رونق بورس با نفت کاغذی

آرمان امروز - مجتبي کاوه: وقتي وزير نفت شخصا به ساختمان قديمي بورس در خيابان حافظ برود و در افتتاحيه اي شرکت کند موضوع نمي تواند بي اهميت باشد. در اين افتتاحيه علاوه بر اوجي، وزير اقتصاد هم حضور داشته است تا بر اهميت موضوع افزوده شود. موضوعي که عنوان دهان پر کني دارد؛ بورسي شدن نفت که عبارت دقيق تر آن اين است؛ آغاز معاملات گواهي سپرده نفت خام در بورس انرژي. متوليان اين ابزار جديد بورسي معتقدند اوراقي که تحت عنوان گواهي سپرده نفت خام در بورس انرژي در معرض خريد و فروش گذاشته مي شوند فرصتي براي سرمايه گذاران فراهم مي کنند که نقدينگي خود را به صورت متنوع تري در بازار سهام، سرمايه گذاري کنند. به عبارت ديگر سرمايه گذاران به جاي توجه به بازار ارز و طلا از اين پس مي توانند در طلاي سياه نيز سرمايه‌گذاري کنند چرا که بازار ثانويه اين گواهي راه‌اندازي شده است و اين اوراق در بانک‌ها قابليت تضمين شدن دارد.  در کنار امکان سرمايه‌گذاري دلاري، در صورت درخواست دارنده، امکان تبديل به ريال براي اين اوراق وجود دارد. علاوه بر اين، گواهي سپرده نفت‌خام يک ابزار خلاقانه و جديد است و دارندگان اين اوراق، مالک فيزيک نفت خام خواهند بود.
اين طرح منتقداني هم دارد که معتقدند اين ابزار بيش از آن که براي سرمايه گذاران مفيد باشد، دولت را بهره مند مي کند. به باور آنها اين که دولت تصميم گرفته بعد از سال ها انحصارگري در معاملات نفت، گشايشي در اين حوزه ايجاد کند، محدوديت هاي و مضايق بودجه اي است و سرمايه گذاري در اوراق سپرده نفت خام بهانه اي براي جمع آوري نقدينگي مردم است.
نفت روي کاغذ معامله مي شود
يک کارشناس بازار سرمايه درباره نقاط قوت و ضعف طرح مذکور به «آرمان امروز» مي گويد: اوراق سپرده نفت خام به شکلي که اکنون در بازار سرمايه ايران از آن رونمايي شده در کشور ديگري مسبوق به سابقه نيست. بايد دانست در کشورهايي که نفت در اختيار بخش خصوصي است فروش نفت در بازارهاي بورس به صورت آتي انجام مي شود اما اين که گواهي سپرده توسط سرمايه گذاران معامله شود چندان مرسوم نيست. نقطه قوت اين طرح را بايد در متنوع سازي ابزارهاي سرمايه گذاري در بورس دانست و هر چه اين ابزارها متنوع تر باشد بازار سرمايه ما براي سلايق مختلف جذاب تر خواهد بود. نقطه قوت ديگر طرح باز شدن باب جديدي در حوزه انحصاري دولت است. همان طور که مي دانيد دولت در حوزه نفت بازيگر اصلي به شمار مي آيد و تاکنون به هيچ عنوان اجازه ورود بخش خصوصي را به اين حوزه نداده است. البته اين طرح هم جاي پاي محکمي براي بخش خصوصي در حوزه نفت ايجاد نمي کند چرا که فروش نفت کماکان در انحصار دولت است و اين اوراق صرفا برگه هاي بهاداري است که مالکيت مقادير مشخصي از نفت خام را به دارنده منتقل مي کند و قيمت آن بر اساس قيمت نفت در بازارهاي جهاني و عرضه و تقاضايي که در بورس وجود داشته باشد تعيين مي شود. به بيان ديگر دارنده اين اوراق معمولا نفتي دريافت نمي کند و نفتي به فروش نمي رساند گرچه به صورت بلقوه امکان اين کار وجود دارد. با اين حال همين که دولت در کنار خود سرمايه گذاران را هم به عنوان يک بازيگر وارد حوزه انحصاري نفت کرده است، مي تواند نويد بخش روزهاي متفاوتي در آينده باشد و شايد روزي دولت دايره خصوصي سازي را به حوزه نفت نيز گسترش دهد.


