قرار بود از فوتبال لذت ببریم، اما...

لیگ برتر فوتبال کشورمان به روزهای حساسش نزدیک شده. روزهایی که هواداران باید حس خوب هیجان را تجربه می‌‌‌کردند. ما طرفدار یک تیم می‌‌‌شویم تا با لحظات خوبش هم‌‌‌نفس باشیم، با شادی‌‌‌هایش بخندیم و با غم‌‌‌هایش ناراحت شویم تا با تجربه این احساسات، در کنار میلیون‌‌‌ها هوادار دیگر، از روزمرگی فاصله بگیریم. هوادار می‌‌‌شویم تا از هر نسل و طبقه‌‌‌ای، با دیگران در یک احساس خوب شریک باشیم و حتی وقتی درون مستطیل سبز نیستیم، حس کنیم در یک اتفاق بزرگ سهیم هستیم. فوتبال با این نگاه می‌‌‌شود اتفاق قشنگی که برای آدم‌‌‌های معمولی هم رویا می‌‌‌سازد. در این حالت قصه آدم‌‌‌های معمولی که همان هواداران هستند پر از سرخوردگی، غم و اتفاقات روزمره نیست. آن‌‌‌ها در داستان موفقیت تیم خودشان، تبدیل می‌‌‌شوند به بخشی از یک تیم، اما در این روزهای حساس، بیشتر از این‌‌‌که هواداران هیجان و احساسات خوب هواداری را تجربه کنند، درحال تجربه نگرانی، اضطراب و خشم هستند. احساساتی که از کارکرد اصلی و واقعی فوتبال و دنیای هواداری دور است. قرار بود از فوتبال لذت ببریم، اما نمی‌‌‌شود؛ بیانیه‌‌‌ها نمی‌‌‌گذارد. انگار لیگی را دنبال می‌‌‌کنیم که در پایان فصلش به تیمی که بیشترین بیانیه را داده جام قهرمانی می‌‌‌دهند. قرار بود سرشار از حس خوب هواداری باشیم و فقط برای رقیب کُری بخوانیم، اما نمی‌‌‌شود. اعتراض همیشگی مدیران عامل و مربیانی که می‌‌‌خواهند با این کارها دل هواداران را به‌‌‌دست بیاورند، نمی‌‌‌گذارد هواداران  تیم های مختلف در کنار هم بخشی از فوتبال باشند اما با انتخاب متفاوت. قرار بود از فوتبال لذت ببریم، اما نمی‌‌‌شود؛ وقتی که فوتبال ما تبدیل شده به ماشین تولید خشم و نفرت. فکر می‌‌‌کنیم هواداریم، اما بیشتر از هوادار یک تیم بودن، از رقبایش متنفریم. وقتی جای روزنامه‌‌‌ها و برنامه‌‌‌های مفید فوتبالی را بحث‌‌‌های کانال‌‌‌های هواداری در تلگرام و برنامه‌‌‌های غیرتحلیلی در تلویزیون گرفته، نمی‌‌‌شود از فوتبال لذت ببریم، چون منطق هواداری در آن عوض شده است. از هوادار هر تیمی که بپرسیم معتقد است فدراسیون و داوران هوای آن یکی را دارند. دیگر در بحث‌‌‌های فوتبالی خانواده‌‌‌ها، همکاران و... خبری از کری‌‌‌های شیرین قدیم نیست. عجیب هم نیست. هوادار از پیش کسوت، بازیکن، مربی و مدیران تیمش یاد می‌‌‌گیرد. آن‌‌‌ها هم دوست دارند چیزی بگویند که هوادار دوست داشته باشد. پیش کسوت تیم‌‌‌ها این‌‌‌روزها به‌‌‌جای تحلیل و کارشناسی و بالا بردن سطح هواداران، در فضای مجازی پست و استوری می‌گذارند تا شاید بازدید صفحه‌‌‌شان بالا برود و تعرفه تبلیغ‌‌‌شان بهتر شود. در این شرایط از نوجوانی که دنیای فوتبال را با مطالب متعصبانه و بعضاً غیرمحترمانه کانال‌‌‌های هواداری، بیانیه‌‌‌های سراسر خشم مدیران، مصاحبه بازیکنان و استوری پیش کسوتان شناخته، چه انتظاری داریم که فقط از فوتبال لذت ببرد؟ نوجوانی که نمی‌‌‌داند کیفیت این لیگ چنان پایین است که همین بازیکنان میلیاردی‌‌‌اش در 90 دقیقه از خلق چند موقعیت خوب عاجز هستند. او تصور می‌‌‌کند بازیکن خودی با توهین به حریف و هوادارانش تعصبش را نشان داده و همین برای هواداری که فوتبال را خوب نمی‌‌‌شناسد، کافی است. برای او کافی است که مدیر باشگاه به‌‌‌جای مدیریت درست، بیانیه بدهد و مصاحبه کند. برای او کافی است که سرمربی به‌‌‌جای تمرکز روی کارش برای هر صحنه‌‌‌ای اعتراض کند. حالا دیگر چیزی به‌‌‌نام حس خوب در این فوتبال نمانده است. همه تبدیل شده‌‌‌اند به چیزی شبیه گلادیاتورها که انگار با دشمنانی مواجه‌اند که هیچ راهی جز از بین بردن‌‌‌شان وجود ندارد. این فوتبال ذهن هوادار را از هیجان پرنمی‌‌‌کند تا آماده کار، تعامل با خانواده یا درس خواندن شود. این فوتبال با این چرخه زشتش، باعث می‌‌‌شود پدری که هوادار یک تیم است بعد از باخت تیمش احساس کند در حقش ظلم شده و لبریز از ناراحتی شود. درحالی‌‌‌که فوتبال قرار بود به او برای ساعتی یک فردیت شیرین هدیه کند تا بعد از تخلیه انرژی، در کنار خانواده بگوید و بخندد. قرار بود ذهن محصل را از درس دور کند تا انرژی روحی او تامین شود، اما دیگر فوتبال در 90 دقیقه تمام نمی‌‌‌شود و با بیانیه‌‌‌ها، مصاحبه‌‌‌ها و حاشیه‌‌‌هایش با هوادار باقی می‌‌‌ماند. در این بین با یک شاهکار جالب از فدراسیون طرفیم که توانستند همه را ناراضی نگه دارند. قرار بود از این فوتبال لذت ببریم اگر یک برنامه تلویزیونی برای افزایش بیننده‌‌‌اش روی بحث‌‌‌های کهنه و بی‌‌‌خاصیتی که کاربردی برای فوتبال ندارد، متوقف نمی‌‌‌شد و اگر فدراسیون در این فوتبالی که بازیکنان معمولی‌‌‌اش حدود 30 میلیارد درآمد دارند زودتر VAR می‌‌‌آورد تا این بحث‌‌‌های کهنه داوری که همه دنیا از آن عبور کرده‌‌‌اند کِش پیدا نمی‌‌‌کرد. قرار بود لذت ببریم اگر خودمان هم حواس‌‌‌مان بود و در بازی که کانال‌‌‌ها، پیج‌‌‌ها، بازیکنان و مدیران شروع کردند، قرار نمی‌‌‌گرفتیم و فوتبال را بیشتر از چیزی که هست بزرگ نمی‌‌‌کردیم. کاش برنامه‌‌‌هایی که ساعت‌‌‌ها وقت مخاطب را صرف داوری‌‌‌ها و صحنه‌‌‌های تکراری بازی‌‌‌ها می‌‌‌کردند، این لذت از فوتبال را هم یاد می‌‌‌دادند. کاش هنوز فوتبال کارخانه هیجان و حس خوب بود... کاش...