأکید دارد: «انتظاری که هموطنان من دارند انتظار سنگینی است و خودشان برای آن ارزشی قائل نیستند و به کارهای روزمره خود ادامه می‌دهند و نگاه یک جانبه به این موضوع دارند.این هنرمندان به حرفه‌های دیگری وارد نیستند و تخصص شان همین است اما متأسفانه مردمی هستیم که هیچ گاه خودمان را جای دیگران نمی‌گذاریم و این موضوع سنگین و تلخی است.»او پیشنهاد داد: «در شرایط سخت باید پشت یکدیگر باشیم و نباید همدیگر را رها کنیم. هنر متعالی موسیقی، توسط مردم رها شده در حالی که موسیقی همواره در همه چیز یکی از تأثیرگذار‌ترین هنرها بوده و هست. چرا هنرمندان به جای حمایت شدن باید اینگونه رها شوند؟ مردم باید پشت هنرمند خود باشند. کنسرت یک فضای تفریحی نیست بلکه فضای صنفی است و خانواده‌های بسیاری از این راه ارتزاق می‌کنند. کنسرت فضای شادی کردن نیست بلکه فضای تخلیه احساسات است. نگرش مردم به موسیقی و کنسرت‌ها باید تغییر کند.»