معضل فمینیسم و تبعیض

 جنبش‌های دفاع از حقوق زنان در آغاز برای اعتراض به برخی نابرابری‌های اجتماعی شکل گرفتند، اما با گذشت زمان به جریانی فرهنگی و سیاسی تبدیل شدند. برخی اندیشمندان می‌گویند که بهتر است به جای واژه فمینیسم از واژه فمینیسم‌ها استفاده شود، چون گرایش‌های فمینیستی به قدری مختلفند که نمی‌شود آن‌ها را در یک مفهوم واحد جمع کرد.  «فمینیسم» نه با هدف برابری حقوق زنان بلکه با هدف برتری‌جویی در جامعه گام نهاده‌است و با اهداف مرد‌ستیزانه فطرت جامعه را به سمت آنارشی و از هم پاشیدن بنیان خانواده می‌کشاند و تنظیم خانواده و اجتماع را بر هم می‌زند. آنچه در توده‌های فکری و جنبش‌های فمینیستی آموزش داده‌می‌شود، این است که زنان باید مستقل باشند، تنها از جنسیت خود تبعیت کنند و جنسیت خود را برتر بدانند. این جریان انحرافی باعث ترویج خشونت علیه مردان می‌شود و در نهایت «مرد‌ستیزی» را به دنبال دارد؛ نگرش‌های فمینیستی با تبلیغات وسیع، ایده‌هایی را با رنگ و لعابی دلفریب بر جهانیان عرضه کرده‌اند که یکی از این ایده‌ها، پدیده شوم همجنس‌گرایی است؛ بنابراین این گروه و جریان فکری، جامعه را به سمت فساد و بی‌بند و باری اخلاقی و نابودی نسل و از بین رفتن اصول اخلاقی هم می‌کشاند و موجب نابودی کرامت انسانی و بی‌ارزش شدن امر ازدواج و کاهش آن در جامعه می‌شود.  معضل «مجرد زیستی» یکی از آسیب‌های ناشی از فمینیسم است که با تفکری که در جامعه از خود به جای گذاشته است، سبب شده‌است جوانان، چه دختر و چه پسر همچنان مجرد بمانند و از امر ازدواج دور شوند. البته نباید مشکلات اقتصادی را فراموش کرد، چراکه مشکلات اقتصادی و معیشت جوانان هم در امر ازدواجشان بی‌تأثیر نیست.  فمینیسم از جهت مفهومی، به معنای تقابل بین زن و مرد است؛ همچنان‌که معنای لغوی فمینیسم، طرفداری از جنس مؤنث به عنوان راهکاری جهت مقابله با موقعیت مرد است. با این نگاه، فمینیسم ستیز ابدی بین دو جنس خواهد بود. بنابراین عنوانی که در مقام تقابل بین مرد و زن است، نمی‌تواند پشتوانه فلسفی و جامعه‌شناختی داشته باشد. فمینیسم اگرچه ماهیت ضد تبعیضی دارد، اما خود یک نگاه تبعیض‌آمیز است. فمینیسم‌ها معتقدند که بافت جوامع و نهاد‌های اجتماعی و حتی تفکرات دینی بر اساس حفظ منافع جنس مذکر شکل گرفته‌است. این تفکر در جهت دین‌گریزی و برتری‌جویی گرایشات فکری فمینیسم شکل گرفته‌است.  در ادبیات دینی ما، همه انسان‌ها با برابری آفریده شده‌اند و انسان، تعالی یافته آفریدگاری است که از نفخه روح مقدس خویش در وجود انسان نهاد تا بشر طریق رستگاری پیش گیرد. جامعه زمانی رستگار و به سمت و سوی پیشرفت کشیده می‌شود که زنان و مردان با همیاری و همفکری یکدیگر برای به دست آوردن آینده‌ای روشن تلاش کنند.