روزنامه بهار
1396/04/22
ادامه حیات یک معلم
برخی هنرمندان به واسطه شور و نبوغ ذاتی شان، اثراتی عمیق در دنیای هنر میگذارند و برخی اما بیش از این اثرگذارند. آنها که نسلی راتربیت میکنند و دانستهها و داشتههای خود را به گروههایتربیتی خود منتقل میکنند و سبک و سیاق شان در آن حرفه ادامه حیات میدهد. در دنیای هنر، این دست افراد کم نبودهاند و یکی از این چهرههای اثرگذار، حمید سمندریان است که در دنیای تئاتر، معلمی مهربان، صبور و پیگیر بود. 22 تیر مصادف با پرواز این استاد بزرگ تئاتر است. وقتی این نویسنده، مترجم و استاد شاخص تئاتر ایران در سن 81 سالگی به سر میبرد، به علت عوارض ناشی از بیماری سرطان کبد در منزل خود درگذشت. در این گزارش نگاهی به زندگی و تاثیر این استاد مسلم بر هنر تئاتر میاندازیم.***
پدر تئاتر ایران
با وجود تلاش بسیاری از بزرگان این عرصه در طی سال ها، عنوان پدر تئاتر ایران برازنده استاد حمید سمندریان بوده و هست. کسی که در طی سالیان بسیار در موسسات و دانشکدههای مختلف این رشته هنری را بنیان نهاد و گروههای مختلف تئاتری را سر و سامان داد.
طبق خاطراتی که محروم جعفر والی از سمندریان اظهار کرده بود: در آن روزگار در اداره تئاتر این رفتار وجود داشت که وقتی کسی از خارج میآمد او را تحویل نمیگرفتند تا خود را تثبیت کند و جذب یکی از گرایشهای موجود در اداره تئاتر شود. اما حمید سمندریان اصلا این گونه نبود و با برنامه به ایران آمد که این برنامه از همان ابتدا تدریس تئاتر و بازیگری بود و پس از استخدام در اداره تئاتر اولین کسی بود که در ایران کلاس تئاتر تاسیس کرد.
بازیگر سریال «هزاردستان» همچنین گفته بود: حمید سمندریان فرد شیرینی بود و این رفتار شیرین تقریبا همه را به سمت او جذب میکرد. زمانی که کلاس تئاترش را تاسیس کرد تعداد زیادی از بچههای مشتاق و علاقه مند اداره تئاتر جذب کلاسهای متفاوت او شدند و همین مساله روحیهای به او داد که باعث تداوم بحث آموزش توسط سمندریان شد. به عنوان مثال اوایل دهه چهل حمید سمندریان در اداره تئاتر به بن بست رسید و دید فضای کار وجود ندارد. همان زمان نمایشی به نام «آندورا» کار کرد که در آن دو بازیگر جوان و نسبتا ناشناس به نامهای جمشید مشایخی و ثریا قاسمی در این تئاتر درخشیدند و به مردم معرفی شدند. این دو نفر که از بهترین شاگردان سمندریان بودند، اکنون از بزرگان عرصه هنر ما هستند.
سمندریان، پدر تئاتر ایران است زیرا در کارنامه خودترجمه و کارگردانی نمایشنامههای رادیویی یا تلویزیونی بسیاری را به ثبت رسانده است، همچنین مجموعه نمایش هایی که در سالنهای مختلف روی صحنه برده و بیش از این درتربیت نسلهای تئاتری بی نهایت کوشش کرده است. این همه تلاش و خدمت در یک عرصه که به نوعی سابقه هم ندارد و نشان از خلاقیت و روزآمدی شخصی دارد، بسیار ارزشمند است و نام او در این عرصه همیشه ماندگار.
تجربه بازیگری و ورود به دنیای حرفهای
حمید سمندریان، یکی از جدیترین معلمان تئاتری است و بازیگران بسیاری را در این عرصه تربیت کرد. او که تجربههای نابی در کلاسهای تئاتر و هنرپیشگی داشت و در شرایطی که هنوز این حرفه، شاکله و سبک مشخصی نداشت، سبکی خاص تجربه خود را در این حوزه ابداع و شاگردان زیادی تربیت کرد. او در کلاسهای تئاتر و هنرپیشگی حسین خیرخواه، شباویز و نصرت کریمی شرکت کرد که زیر نظر عبدالحسین نوشین اداره میشد. او خود درباره این دوران و گرایشش به تئاتر میگوید: من از اول با خودم شرط کرده بودم هر طوری شده تئاتری بشوم. حتی اینجا شاگرد ویولن آقای ذوالفنون بودم. وقتی ایشان میدید من کلاس حسین خیرخواه هم میروم، به من میگفت برو آنجا. اینجا توی کلاس ویولن وقتت تلف میشود. میگفت من نمیخواهم روی علاقهات حرف بزنم اما این پرش «آرشه» که به تو گفتم، باید یک هفته وقت بگذاری تا خوب یاد بگیری. نیا اینجا و وقتت را تلف نکن. من هم آمدم خانه و یک شب گریه کردم و دیگر نرفتم. رفتم کلاس حسین خیرخواه. تئاتر راترجیح دادم.
