علاقه سردار سلیمانی به رمان‌های مارکز

آرمان امروز- دختر سردار سليماني در سالگرد شهادت او جنبه هاي کمتر شناخته شده از زندگي اين رزمنده متواضع را بيان کرده که از آن ميان مي توان به علاقه او به مطالعه کتب مختلف در حوزه هاي دين، تاريخ، سياست و ادبيات اشاره کرد. نرجس سليماني مي‌گويد: خاطرات نيلسون ماندلا،راه دشوار آزادي، لحظه‌هاي تصميم‌گيري، بچه‌هاي حاج قاسم و چه کسي بر جهان حکومت مي کند از کتاب‌هايي است که پدرم مطالعه کرده است و همچين کتاب هنري آ. کيسينجر آخرين کتابي بود که ايشان قبل از شهادت تصميم داشت آن را بخواند. بابا هر لحظه در حال نوشتن يا مطالعه در زمينه‌هاي مختلف از کارتابل کاري تا کتاب‌هاي مختلف بود. کتاب‌هاي تاريخي، وصيتنامه و زندگينامه شهدا را مطالعه مي کرد و به ما پيشنهاد مي‌داد آنها را بخوانيم، به طور معمول وقتي کتابي را مي‌خواند مطالب يا احساس خود را درباره آن مطب در حاشيه يا پايين آن کتاب مي نوشت. برخي اوقات کتاب‌هاي داستان از آمريکاي جنوبي که توسط گابريل خوزه گارسيا مارکِز يکي از نويسندگان کلمبيايي به رشته تحرير درآمده و به فرهنگ ايران نزديک است را مطالعه مي کرد. هميشه به طور مداوم قرآن و نهج‌البلاغه مي خواند و برخي از نکات آن را ياداشت مي‌کرد، اگر مسئولان ما کتاب نهج البلاغه حضرت اميرالمونين علي (ع) را مطالعه کنند در آداب حکومت و مملکت داري مي‌تواند موثر باشد.
شهيد حسين پورجعفري درباره پدر به ما گفته بود، حاجي يک شب که بعد از جلسه به خانه آمد و خيلي خسته بود با خودم گفتم حتما از خستگي بيهوش شده است ولي وقتي به اتاق او رفتم ديدم بر روي تخت دراز کشيده و در حال خواندن کتاب است. واقعا از لحظه لحظه زمان و زندگي استفاده مي‌کرد و مطالعه در بالا بردن سطح اطلاعات، دانش و آگاهي وي نسبت به کارهايي که انجام مي داد و جهان بيني وي موثر بود. به ما بسيار توصيه مي کرد مطالعه کنيم و نکات و خاطرات روزمره خود را بنويسيم. زماني که کودک بوديم در عيد نوروز به هر کدام از ما يک دفتر مي داد و مي گفت اتفاقاتي که در طول تعطيلات براي شما رخ مي دهد را بنويسيد بعد دفترها را از ما مي‌گرفت و آنها را مي خواند. مواقعي مانند روز پدر که ما براي وي هديه مي خريديم آنرا نمي پذيرفت مگر اينکه به همراه آن نوشته اي باشد يعني اهميت آن نوشته از هديه براي او بيشتر بود. نوجوان که بود پدر به خاطر مشغله کاري کمتر به خانه مي آمد و از کمترين فرصت براي اينکه کنار ما باشد استفاده مي کرد.
وي در پاسخ به اين پرس که پدر بيشتر چه کتاب هايي را به شما پيشنهاد مي داد يا براي شما مي خريد، گفته است؛ ما کوچک بوديم که به تهران آمديم بيشتر مواقع مادرم با فرزندان براي ديدار با خانواده خود به کرمان مي رفت او مي خواست يکي از ما کنارش بماند، چون من بزرگتر بودم پيش بابا مي ماندم و اگر به جلسه يا سفر مي رفت من را با خود مي برد در يکي از تابستان‌ها که من و پدر در تهران مانديم از من خواست در حوزه زنان مطالعه کنم چون من نوجوان و به دنبال کشف شخصيت و جايگاه زنان بودم، گفت: براي شما کتاب تهيه مي‌کنم اگر در زماني که در حال خواندن کتاب هستي من نبودم هر نکته اي را که جالب بود را يادداشت کن و به من بده، واقعا ياداشت هاي من را مي خواند تا مطمن شود کتاب مورد نظر را خوانده ام و چه برداشتي داشته ام و اينکه نسبت به کتابي که من خوانده بودم اطلاعاتي داشته باشد. پدرم ديد وسيعي داشت و کتاب در زمينه هاي گوناگون از نويسندگان مختلف نظير فاطمه فاطمه است، کتاب هاي شهيد مطهري و حتي کتاب داستان را براي من مي‌خريد.بابا هميشه به ما توصيه مي‌کرد قرآن را به صورت مداوم حتي شده به اندازه چند آيه با معني قرائت کنيم و چون به تاريخ بسيار علاقه داشت کتاب‌هاي مختلفي را در اين زمينه مي خواند و به ما توصيه مي کرد. کتاب آنسوي مرگ را پدرم به من داد تا بخوانم اما فرصت نکردم بعد از شهادت ايشان احساس کردم بايد اين کتاب را بخوانم شايد بر يکسري از نگرش‌هاي من اثرگذار باشد به همين دليل آن را خواندم.