طفیلی‌های اجنبی

علی عوض‌خواه: اغتشاشات و ناامنی‌هایی که در 2 ماه گذشته به بهانه فوت مهسا امینی از سوی جریان آشوب دنبال می‌شد، به پایان خود رسیده و چند روزی می‌شود دیگر خبری از اغتشاش نیست. در ۲ ماه گذشته، آشوبگران از انجام هیچ جنایتی علیه مردم و امنیت ملی ایران دریغ نکردند. از آتش زدن و ضرب‌و‌جرح ماموران نیروی انتظامی تا شکنجه و به شهادت رساندن بسیجیان مدافع امنیت از جمله اقدامات آشوب‌طلبان در طول این مدت بود. اما جریان آشوب که خود را برانداز و اپوزیسیون ایران می‌داند، علاوه بر خوی وحشی و تروریستی، بی‌وطنی خود را نیز به صورت عیان و شفاف به تصویر کشید. مهم‌ترین ویژگی جریان‌برانداز ایران که در جریان اغتشاشات اخیر به نمایش گذاشته شد، آویزان بودن این جریان به دولت‌های بیگانه بود. موضوعی که بیش از هر چیزی، نشانگر بی‌وطنی و خیانت اپوزیسیون به مردم ایران است.  دیدار و گفت‌وگوی مصی علی‌نژاد به همراه چند نفر دیگر از لیدرهای آشوب در خارج از کشور با امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه کاملا این بی‌وطنی را نمایان کرد. اساساً گروهک‌ها، سازمان‌ها و افرادی که به عنوان معاندان جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند، آلت دست و بازیچه غربی‌ها برای دشمنی‌ورزی با ایران هستند. دیدار مصی علی‌نژاد با مکرون که با تلاش یک سازمان تجزیه‌طلب انجام گرفت نیز بیانگر همین امر است. البته این نخستین‌باری نبود که معاندان جمهوری اسلامی با پشت کردن به مردم ایران، در آغوش بیگانگان غش می‌کردند. اپوزیسیون ایران پیش از این بارها با برگزاری جلساتی با مقامات کشورهای غربی و ارسال نامه به آنها، خواستار اعمال تحریم و فشار حداکثری به ایران شده بود.  تجمع جریان ضدایرانی در برلین آلمان که در روزهای ابتدایی آبان‌ امسال برگزار شد نیز در همین راستا بود. تجمع‌کنندگان در برلین که پرچم‌ها و نمادهایی از گروهک‌های تجزیه‌طلب را در دست داشتند، متاثر از حامد اسماعیلیون، دست به دامان کشورهای غربی شده و خواستار وضع تحریم علیه مردم ایران شدند. البته گفتنی است حامد اسماعیلیون که با سوءاستفاده از خانواده فوت شده‌اش به یکی از چهره‌های ضدایرانی تبدیل شده، بارها پروژه‌های درخواست تحریم ایران در حوزه‌های مختلف، اعم از دیپلماسی و ورزشی را دنبال کرده است.  او در جریان تجمع برلین نیز با تکرار درخواست تحریم ایران، توقف مذاکره با دولت کشورمان و اخراج سفرای جمهوری اسلامی از کشورهای غربی، بار دیگر تلاش ضدانقلاب برای جلو بردن پروژه افزایش تحریم‌ها را عیان کرد.  اسماعیلیون در واکنش به بازخورد منفی جامعه ایران نسبت به درخواست‌هایش، در اظهاراتی شاذ ضمن حمایت مجدد از تحریم ایران، مدعی شده بود تحریم‌های مورد نظرش شامل تحریم مردم ایران نمی‌شود(!) این ادعاها در حالی بود که طی سال‌های گذشته نیز همواره دولت‌های غربی مدعی بودند تحریم‌های‌شان نه علیه مردم ایران که علیه نظام جمهوری اسلامی بوده است.  سخیف بودن این ادعا در شرایطی است که اسماعیلیون چند ماه پیش شخصا جلودار کمپینی برای تحریم تیم‌ ملی فوتبال ایران هم شده بود. همدردی با تروریست‌های سازمان منافقین در بخشی از سخنرانی اسماعیلیون یکی دیگر از شاهد مثال‌ها برای سفیدشویی روسیاه‌ترین گروه‌های ضدانقلاب بود که در سایه برگزاری تجمع مورد اشاره پیگیری شد. ترمیم وجه تروریستی جریان‌هایی مثل الاحوازیه که 4 سال پیش با حمله مسلحانه به رژه نیروهای مسلح به سمت کودکان نیز تیراندازی کرده بودند یا جا انداختن صورت مساله جدایی‌طلبی به عنوان یک مطالبه مشروع، از خط‌های ثابت رسانه‌های فارسی‌زبان لندنی بوده که در سال‌های اخیر به بهانه‌های مختلفی پی گرفته شده و اخیرا نیز پس از اسماعیلیون، از سوی مصی علی‌نژاد دنبال شد. حضور پررنگ گروهک‌های تجزیه‌طلب -که هر کدام به گوشه‌ای از خاک ایران چشم طمع دوخته‌اند- در تجمعات جریان ضدایرانی در کشورهای اروپایی که به بهانه فوت مهسا امینی برگزار شد نیز حکایت از آن دارد هدف اصلی معاندان ایران، نه براندازی نظام جمهوری اسلامی، که تجزیه و تکه‌تکه کردن سرزمینی به نام ایران است.  