شعار «حکمرانی نو» ، راه رسیدن به صندلی پاستور

آرمان امروز: محمد باقر قاليباف که از همان  روز که در اواخر دهه هفتاد به عنوان فرمانده نيروي انتظامي انتخاب شد، آشکارا در فکر رسيدن به پاستور و نشستن روي صندلي اول دولت به عنوان رئيس جمهوري بود. در واقع کنکاش در فعاليت‌هاي او از روزيکه در اواخر خرداد ماه سال 84 با گفتن اينکه «فقط آقاي هاشمي رفسنجاني را رقيب خود مي دانم» اعلام کانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري کرد، تا روز 26 ارديبهشت سال 1396 که به نفع ابراهيم رئيسي از يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري کنار کشيد، نشان مي‌دهد، قاليباف مکرراً تغيير موضع داده است. محمد‌باقر قاليباف که بعد از انتخابات 96، به‌آشکار متوجه شد، نمي‌تواند به حمايت انتخاباتي اصولگرايان حساب کند،‌ چند هفته بعد از انتخاب مجدد حسن روحاني، با طرح «نواصولگرايي» رسما اين پيام را صادر کرد که «شخصيتي مستقل از جبهه اصولگرايي است»
قاليباف همچنين در سال جاري «حکمراني نو» را به عنوان تازه‌ترين ايده خود براي حل مشکلات! طرح کرد که بايد گفت، ظاهرا او همچنان دنبال راهي است تا پاستورنشيني را در کارنامه کاري خود به ثبت برساند.
قاليباف/ بهارستان به جاي پاستور
قاليباف که سه بار در رسيدن به نهاد رياست جمهوري ناکام مانده بود (دو شکست و يک انصراف) در انتخابات مجلس يازدهم ثبت نام کرد و در حالي که آن دوره ميزان مشارکت تهران کمتر از 30 درصد بود، با 1265287 يعني فقط 186416 راي بيشتر از عبدالرضا هاشم‌زايي منتخب آخر انتخابات مجلس دهم، مجلس نشين شد و همانطور که پيش بيني مي‌شد، رداي رياست مجلس را بر تن کرد. با اين حال، پيداست هنوز در فکر رياست‌جمهوري است و در همين راستا دولت را با الفاظي تند و ادبياتي کوبنده خطاب مي‌کند تا به زعم خود به افکار عمومي اين پيام را صادر کند که «حسابش با دولت ناکارآمد جداست»


با اين حال بايد گفت، محمدباقر قاليباف در طول 17 سالي که از اولين حضورش در انتخابات رياست‌جمهوري مي‌گذرد، به طور دائم با تغيير موضع درصدد اين بوده است که بتواند خودش را در قامت کانديدايي برجسته در انتخابات رياست جمهوري مطرح کند.
«آرمان‌امروز» در اين گزارش نگاهي انداخته است به شعارها و وعده‌هايي که قاليباف از سال 84 تا امروز مطرح کرده است.
انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري/ زندگي خوب، برازنده ايراني
«زندگي خوب، برازنده ايراني» شعار اصلي محمدباقر قاليباف در انتخابات رياست جمهوري نهم بود. همچنين پوسترهاي انتخاباتي منقش به تيتر «دکتر خلبان» بود تا از اين طريق بتواند راي طيف جوان را به خود جلب کند. در واقع او که در همان اولين جلسه مطبوعاتي خودش را شايسته برنده شدن دانسته بود، تا حدي توانست فضاي انتخاباتي را از آن خود کند. همچنين قاليباف به خاطر اينکه شعارش را «عمل»ي معرفي کند، به موضوع مهم معيشتي مردم وارد شد و اصرار داشت در صورت برنده شدن مي‌تواند آرامش اقتصادي را به جامعه تزريق کند. نکته جالب تحرکات تبليغاتي سال 84 او چيزي جز اين نبود که چندان به مباحث سياسي ورود نمي‌کرد و تمرکزش را روي اقتصاد و مشکلات معيشتي مردم گذاشته بود.
محمد باقر قاليباف در نهايت با 4095827 راي بعد از آيت‌الله هاشمي، محمود احمدي‌نژاد و مهدي کروبي، چهارم شد.
قاليباف ساکن بهشت شد
«قاليباف در سفر عمره بود. با او تماس گرفتم و گفتم، همين فردا بياييد تهران، شما را براي شهرداري تهران در نظر داريم» اين نقل قولي از حسن بيادي نايب رئيس وقت شوراي شهر تهران بود. قاليباف سفرش را نيمه تمام گذاشت و چند روز بعد جانشين محمود احمدي‌نژادي شده بود که از شهرداري تهران به رئيس‌جمهوري ايران رسيده بود.