مضيقه بودجه اي دولت و باز کردن درهاي حوزه نفت
وي در پاسخ به اين پرسش که به نظر شما سرمايه گذاران از اين طرح استقبال مي کنند، مي گويد: استقبال يا عدم استقبال سرمايه گذاران از گواهي سپرده نفت خام بستگي به عوامل متعددي دارد اما به طور کلي سرمايه گذاران در ايران نسبت به ابزارهاي سرمايه گذاري رفتار محتاطانه اي دارند و حتي ابزارهاي مبتني بر دارايي هاي مورد اعتمادتر و آشناتري مثل طلا نيز توسط سرمايه گذاران به سختي مورد قبول واقع مي شود. از طرفي سرمايه گذاري در اين ابزار خاص وابستگي شديدي به اعتماد مردم به شفافيت بازار و قابل اعتماد بودن تصميمات حاکميتي دارد چرا که از نظر بسياري از سرمايه گذاران نفت يکي از سياسي ترين کالاها در جهان است و سرمايه گذاري در آن ريسک بالايي دارد. فراموش نکنيم که دولت اکنون در مضيقه بودجه اي قرار دارد و به نظر مي رسد تعريف ابزارهاي سرمايه گذاري در نفت خام ، مي تواند بخشي از سرمايه ها را به اين حوزه سوق دهد و به اين ترتيب سهمي از کسري بودجه دولت جبران شود. اين ديدگاهي است که سرمايه گذاران هم از آن غافل نيستند و هر اوراقي که به نوعي به تصميمات دولت گره بخورد از ديد آنها محتاج احتياط فراوان است. بنابراين گروه هاي عمده سرمايه گذاران خُرد با توجه به تجربيات ناخوشايندي که از نوسان هاي زيان بار بورس دارند ، جانب احتياط را در مورد اين اوراق نيز رعايت خواهند کرد.
فرق گواهي سپرده نفت با طرح گشايش نفتي چيست؟
تفاوت نخست گواهي سپرده نفت با طرح گشايش نفتي که در دولت دوازدهم مطرح شد اين است که گواهي سپرده نفت يک ابزار استاندارد و شفاف براي فروش است که به پشتوانه نفت موجود در مخازن يا انبارهاي شرکت ملي نفت منتشر شده و به صورت فروش قطعي نفت بوده و سررسيد ندارد، در حالي که اوراق سلف موازي استاندارد بر مبناي عقد سلف منتشر شده و براي تامين مالي پروژها در چارچوب پيش فروش نفت در سررسيد مشخصي در آينده انجام مي‌شود. اوراق سلف جزء ابزارهاي تامين مالي محسوب شده و سبب ايجاد تعهدات براي ناشر آن مي‌شود که حجم و ميزان انتشار آن مي‌تواند تبعاتي را براي ايفاي تعهدات در آينده داشته باشد اما در گواهي سپرده، ناشر (انباردار) ضامن تحويل کالا طبق شرايط اعلامي‌‌است.
تحويل نفت به خريدران امکان پذير است؟
 تضمين تحويل دارايي پايه را به‌عنوان دومين تفاوت عمده گواهي سپرده نفت خام با اوراق سلف نفتي است. گواهي سپرده نفت خام طبق شرايطي که در اطلاعيه گشايش انبار منتشر مي‌شود منجر به تحويل شده و اشخاصي که به ميزان معيني از گواهي‌ها را در اختيار داشته باشند، درخواست تحويل خود را به شرکت ملي نفت ارائه و نسبت به تحويل اقدام مي‌کنند، همچنين شرکت ملي نفت ايران اين قابليت را هم ايجاد کرده براي ساير اشخاصي که توانايي تحويل ندارند در قالب ايجاد کنسرسيومي اين شرکت به وکالت از دارندگان گواهي فرآيند تحويل را انجام دهد و براي اين ابزار مالي امکان تسويه نقدي وجود ندارد اما در قراردادهاي سلف موازي استاندارد امکان اعمال اختيار خريد يا فروش و تسويه بر مبناي نرخ اختيار ديده شده است.
سود اوراق تضمين شده نيست
سومين تفاوت اين است که عمده خريداران قرارداهاي سلف موازي استاندارد نهادهاي مالي از صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري و شرکت‌هاي تامين سرمايه هستند اما در گواهي سپرده فعالان حوزه نفت و فرآورده‌هاي نفتي و سرمايه‌گذاران بازارهاي مالي حضور دارند. همچنين تفاوت ديگر اين است که در طرح قبلي قرار بود حداقلي از سود براي خريداران اوراق تضمين شود. اما گواهي چنين نيست و سرمايه‌گذاران با توجه به قيمت‌هاي نفت خام مي توانند به صورت روزانه نسبت به خريد يا فروش گواهي‌ها تصميم‌گيري کند.