از منافقین تا علی‌نژاد و اسماعیلیون به گواه تاریخ انقلاب اسلامی و حوادث و اتفاقاتی که در طول ۴ دهه گذشته رخ داده، جریان اپوزیسیون همواره آویزان دولت‌های متخاصم غربی بوده و به عنوان سگ دست‌آموز غربی‌ها علیه کشورمان ایفای نقش کرده است. سال‌ها پیش‌تر از علی‌نژاد و اسماعیلیون، سازمان تروریستی منافقین قله‌های بی‌وطنی را فتح کرد. سازمان منافقین که دستش به خون بیش از 12 هزار ایرانی آلوده است، اوایل دهه 60 و پس از اینکه در رویارویی با انقلاب اسلامی متحمل شکست شد، تصمیم گرفت از ایران به فرانسه کوچ کند اما حضور در فرانسه نمی‌توانست بستر را برای براندازی نظام حاکم بر ایران فراهم کند، از همین رو سازمان مجاهدین خلق تصمیم گرفت به خدمت رژیم بعث عراق درآید.  سازمان مجاهدین خلق - منافقین - در حالی به عراق رفت و به همکاری با صدام پرداخت که رژیم بعث عراق در اوج جنگ با ایران بود. بهتر بخواهیم بگوییم، سازمان به درجه‌ای از خیانت به مردم ایران رسیده بود که حاضر شد در خلال جنگ تحمیلی، به همراه صدام علیه کشور ایران بجنگد. اما این همکاری به یک باره اتفاق نیفتاد و ریشه در سال‌ها روابط دوستانه سازمان و رژیم بعث داشت.  بنا به نوشته کتاب «سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام»، «دولت بعث عراق، از ابتدا مجاهدین خلق را متحد خویش می‌شناخت. سابقه همکاری استراتژیکی و تاکتیکی- توأمان- بین این دو به اوایل دهه ۱۳۵۰ می‌رسید. از این رو عراق پیش از شروع جنگ تحمیلی، برنامه‌های خود را برای تبلیغ این گروه آغاز کرد. بیان سوابق گذشته سازمان مجاهدین خلق و پخش زندگینامه بنیانگذاران و برخی کادرهای سازمان که به دست رژیم شاه کشته شده بودند، از طریق برنامه فارسی رادیو بغداد در زمستان ۵۸ و بهار و تابستان ۵۹، از جمله این برنامه‌های تدارکاتی و روانی بود. با شروع جنگ بین ۲ کشور، پروژه بهره‌برداری از مجاهدین به نتیجه خود نزدیک شد، در آستانه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و پس از آن، ارتباط برنامه‌ریزی شده و جدی بین این دو برقرار شد. اندکی بعد عراق به مثابه پشتیبان تغذیه‌کننده نیروهای سازمان عمل می‌کرد. نیروهایی از کردستان عراق برای عملیات به داخل خاک ایران نفوذ می‌کردند. چندی بعد شرایط استقرار و نصب «رادیو مجاهد» و بهره‌برداری از راه‌های ارتباطی بین بغداد و اروپا، برای آن دسته از کادرهای مجاهدین خلق که در استتار و مخفیانه تردد می‌کردند، فراهم شد».  گروهک تروریست در طول سال‌های استقرار در عراق با استناد به انجام ترورهای متعدد مدعی کشتن عناصر فعال حکومت در جریان این ترورها بود تا توجه بیش از پیش صدام برای پشتیبانی از این گروه تروریستی را به دست آورد. مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و مشخصا مسعود رجوی، با این تصور که سرنوشت جمهوری اسلامی به نتیجه جنگ عراق علیه ایران گره خورده و با توجه به اینکه ابرقدرت‌ها مایل نبودند ایران در جنگ پیروز شود و بنابراین رژیم صدام در نهایت بازنده نخواهد بود، در چارچوب طرح آمریکا و متحدانش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، رسما و علنا در کنار عراق قرار گرفت. از همین رو خرداد 65 وارد عراق شد. کتاب «سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام» در این باره