شهردار جديد تهران 12 سال ساکن خيابان بهشت شد تا پر سابقه‌ترين شهرادار تهران لقب بگيرد.
انتخابات يازدهمين دوره رياستجمهوري/ ايران سربلند، تغيير زندگي مردم
محمد باقر قاليباف در سال 88 در انتخابات شرکت نکرد تا مجبور به رقابت با رئيس اصولگراي دولت نباشد،  در سال 92 يکبار ديگر در انتخابات ثبت نام کرد تا در دومين تجربه رقابت شانسش را براي راه‌يابي به پاستور امتحان کند. او که رقيب سرسخت اصولگرايي نداشت، در يکي از اولين اظهارنظرهاي رقابتي نظرات و اهدافش را اينطور تشريح کرد:
«گرفتاري ما از منابع و امکانات و نيروي انساني نيست ما امروز گرفتار سوء تدبير وسوء مديريت هستيم و به جاي اينکه دغدغه مسئولان دغدغه مردم باشد در پي حاشيه‌ها و ماجراجويي‌هاي خود هستند و بايد مديريت را به کسي بسپاريم که برنامه مدون و کارنامه موفقي داشته باشد. حرف‌هاي احساسي چه مشکلي از مشکلات مردم حل مي‌کند، مشکل بيکاري، اعتياد، فقر و ناامني به وجود مي‌آورد و به آن دامن مي‌زند. متأسفانه دو گروه هستند که مشکلاتي براي جامعه ايجاد مي‌کنند و بايد سعي کنيم که گرفتار اين دور گروه نشويم، گروه اول عده‌اي هستند که فقط حرف مي‌زنند و اين موضوع به اختلافات دامن مي‌زند و گروه دوم هم کساني هستند که کار و تلاش مي‌کنند اما اين کار و تلاش مطابق با مباني و تربيت اسلامي نيست»
اين سخنان با اين هدف مطرح شد که خودش را ناجي مردم معرفي کند. اما با وجود رد صلاحيت مرحوم آيت الله‌هاشمي، اين بار هم نتوانست توفيقي کسب کند و رقابت را با 6077292 راي به حسن روحاني‌اي باخت که 18613329راي از مردم گرفته بود تا همچنان شهردار تهران و ساکن تهران بماند. آنهم در حاليکه در روز  راي گيري در شوراي پنجم شهر تهران، الهه راستگو که از ليست اميد به شوراي تهران راه يافته بود، در کمال تعجب و حيرت اصلاح‌طلبان به قاليباف راي داد تا رقابت را فقط با يک راي از محسن هاشمي به نفع خود تمام کند و 4 سال ديگر در قامت شهردارِ مهمترين شهر ايران براي انتخابات رياست‌جمهوري برنامه ريزي کند.
انتخابات سيزدهمين دوره رياست جمهوري/ 4 درصدي ها
محمد باقر قاليباف که در 4 سال دولت روحاني را با انواع اقسام نقدها مواجه کرده بود و به طور ويژه با مطرح کردن «4 درصدي‌ها» دولت مستقر  و البته اصلاح‌طلبان را به اشرافي‌گري و سلطه به اموال عمومي متهم کرد تا در شرايطي که تورم و ... پررنگ شده بود، دولت وقت را مقصر اصلي مشکلات مردم معرفي کند و از اين طريق، بتواند سبد راي خاکستري را سمت خود جلب کند. چون او مي‌دانست طيف‌هاي اصلي اصولگرايي از کانديداتوري ابراهيم رئيسي حمايت مي‌کنند و به همين دليل، راي‌هاي خاکستري را هدف قرار داده بود. در مناظره‌هاي انتخاباتي مردان دولت روحاني را همچنان به اشرافي‌گري متهم کرد و به مردم وعده داد که «حق 96 درصدي‌ها را از 4 درصدي ها مي‌گيرم» اما همانطور که مي‌شد حدس زد، قاليباف اين بار هم نتوانست نظر مثبت مردم را جلب کند و  البته با اجبار شاخص‌هاي جريان اصولگرايي، ظهر سه‌شنبه 26 ارديبهشت در شرايطي که ابراهيم رئيسي در مصلي تهران با مردم ديدار داشت، در کنار رقيب ايستاد و دست رئيسي را بالا برد و کناره‌گيري از رقابت‌هاي انتخاباتي را اعلام کرد.