هر چند او بعدها در اروپا دوره مهندسی تاسیسات را در دانشگاه صنعتی برلین گذراند ولی پس از آن به کنسرواتور عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ رفت. برخورد با تئاتر چندان جذبش کرد که مجالی برای موسیقی نمیگذاشت. رفته رفته تئاتر برایش جدیتر شد. او طی شش سال تحت آموزش یکی از استادان برجسته تئاتر بود، اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری را آموخت و همزمان در آلمان به صورت حرفهای مشغول به کار شد. سمندریان در کتاب «این صحنه خانه من است» ، (گفتوگوی افسانه ماهیان با او) درباره علاقهاش به بازیگری میگوید: «علاقه من اول به بازیگری بود و برای ورود به تئاتر نیز از بازیگری شروع کردم. قبل از اینکه به دیدن تئاترهای تهران و لالهزار بروم، در مراسم و میهمانیها و عروسیها با دیدن برنامههای مطربهای روحوضی با بازیگری آشنا شدم، چون برایم دنیایی پرتنوع به وجود میآورد؛ جو عروسی و سازهایی مثل ویولون و تاز و تنبور. . . دیدن آن سازها برای گرایش به موسیقی نیز در من علاقه به وجود میآورد، پس اصلا قبل از اینکه بدانم در دنیا کارگردانی وجود دارد، با بازیگری آشنا شدم.»
در مسیر تدریس وتربیت گروههای نمایشی: پس از پایان این دوره به دعوت اداره هنرهای نمایشی دراماتیک اداره کل هنرهای زیبای ایران به کشور برگشت. یک سال بعد او و تیمش در اداره هنرهای دراماتیک سالن ۵۰ تا ۶۰ نفری درست کردند که چند برنامه تئاتری در آن اجرا شد. سمندریان اولین اثر خود، «نمایشنامه «دوزخ یا در بسته» نوشته ژان پل سارتر» را در تالار نوبنیاد روی صحنه برد و کار نمایش را پیوسته ادامه داد. همچنین با همکاری مهدی فروغ به تأسیس هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به هنرهای زیبای کل کشور بود دست زد. این استاد بعدها به دعوت مهندس هوشنگ، مهدی برکشلی و با همکاری مهدی نامدار دانشکده تئاتر دانشگاه تهران را بنیان گذاشتند و در سال ۱۳۴۸ تدریس در دانشکده هنرهای زیبا را آغاز کرد. در نیمه نخست دهه ۱۳۷۰ ناصر باباشاهی، رئیس دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران از حمید سمندریان دعوت کرد. تا گروه نمایش این دانشکده را راهاندازی کند و بدینترتیب سمندریان پایه و اساس این گروه را گذاشت. هر دانشکده و موسسه هنرهای دراماتیک در دورههای مختلف به وجود آمد، سمندریان حضور داشت و با تشکیل گروههای تئاتری، تدریس و اجرای نمایشنامههای بزرگ توانست نسلهای علاقه مند را به خوبیتربیت کند.
بنیانگذار اولین کلاس بازیگری
سمندریان در سال ۱۳۷۳ به تاسیس کلاسهای آزاد بازیگری و کارگردانی دست زد که هنرجویان بسیار زیادی از آن جا دانشآموخته و به عرصه حرفهای هنر وارد شدند. نام او یک اعتبار در عرصه تئاتر و یکی از پیشگامان تدریس در حوزه بازیگری بود. بسیاری از هنرمندان مطرح کشور از جمله سعید پورصمیمی، مریم معترف، سوسن تسلیمی، فریبرز عربنیا، احمد آقالو، پرویز پورحسینی، امین تارخ، امیر جعفری، حامد بهداد، نگار فروزنده، رابعه اسکویی، مجید صالحی، فرزاد حسنی، فردوس کاویانی، مهران مدیری و شهاب حسینی از شاگردان او محسوب میشوند. او از جمله اساتیدی بود که تلاش میکرد تا نسلهای متفاوت در اجرای تئاتر در کنار هم باشند و بتوانند با همکاری یکدیگر پروژههای تئاتری را روی صحنه ببرند.
