ایران به تقویت «مدارای سیاسی» نیاز دارد

آرمان امروز، گروه سياسي: « «مداراي سياسي» يکي از شاخص‌هاي مهم در رابطه با ملت دولت است. که با توجه به آن مي‌توان مقدار نرمش سياستمدارن را در قابل صداي منتقدان سنجيد. با اين وجود مداراي سياسي را بايد يکي از وظايف مهم حکومت‌ها و سياست‌مداران براي تحقق «اتحاد ملي» و «رشد انديشه‌هاي مختلف اجتماعي» محسوب کنيم. براي شناخت مفهوم مدارا سياسي لازم است ابعاد مختلف آن مشخص شود تا مخاطب بتواند فهم عميقي نسبت به اين موضوع پيدا کند. نه‌تنها در نوع و شيوه حکمراني دهه‌هاي اخير مداري سياسي در دستور کار کشورهاي دموکراتيک قرار گرفته است بلکه در ادبيات جامعه مدرن و متون کهن هم مي‌توانيم ريشه‌هاي اين نوع مدارا را مشاهده کنيم. به‌عنوان مثال بايد به اين بيت حضرت حافظ اشاره کنيم که مي‌گويد: «آرامش دوگيتي، تفسير اين دو حرف است/بادوستان مروت با دشمنان مدارا» يا اينکه شهريار، غزلسراي معاصر در شعري که به وصف حضرت علي(ع) پرداخته است مي‌نويسد: « به جز از علي که گويد به پسر که قاتل من/چو اسير توست اکنون به اسير کن مدارا» . جامعه ايران به دليل تکثر «اقوام»، «مذاهب»، «فرهنگ‌ها»، «ديدگاه‌هاي سياسي» و ... نياز به پررنگ‌تر شدن «فرهنگ مداري سياسي» دارد. در ادامه اين گزارش با دو صاحب نظر گفت‌وگويي انجام داده‌ايم.»
«فرهنگ مداراي سياسي»  منتقدان و مخالفان را دشمن نميداند
«دکتر امير دبيري‌مهر»، جامعه‌شناس سياسي در پاسخ به اين سوال که «مداري سياسي» چه تعريفي دارد و اهميت آن براي داشتن يک جامعه پويا و توسعه يافته چه نمودي پيدا مي‌کند، به «خبرنگار آرمان امروز» مي‌گويد: «مداراي در برابر «تعصب»، «تيرگي اخلاقي»، «لجاجت»، «نشنيدن صداي مخالف يا منتقد» و ... معنا پيدا مي‌کند و اگر بخواهيم مدار را در قالب سياسي تعريف کنيم بايد بگوييم «مداري سياسي» مي‌تواند چهارچوب فعاليت‌هاي يک کنش‌گر سياسي در حکمراني را مشخص کند. سياستمداري که به درک کافي در زمينه مداراي سياسي رسيده است اهداف مشخصي براي فعاليت‌هاي خود مشخص مي‌کنند و سعي مي‌کند تا جايي که به خطوط قرمز قانون تخطي نشود، حالت طلبکارانه‌اي نداشته باشد و بتواند به فعاليت‌هاي خود در کنار منتقدان يا مخالفان ادامه دهد. اگر اين نمونه‌ها در شخصيت يک سياستمدار وجود داشته باشد مي‌توانيم بگوييم که او فرهنگ مداري سياسي را پذيرفته است. موضوعاتي که مورد اختلاف است ولي شدت آن تا حدي است که حکمراني را تضعيف نمي‌کند بايد در چهارچوب مداراي سياسي قرار گيرد. اين فرهنگ همچنين تاکيد دارد که موضوعات بايد در قالب گفت‌وگو مطرح و برطرف شود. به اين موضوع هم توجه داشته باشيد که اصل مداراي سياسي بر «گذشت»، «تعامل»، «گفت‌وگو» و «پرهيز از لجاجت و تخريب» در رقابت‌‍‌هاي  سياسي بنا شده است. در مقابل فرهنگ مداراي سياسي ديدگاه‌هاي تخريب‌گر قرار دارند که در آن سياستمداران تلاش مي‌کند تا بتواند رقيبان سياسي خود را بدون شنيدن صداي انتقاد آنها از صحنه سياسي را حذف کند. آنها ميلي به گفت‌وگو ندارند و همواره منتقدان سياسي خود را به‌عنوان دشمنان سياسي تعريف مي‌کنند که البته با چاشني خشونت همراه است.»