می‌نویسد: «پس از ورود رجوی به عراق، نیروهای نظامی سازمان که از سال ۶۱ بتدریج در کردستان عراق مستقر شده بودند و سایر نیروهای گردآوری شده از داخل ایران و ترکیه و پاکستان، در داخل قرارگاه‌های تشکیلاتی سازماندهی شدند و سلسله عملیات‌های متعددی را در طول نوار مرزی ایران با حمایت و پشتیبانی ارتش عراق علیه نیروهای ایران در مناطقی مانند سردشت، دهلران، مریوان، سرپل ذهاب، جنوب بانه و ارتفاعات کرمانشاه به انجام رساندند. در این عملیات‌ها تلفات جانی و تسلیحاتی قابل توجهی به برخی یگان‌ها و پایگا‌ه‌های پراکنده نیروهای نظامی ایران وارد شد». تمجید صدام از منافقین همکاری سازمان با رژیم بعث عراق علیه ایران آنقدر پیش رفته و به حدی رسیده بود که صدام هشتم تیر ۱۳۶۷ طی یک سخنرانی درباره جنگ عراق و ایران درباره سازمان رسما اینگونه اظهار نظر کرد: «عراق به سطحی از آگاهی رسیده است که اگر روزی حس کند نابودی دشمن در سرزمینش خدمت به صلح است، به آن دست خواهد زد. اگر ایران به هیچ‌یک از این مسائلی که من اشاره کردم توجه نکند، مردم خودشان آنها را مجبور خواهند کرد به صلح تن دهند و این چیزی است که به آن ایمان راسخ دارم و قهرمانی‌های مجاهدین خلق در مهران مؤید این سخن است. بالاخره روزی خواهد رسید که برای جنگیدن کسی به کمک آنها نخواهد آمد و بعد از مدتی خواهید دید چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همین‌طور پیوستن مردم ایران را به صفوف آنها خواهند دید». پس از اینکه جمهوری اسلامی ایران قطعنامه 598 را پذیرفت و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پس از 8 سال به پایان رسید، سازمان مجاهدین خلق با پشتیبانی صدام، در پی انجام عملیات بزرگی علیه جمهوری اسلامی ایران برآمد؛ عملیاتی موسوم به «فروغ جاویدان». مرداد ۶۷ یگان‌های ارتش آزادی‌بخش منافقین با پشتیبانی و حمایت لجستیکی ارتش بعث عراق، از مرزهای غربی ایران وارد کشور شده و با انبوه تانک‌ها و نفربرها و جیپ‌ها، پس از اشغال شهرهای قصرشیرین، سرپل ذهاب و اسلام‌آباد غرب و ارتکاب جنایت در این مناطق، راهی کرمانشاه شدند تا پس از تصرف این شهر و سپس همدان، به پایتخت حمله کنند. اما این حمله، در تنگه چهارزبر متوقف شد و با سازماندهی نیروهای مسلح ایران، ستون نظامی منافقین متلاشی شد. عملیات پیروزی‌بخش نیروهای نظامی علیه منافقین، به عملیات «مرصاد» معروف شد. با عملیات مرصاد، ته‌مانده‌های سازمان مجاهدین خلق که اقدامات مسلحانه خود علیه مردم ایران را در خرداد 60 آغاز کرده بود، از بین رفتند و این سازمان دیگر محلی از اعراب نداشت.  همان‌طور که در سطور بالا به آن اشاره شد، مسعود رجوی، سرکرده سازمان تروریست منافقین پیش از آنکه به همکاری مستقیم به رژیم بعث عراق بپردازد، ابتدا سازمان را به فرانسه کوچ داد، چرا که فرانسوی‌ها خود را در قامت پناهگاهی برای معاندان ایران می‌دیدند. کتاب «سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام» در این باره به اظهارات یک کارشناس مرکز مطالعات استراتژیک که در سال 78 انجام شده اشاره کرده و می‌نویسد: «فضای فرانسه در زمان مسافرت رجوی خیلی صمیمی بوده است تا آنجا که فرانسوی‌ها یک «پژو» ضد گلوله ـ به منظور حفاظت از رجوی ـ به مجاهدین خلق هدیه کردند. اندکی پیش از این سفر، رجوی و قاسملو ارتباط برقرار کرده و در جهت زمینه‌چینی برای اتحاد بعدی قرار گذاشته بودند. قاسملو ارتباط عمیقی با افراد بالای حزب سوسیالیست فرانسه و مشخصا با میتران و زنش دوستی و رابطه داشت. زن میتران هنوز هم به عنوان فردی که روی حقوق کردها حساس است، معروفیت دارد. رجوی - به نظر من ـ از کانال قاسملو با فرانسوی‌ها ارتباط گرفته است. برای آنکه عمق رابطه