پل ارتباطی نسل ها: سمندریان پل ارتباطی نسل گذشته تئاتر به امروز بود و توانسته بود تئاتر گذشته را با نیازهای امروزی منطبق کند. او متنهای بزرگی چون «طبیب اجباری»، «مردههای بی کفن» و «دفن»، «بازی استریندبرگ»، «ازدواج آقای میسی سی پی»، «دایره گچی قفقازی»، «مرغ دریایی»، «ملاقات بانوی سالخورده» را کارگردانی کرد و اجرای این متنها، تجربههای نابی برای بازیگران و دیگر عوامل این گروهها به یادگار گذاشت. ضمن این که تماشاگران این نمایش ها، خاطرهای کامل و درست از یک نمایش بااصالت را تجربه کردند. جدیت و صمیمیتی که به شکل توامان با شاگردانش داشت همه را جلب او میکرد و کلاسهایش به قدری افراد بزرگتربیت کرد که در روزگاری عدهای حتی برای بزرگ کردن مقام خود ادعای شاگردی سمندریان را میکردند. تاثیر او روی هنرهای نمایشی و تصویری این کشور انکار ناپذیر است.
استاد بازیگری اما مقاوم
در برابر وسوسه بازیگری
سمندریان که در ایفای نقش و زبان بدن استاد بود و در تدریس همین نکتهها به شاگردانش، خبره، پیشنهاد بازی در فیلم و نمایشها را نمیپذیرفت. ظاهرا سالها پیش عباس کیارستمی در یک میهمانی به حمید سمندریان پیشنهاد بازیگری داد اما سمندریان نپذیرفت. حتی پیشتر بهرام بیضایی از او خواسته بود در فیلم «شاید وقتی دیگر» برایش بازی کند اما سمندریان باز هم جواب منفی داد. علاوه بر این ابراهیم حاتمیکیا هم زمانی به سمندریان پیشنهاد بازی داده بود.
او در پاسخ به سؤال افسانه ماهیان در کتاب «این صحنه خانه من است» درباره وسوسه بازیگری چنین گفته است: «چرا بیشتر از یک بار و حتی تا حد افراط وسوسه شدم. من ضمن تمرکز روی کارگردانی و با توجه به اینکه میدانستم تئاتر خلق کارگردان است، حتی اگر چهره او را نبینند، باز از وسوسه بازیگری رها نمیشدم و صادقانه بگویم که بعدها اندک اندک حس خاصی در وجود من رشد کرد و آن حس خاص حسادت به بازیگر بود، یعنی هر گاه بازیگری کولاک بازی میکرد، چون بخشی از آن به پای من نوشته میشد، مرا شاد میکرد اما در تنهایی با خود میگفتم کهای کاش من میتوانستم این نقش را بازی کنم، یعنی به هنرپیشههای خودم ضمن عشق ورزیدن حسادت میکردم و این حس هنوز هم در من وجود دارد و هنوز هم با دیدن بازیهای بزرگ، جای بازیگری را درونم خالی میکنم.»
همیشه ماندنی
ردپای استاد سمندریان را میتوان در آرشیو نمایشنامههای رادیویی و تلویزیونی اش بازیابی کرد، او را میتوان در لابه لای نمایشنامههای معتبری کهترجمه کرده است، یافت اما اورا همچنان در سالنهای بزرگ و کوچک تئاتر، در میان نسلهای متعدد تئاتری، در کلاسهای آزاد بازیگری میتوان پیدا کرد. سبک و سیاقش، ثبات و تعهدش، و حیاتش را که در گروه ها، نسلهای مختلفی که مستقیم و غیر مستقیم در محضرش شاگردی کردند، در نمایش هایش حضور یافتند و یا آنها که شاگردی شاگردهای او را کردند، یافت. استاد سمندریان، پدر تئاتر مدرن ایران، همچنان در هنر تئاتر به حیات خویش ادامه میدهد. او معلمی همیشه زنده است.
سایر اخبار این روزنامه
عدهای از موفقیتهای دولت ناراحت میشوند
مخالفتها با توتال انسان را متحیر میکند
لولوهایی از جنس آدم
ادامه حیات یک معلم
موصل آزاد شد و ...!
طوفان هاشمیزدایی
حاشیه نویسی بر انتخاب شهرداران
آگهی فوت نشریات کاغذی
احتمال ظهور داعش جدید
خشم روحانیون ولایی دامن کواکبیان را گرفت
توازن قوا در حقوق بینالملل و حقوق داخلی