اين استاد دانشگاه با تاکيد بر اينکه مداراي سياسي تنها در رفتار دو رقيب سياسي معنا پيدا مي‌کند ادامه مي‌دهد: «بايد اين موضوع را اضافه کنم که معيار سنجش مداري سياسي يک سياستمدار در رفتارش با منتقدان است. هرچه يک سياستمدار در برخورد با مخالفان و منتقدان خود نرمش و لطافت بيشتري نشان دهد، مي‌تواند ميزان تاکيدش بر مدارا را بسنجيم. همانطور که اشاره کرديم دايره مداراي سياسي تا جايي مي‌تواند گسترده باشد که به قانون اساسي کشور مورد نظر، صدمه‌اي وارد نکند. اين نشان دهنده آن است که در اين دايره وسيع حتي نظرات 100 درصد مخالف هم مي‌تواند گنجانده شود. به اين اصل هم توجه داشته باشيد که اهميت مداراي سياسي در جاي نمود پيدا مي‌کند که آن فردي که به‌عنوان «دشمن سياسي» محسوب مي‌شوند در ادامه به يک «منتقد» تبديل مي‌شود و در مرحله بعد اين منتقد به «همراه سياسي» تبديل خواهد شد. در اينجا مي‌توانيم به يک جمع‌بندي کوتاهي برسيم که يک سياستمدار باهوش مي‌تواند با تاکيدش بر مداري سياسي همان افرادي را که دشمن سياسي مي‌خواندشان را به همراه سياسي تبديل کند. در خصوص فرهنگ مداري سياسي بايد اين نکته را هم اضافه کنيم که حتي در سطح يک شهروند ساده که به‌نوعي کنش‌گر سياسي محسوب مي‌شود، حق دارد تا صداي 100 درصد مخالف خود را در محافل مورد نظر بيان کند. در واقع چارچوب مدارا اين حق را به همه ديدگاه‌ها مي‌دهد که بتوانند نظر خود را در جامعه بيان کنند البته در حالي که ديگر او را دشمن تلقي نمي‌کنند.»


دايره مداراي سياسي همه نظرات را در بر ميگيرد
«محمدتقي فاضل ميبدي» عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم در پاسخ به اين سوال که «مداري سياسي» چه تعريفي دارد و اهميت آن براي داشتن يک جامعه پويا و توسعه يافته چه اهمتي پيدا مي‌کند، به «خبرنگار آرمان امروز» مي‌گويد: «مفهوم مدارا تنها در عرصه سياسي وجود ندارد و در همه زمينه‌ها بايد با حلم و بردباري برخورد شود که البته اين موضوع در ديدگاه يک سياستمدار که در حاکميت نقش بسزايي دارد بايد پررنگ‌تر شود. هنگامي که مي‌توانيم يک جامعه متکثر با ديدگاه‌هاي متفاوت داشته باشيم نبايد در مقابل آنچه صداي مخالف ناميده مي‌شود برآشوبيم و کسي را که فکر و ديدگاه‌ش با ما در تضاد کامل است را حذف کنيم. زيرا او هم حق بيان نظرات و حرف‌هاي خودش را دارد. در اين روش حکمران بايد نظرات مخالفي که در زمينه نوع «مديريت داخلي»، «سياست خارجه»، «موضوعات اقتصادي»، «موضوعات فرهنگي» و ... را قبول کند و نه‌تنها به او اجازه انتقاد بدهد حتي اجازه «اعتراض» هم به او بدهد. اگر اين حق از فرد و يا حزب سياسي مخالف گرفته شود بايد بگوييم که حکمران مورد نظر اهل مدارا، حلم و بردباري نيست. مداراي سياسي با تعارفي که ارائه داديم در جوامع امروزي که به سمت مدني شدن در حرکت است بسيار حائز اهميت محسوب مي‌شود. »
فاضل ميبدي با اشاره به فاکتورهايي که مي‌توان با آنها ميزان مدارا پذيري سياسي يک سيستم حکمراني را سنجيد، ادامه مي‌دهد: «مداري سياسي هر جامعه بنا بر نوع فعاليت احزاب، رسانه‌ها و ... سنجيده مي‌شود. هرچه فضاي آزادتري براي فعاليت احزاب و مطبوعات در نظر رفته شود، تا حدي که در چهارچوب قانون اساسي تعريف شده است، مي‌توانيم بگوييم که حاکميت با مداري سياسي بيشتري با مخالفان خود برخورد مي‌کند. توجه داشته باشيد که بنا بر اصل مداراي سياسي، حاکميت نمي‌تواند براي مطبوعات، احزاب و ديگر شاخص‌هاي جامعه مدني نسخه نويسي کند. بلکه نسخه‌اي که بايد حاکميت بنا بر آن به حرکت خود ادامه دهد بايد توسط منتقداني که در قالب احزاب و تشکل‌هاي سياسي و مطبوعات نظرات خود را عنوان مي‌کنند به مسير خود ادامه دهد. زماني بود که برخي از تفکرات سياسي راه ترور و حذف مخالفاني که ديدگاه متفاوتي با آنها داشتند را در دستور کار قرار مي‌دادند که البته در تضاد با قوانين شرع اسلامي است.»
عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم معتقد است که مداراي سياسي دايره وسيعي را در بر مي‌گيرد که در اين دايره حتي مخالفان هم مي‌توانند انتقادهاي خود را با رعايت اخلاق انتقاد ابراز کنند. به‌عنوان مثال در جامعه‌ي ما که اسلامي و شيعي است نمي‌توانيم بگوييم که تفکراتي که با ما در تضاد است و يا اينکه از نگاه مذاهب ديگري به موضوعات نگاه مي‌کنند، هم حق انتقاد داده شود. کسي که از نظر مذهبي ديدگاه متفاوتي دارد نبايد مورد خشم و محدوديت قرار بگيرد و تنها به‌دليل دين يا مذهبي که دارد از فعاليت‌هاي سياسي، علمي، فرهنگي و اجتماعي محروم شود. به‌صورت خلاصه، اگر بخواهيم در اين مورد به يک جمع‌بندي برسيم بايد بگوييم که حفظ کرامت انساني و تکثر اعتقادات و نظرات در جامعه با شاخص‌هاي مداراي سياسي در ارتباط مستقيم قرار دارد.»
آرمان امروز، گروه سياسي: « «مداراي سياسي» يکي از شاخص‌هاي مهم در رابطه با ملت دولت است. که با توجه به آن مي‌توان مقدار نرمش سياستمدارن را در قابل صداي منتقدان سنجيد. با اين وجود مداراي سياسي را بايد يکي از وظايف مهم حکومت‌ها و سياست‌مداران براي تحقق «اتحاد ملي» و «رشد انديشه‌هاي مختلف اجتماعي» محسوب کنيم. براي شناخت مفهوم مدارا سياسي لازم است ابعاد مختلف آن مشخص شود تا مخاطب بتواند فهم عميقي نسبت به اين موضوع پيدا کند. نه‌تنها در نوع و شيوه حکمراني دهه‌هاي اخير مداري سياسي در دستور کار کشورهاي دموکراتيک قرار گرفته است بلکه در ادبيات جامعه مدرن و متون کهن هم مي‌توانيم ريشه‌هاي اين نوع مدارا را مشاهده کنيم. به‌عنوان مثال بايد به اين بيت حضرت حافظ اشاره کنيم که مي‌گويد: «آرامش دوگيتي، تفسير اين دو حرف است/بادوستان مروت با دشمنان مدارا» يا اينکه شهريار، غزلسراي معاصر در شعري که به وصف حضرت علي(ع) پرداخته است مي‌نويسد: « به جز از علي که گويد به پسر که قاتل من/چو اسير توست اکنون به اسير کن مدارا» . جامعه ايران به دليل تکثر «اقوام»، «مذاهب»، «فرهنگ‌ها»، «ديدگاه‌هاي سياسي» و ... نياز به پررنگ‌تر شدن «فرهنگ مداري سياسي» دارد. در ادامه اين گزارش با دو صاحب نظر گفت‌وگويي انجام داده‌ايم.»