رجوی با فرانسوی‌ها روشن‌تر شود، کافی است به موردی اشاره کنم که خیلی جالب است. چند سال پیش کتابی در فرانسه به چاپ رسید، با عنوان «خیانت آیت‌الله‌ها». نویسنده این کتاب فردی است به نام «ایو بونه» که مدت‌ها رئیس سرویس اطلاعاتی و ضدجاسوسی فرانسه (DST) بوده است. در دوره ریاست همین فرد بود که مجاهدین خلق با وی و دستگاه تحت مسؤولیتش رابطه برقرار کردند. این شخص که الآن در فرانسه نماینده پارلمان است و در کمیسیون دفاع مجلس ملی فرانسه عضویت دارد، هنوز هم با سازمان و رجوی رابطه بسیار خوبی دارد و هر چند وقت یک بار نیز با عنوان نمایندگی مجلس به عراق می‌رود. تمام کتاب این شخص، همان ادعاهای سازمان است که توسط وی رله شده است. اصلا با حرف‌های سازمان مو نمی‌زند. تداوم ارتباط اینها نشان می‌دهد سازمان مجاهدین خلق تا چه حد با سرویس اطلاعاتی فرانسه چفت و نزدیک بوده است که بعد از گذشت ۱۷ سال هنوز رابطه ایو‌بونه با رجوی و سازمان وی خوب است. بد نیست این را یادآوری کنم که نزدیک‌ترین رابطه فرانسه با عراق در دورانی بوده که این شخص در رأس دستگاه ضدجاسوسی فرانسه قرار داشته است». البته ارتباط‌گیری فرانسوی‌ها با اپوزیسیون برانداز ایران محدود به منافقین نماند و تا به امروز نیز ادامه دارد. همان‌طور که وطن‌فروشی و خیانت به مردم ایران محدود به منافقین نشد. حضور مصی علی‌نژاد و برخی دیگر از چهره‌های ضدایرانی در کاخ الیزه و دیدار با رئیس‌جمهور فرانسه نشان داد سیاست‌های ضدایرانی مقامات فرانسوی همچنان ادامه دارد. همه اپوزیسیون‌ ایران زیر چتر حمایتی این کشور قرار دارند و برای آنها بین رجوی و علی‌نژاد فرقی نمی‌کند؛ مهم استفاده از معاندان فارسی‌زبان علیه مردم ایران است.  حمایت غرب از آشوبگران افرادی مثل مصی علی‌نژاد و حامد اسماعیلیون و گروه‌هایی همچون منافقین، پیاده‌نظام و عمله غربی‌ها در راستای پروژه ایران‌ستیزی هستند و مقامات غربی نیز متقابلا به حمایت از این بی‌وطن‌های آویزان می‌پردازند. در آشوب‌هایی که در 2 ماه اخیر در کشور رخ داد، غربی‌ها در اظهاراتی متعدد حمایت خود از جریان آشوب و برانداز ایران را اعلام کردند. «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در اظهاراتی اعلام کرد «توافق هسته‌ای ایران» در حال حاضر در مرکز توجه واشنگتن نیست و اذعان کرد دولت این کشور در عوض بر حمایت از اغتشاشگران ایران متمرکز است. وی گفت: تمرکز فعلی واشنگتن «روی شجاعت و شهامت قابل توجهی است که مردم ایران از طریق تظاهرات مسالمت‌آمیز خود، از طریق اعمال حق جهانی خود برای آزادی تجمع و آزادی بیان به نمایش می‌گذارند». تمرکز کنونی ما جلب توجهات به کاری است که آنها انجام می‌دهند و حمایت از آنها به روش‌هایی است که می‌توانیم. جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا نیز در بیانیه‌ای در حمایت از اغتشاشات اخیر در ایران اعلام کرده بود ایالات متحده تحریم‌های جدیدی علیه مقامات ایران که به ادعای او واشنگتن آنها را در «خشونت علیه معترضان» دخیل می‌داند، اعمال می‌کند. بایدن در بیانیه‌ دیگری نیز دوباره به حمایت از اغتشاشات پرداخت و مدعی شد «در کنار مردم ایران ایستاده است». علاوه بر آمریکا برخی کشورهای اروپایی از جمله انگلیس، فرانسه و آلمان نیز ضمن حمایت از آشوبگران، تحریم‌های جدیدی علیه مردم ایران وضع کردند.  تجزیه‌طلبان توسط ارتش آمریکا آموزش دیده‌اند چندی پیش نیز شبکه خبری «سی‌ان‌ان» در گزارشی اذعان کرد گروهک‌های تروریست تجزیه‌طلب که علیه ایران می‌جنگند، توسط ارتش آمریکا آموزش دیده‌اند. این شبکه آمریکایی همچنین اعلام کرد: پایگاه گروهک‌های تروریست در کنار پایگاه آمریکایی سنتکام در منطقه کردستان عراق ساخته شده است.