قاليباف؛ نو اصولگرايي
محمد‌باقر قاليباف که به وضوح از اصولگرايان به دليل اتفاق‌هاي انتخابات ناراضي بود، اين بار به اين فکر افتاد حسابش را از جبهه اصولگرايي جدا کند که در همين‌راستا «نو اصولگرايي» را مطرح کرد و سئوال‌هايي  خطاب به جوانان مطرح کرده بود که به شرح زير است:
1 ــ از يک منظر آسيب‌شناسانه، «اصول‌گرايي» چه ضعف‌هاي ساختاري، عملکردي و رويکردي دارد که بايد آنها را اصلاح کرد؟ «نو‌اصول‌گرايي» در اين سه مورد کدام دغدغه‌ها را بايد مورد توجه قرار دهد؟ چتر نواصول‌گرايي بايد شامل کدام گروههاي جامعه باشد؟
2 ــ چگونه و با چه‌روشي مي‌توان از اصول‌گرايي به‌سمت نواصول‌گرايي حرکت کرد؟ و چهره‌هاي جديدي که مي‌توانند اين کار را انجام دهند بايد چه خصايصي داشته باشند و نقش جوانان در اين روند چيست؟
3 ــ جايگاه مردم در نواصول‌گرايي چگونه بايد باشد؟ آيا ما نيازمند بازگشت به مردم و توجه به مطالبات و نقش آنها در اداره همه امور نيستيم؟ چگونه مي‌توان بدون چشم‌پوشي از آرمان‌ها با واقعيتِ تغييرِ سبکِ زندگيِ طبقه متوسط کنار آمد؟
4 ــ شيوه تعامل نواصول‌گرايي با دولت چگونه بايد باشد؟
5 ــ نسبت نواصول‌گرايي با رهبري انقلاب، نهادهاي حاکميتي و جريان‌هايِ سياسيِ رقيب چگونه بايد باشد؟
قاليباف؛ حکمراني نو
« پس از «تثبيت امنيت،  تغييرات مشروع و لازم به سمت حکم‌رانيِ نو در عرصه‌هاي اقتصادي و اجتماعي و سياسي در چارچوب نظام سياسي جمهوري اسلامي» شروع شود»
اين سخنان محمد باقر قاليباف در ادامه تحرکات و البته تغييرهايي است که اين چهره در طول همه سال‌هاي حضور در حاکميت از خود بروز  داده بود. ظاهرا با علم به اينکه شرايط، به ابراهيم رئيسي مجال حضور قوي در انتخابات چهاردهم رياست‌جمهوريس را نخواهد داد، اين بار به با حربه « حکمراني نو » به دنبال تثبيت خود به عنوان کسي که مي‌تواند با ايده و طرح‌هاي نو، جامعه را از گرفتاري نجات بدهد، باشد. در اين باره از آقاي قاليباف مي‌توان پرسيد، اگر ريشة اعتراضات اخير کهنگي شيوه‌هاي حکم‌راني است که ايشان را به صرافت «حکم‌راني نو» انداخته است، پس چرا زودتر اقدام نکرده‌اند؟ مثل اين که بيمار را نزد پزشک ببرند و بگويد هر وقت حال او خوب شد، بياوريد تا جراحي کنم!
اگرچه اگر قرار بر تغيير باشد، مهم‌ترين تغيير مشروع حذف نظارت استصوابي است (که استصواب آن هيچ جايگاهي در قانون‌اساسي ندارد و امام خميني (ره) هم در وصيت‌نامة خود به نمايندگان توصيه کرده‌اند، با دقت در اعتبارنامه‌ها مراقب ورود عناصر نااهل باشند و چنين مأموريتي را پيشاپيش به شوراي نگهبان نسپرده بودند) تا اين سئوال پيش بيايد،  مجلس برآمده از نظارت استصوابي چگونه مي‌تواند دست به چنين تغييري بزند؟ تکمله: آنچه ملموس است، چيزي جز اين نيست که محمدباقرقاليباف همچنان در سوداي رئيس‌جمهوري شدن و پاستور‌نشيني است. بايد ديد در دو سال و شش ماهي که تا موعد انتخابات چهاردهمين دوره رياست جمهوري مانده است، کشور و فضاي سياسي چه تحولاتي را تجربه خواهد کرد و همچنين اينکه آقاي قاليباف بالاخره به خواسته‌اش که چيزي جز رئيس‌جمهوري شدن نيست، خواهد رسيد يا نه؟