«فرهنگ مداراي سياسي» منتقدان و مخالفان را دشمن نميداند
«دکتر امير دبيري‌مهر»، جامعه‌شناس سياسي در پاسخ به اين سوال که «مداري سياسي» چه تعريفي دارد و اهميت آن براي داشتن يک جامعه پويا و توسعه يافته چه نمودي پيدا مي‌کند، به «خبرنگار آرمان امروز» مي‌گويد: «مداراي در برابر «تعصب»، «تيرگي اخلاقي»، «لجاجت»، «نشنيدن صداي مخالف يا منتقد» و ... معنا پيدا مي‌کند و اگر بخواهيم مدار را در قالب سياسي تعريف کنيم بايد بگوييم «مداري سياسي» مي‌تواند چهارچوب فعاليت‌هاي يک کنش‌گر سياسي در حکمراني را مشخص کند. سياستمداري که به درک کافي در زمينه مداراي سياسي رسيده است اهداف مشخصي براي فعاليت‌هاي خود مشخص مي‌کنند و سعي مي‌کند تا جايي که به خطوط قرمز قانون تخطي نشود، حالت طلبکارانه‌اي نداشته باشد و بتواند به فعاليت‌هاي خود در کنار منتقدان يا مخالفان ادامه دهد. اگر اين نمونه‌ها در شخصيت يک سياستمدار وجود داشته باشد مي‌توانيم بگوييم که او فرهنگ مداري سياسي را پذيرفته است. موضوعاتي که مورد اختلاف است ولي شدت آن تا حدي است که حکمراني را تضعيف نمي‌کند بايد در چهارچوب مداراي سياسي قرار گيرد. اين فرهنگ همچنين تاکيد دارد که موضوعات بايد در قالب گفت‌وگو مطرح و برطرف شود. به اين موضوع هم توجه داشته باشيد که اصل مداراي سياسي بر «گذشت»، «تعامل»، «گفت‌وگو» و «پرهيز از لجاجت و تخريب» در رقابت‌‍‌هاي  سياسي بنا شده است. در مقابل فرهنگ مداراي سياسي ديدگاه‌هاي تخريب‌گر قرار دارند که در آن سياستمداران تلاش مي‌کند تا بتواند رقيبان سياسي خود را بدون شنيدن صداي انتقاد آنها از صحنه سياسي را حذف کند. آنها ميلي به گفت‌وگو ندارند و همواره منتقدان سياسي خود را به‌عنوان دشمنان سياسي تعريف مي‌کنند که البته با چاشني خشونت همراه است.»
اين استاد دانشگاه با تاکيد بر اينکه مداراي سياسي تنها در رفتار دو رقيب سياسي معنا پيدا مي‌کند ادامه مي‌دهد: «بايد اين موضوع را اضافه کنم که معيار سنجش مداري سياسي يک سياستمدار در رفتارش با منتقدان است. هرچه يک سياستمدار در برخورد با مخالفان و منتقدان خود نرمش و لطافت بيشتري نشان دهد، مي‌تواند ميزان تاکيدش بر مدارا را بسنجيم. همانطور که اشاره کرديم دايره مداراي سياسي تا جايي مي‌تواند گسترده باشد که به قانون اساسي کشور مورد نظر، صدمه‌اي وارد نکند. اين نشان دهنده آن است که در اين دايره وسيع حتي نظرات 100 درصد مخالف هم مي‌تواند گنجانده شود. به اين اصل هم توجه داشته باشيد که اهميت مداراي سياسي در جاي نمود پيدا مي‌کند که آن فردي که به‌عنوان «دشمن سياسي» محسوب مي‌شوند در ادامه به يک «منتقد» تبديل مي‌شود و در مرحله بعد اين منتقد به «همراه سياسي» تبديل خواهد شد. در اينجا مي‌توانيم به يک جمع‌بندي کوتاهي برسيم که يک سياستمدار باهوش مي‌تواند با تاکيدش بر مداري سياسي همان افرادي را که دشمن سياسي مي‌خواندشان را به همراه سياسي تبديل کند. در خصوص فرهنگ مداري سياسي بايد اين نکته را هم اضافه کنيم که حتي در سطح يک شهروند ساده که به‌نوعي کنش‌گر سياسي محسوب مي‌شود، حق دارد تا صداي 100 درصد مخالف خود را در محافل مورد نظر بيان کند. در واقع چارچوب مدارا اين حق را به همه ديدگاه‌ها مي‌دهد که بتوانند نظر خود را در جامعه بيان کنند البته در حالي که ديگر او را دشمن تلقي نمي‌کنند.»
دايره مداراي سياسي همه نظرات را در بر ميگيرد
«محمدتقي فاضل ميبدي» عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم در پاسخ به اين سوال که «مداري سياسي» چه تعريفي دارد و اهميت آن براي داشتن يک جامعه پويا و توسعه يافته چه اهمتي پيدا مي‌کند، به «خبرنگار آرمان امروز» مي‌گويد: «مفهوم مدارا تنها در عرصه سياسي وجود ندارد و در همه زمينه‌ها بايد با حلم و بردباري برخورد شود که البته اين موضوع در ديدگاه يک سياستمدار که در حاکميت نقش بسزايي دارد بايد پررنگ‌تر شود. هنگامي که مي‌توانيم يک جامعه متکثر با ديدگاه‌هاي متفاوت داشته باشيم نبايد در مقابل آنچه صداي مخالف ناميده مي‌شود برآشوبيم و کسي را که فکر و ديدگاه‌ش با ما در تضاد کامل است را حذف کنيم. زيرا او هم حق بيان نظرات و حرف‌هاي خودش را دارد. در اين روش حکمران بايد نظرات مخالفي که در زمينه نوع «مديريت داخلي»، «سياست خارجه»، «موضوعات اقتصادي»، «موضوعات فرهنگي» و ... را قبول کند و نه‌تنها به او اجازه انتقاد بدهد حتي اجازه «اعتراض» هم به او بدهد. اگر اين حق از فرد و يا حزب سياسي مخالف گرفته شود بايد بگوييم که حکمران مورد نظر اهل مدارا، حلم و بردباري نيست. مداراي سياسي با تعارفي که ارائه داديم در جوامع امروزي که به سمت مدني شدن در حرکت است بسيار حائز اهميت محسوب مي‌شود. »
فاضل ميبدي با اشاره به فاکتورهايي که مي‌توان با آنها ميزان مدارا پذيري سياسي يک سيستم حکمراني را سنجيد، ادامه مي‌دهد: «مداري سياسي هر جامعه بنا بر نوع فعاليت احزاب، رسانه‌ها و ... سنجيده مي‌شود. هرچه فضاي آزادتري براي فعاليت احزاب و مطبوعات در نظر رفته شود، تا حدي که در چهارچوب قانون اساسي تعريف شده است، مي‌توانيم بگوييم که حاکميت با مداري سياسي بيشتري با مخالفان خود برخورد مي‌کند. توجه داشته باشيد که بنا بر اصل مداراي سياسي، حاکميت نمي‌تواند براي مطبوعات، احزاب و ديگر شاخص‌هاي جامعه مدني نسخه نويسي کند. بلکه نسخه‌اي که بايد حاکميت بنا بر آن به حرکت خود ادامه دهد بايد توسط منتقداني که در قالب احزاب و تشکل‌هاي سياسي و مطبوعات نظرات خود را عنوان مي‌کنند به مسير خود ادامه دهد. زماني بود که برخي از تفکرات سياسي راه ترور و حذف مخالفاني که ديدگاه متفاوتي با آنها داشتند را در دستور کار قرار مي‌دادند که البته در تضاد با قوانين شرع اسلامي است.»
عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم معتقد است که مداراي سياسي دايره وسيعي را در بر مي‌گيرد که در اين دايره حتي مخالفان هم مي‌توانند انتقادهاي خود را با رعايت اخلاق انتقاد ابراز کنند. به‌عنوان مثال در جامعه‌ي ما که اسلامي و شيعي است نمي‌توانيم بگوييم که تفکراتي که با ما در تضاد است و يا اينکه از نگاه مذاهب ديگري به موضوعات نگاه مي‌کنند، هم حق انتقاد داده شود. کسي که از نظر مذهبي ديدگاه متفاوتي دارد نبايد مورد خشم و محدوديت قرار بگيرد و تنها به‌دليل دين يا مذهبي که دارد از فعاليت‌هاي سياسي، علمي، فرهنگي و اجتماعي محروم شود. به‌صورت خلاصه، اگر بخواهيم در اين مورد به يک جمع‌بندي برسيم بايد بگوييم که حفظ کرامت انساني و تکثر اعتقادات و نظرات در جامعه با شاخص‌هاي مداراي سياسي در ارتباط مستقيم قرار دارد.»