لطفا بر بالین «فرهنگ» حاضر شوید

 سی و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران آغاز به کار کرد. دریغا و دردا ، اگر نوسانات بهای سکه بهار آزادی ، قدر و قیمت سکه «فرهنگ» را بکاهد یا بزداید و یگانه محمل ارجمند آن یعنی «کتاب» را به زاویه انزوا و نسیان رهسپار کند. مگر همین چند ماه قبل و در پی اعتراضات و سپس اغتشاشات خیابانی نبود که همگان از ضرورت توجه به رکن رکین فرهنگ و آسیب شناسی فرهنگی در باورهای نسل جوان سخن می گفتند. اگر چون راقم این سطور، برف میان‎سالی بر زلف آشفته‎تان نشسته است ، خود را لحظه‎ای جای دهه هشتادی ها بنشانید و مانند برخی از آنان در این معرکه آرا و دیدگاه ها سوال کنید: برای آشنایی با یک منظومه فکری کم خطا، کدام متدولوژی را برگزینم؟ فلسفه ذهن بخوانم یا فلسفه تحلیل زبانی؟ از کانت بیاغازم یا هگل؟ راستی، هنوز شریعتی و مطهری به کارم می آیند؟ بهشتی را پس از 7 تیر 1360 کجا بیابم؟ اساسا اگر بخواهم وارد وادی عرفان اسلامی شوم و دست از پای چوبین فیلسوفان بشویم ، چه کنم ؟ علی القاعده ما طایفه سپیدمویان برای این پرسش‎ها، پاسخ‎هایی تدارک دیده و از این بابت، بارها به خود دست مریزاد گفته ایم. اما آیا پاسخ نامه های مألوف خویش را در ترازوی «روزآمدی» و «کارآمدی» سنجیده‌ایم؟  آیا از ضریب نفوذ پاسخ هایمان در ذهن و ضمیر جوانان باخبریم و آن را رصد کرده ایم؟ آیا منتظریم که زخم نهان دیگری در پیکره امیال و آمال دهه هشتادی ها و نودی ها عیان شود و خدای ناکرده در کوی و برزن رخ بنماید تا آن گاه ،راه چاره را شتابان و آسیمه سر بپیماییم؟ انقلاب اسلامی بدون هیچ تشکیک و تردیدی، انقلاب اندیشه، قلم و کتاب بود و با اتکا بر این عناصر و به مدد انفاس قدسی امام(ره) و یاران اندیشمندش، زهر هزیمت و شکست را در کام یک رژیم متکی به آمریکا فروریخت. آیا این تجربه تاریخی گرانسنگ مانند هاتف غیبی ما را ندا نمی دهد که قبل از گسیل قوای قهریه به وقت ضرورت آن، کتاب و اندیشه را به میدان آوریم و از حریم حرم جمهوری اسلامی، خردورزانه و اندیشمندانه دفاع کنیم؟ به جرئت می توان گفت که در میانه این فراغ خاطرها ،غفلت ها و تغافل ها، تنها رأس نظام بوده و هست که تیزبینانه و ژرف‎نگرانه به جایگاه بی بدیل و زیربنایی فرهنگ و لوازم آن اهتمام بلیغ ورزیده است. رهبر فقیه، ادیب و کتاب‎خوان ما ، بارها و بارها از دغدغه های فرهنگی مستمر خویش و نیز، بایستگی بازسازی ساختار فرهنگی کشور سخن گفته اند که ای کاش این اندیشه پرصلابت و استوار آیت‎ا... خامنه‎ای، در سایر اجزای نظام هم جریانی تام و تمام می یافت و مقوله فرهنگ بسان اقتصاد و سیاست برای آینده کشور، اساسی و حیاتی برشمرده می شد: «فرهنگ هویت یک ملت است.ارزش‎های فرهنگی روح و معنای حقیقی یک ملت است.همه چیز مترتب بر فرهنگ است.فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست ، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگ‎اند؛ به این باید توجه کرد. نمی توانیم فرهنگ را از عرصه های دیگر منفک کنیم؛ [این که] ما گفتیم مسائل اقتصادی و مسائل گوناگون مهم پیوست فرهنگی داشته باشد، معنای آن همین است؛ معنای آن این است که یک حرکت اساسی که در زمینه اقتصاد، در زمینه سیاست، در زمینه سازندگی، در زمینه فناوری، تولید، پیشرفت علم می خواهیم انجام بدهیم، ملتفت لوازم فرهنگی آن باشیم.گاهی اوقات انسان در یک کاری وارد می شود ،یک کار اقتصادی انجام می دهد، [اما ]  لوازم آن و تبعات فرهنگی آن را توجه ندارد. بله، کار کار بزرگی است؛ کار اقتصادی بزرگی است، منتها بر آن مترتب می شود لوازمی و تبعاتی که برای کشور ضرر دارد؛ فرهنگ این‎جوری است. باید در همه مسائل آن نکته فرهنگی را در نظر داشت و نگذاریم که این از یاد برود. فرهنگ ،برنامه ریزی هم لازم دارد؛ نباید انتظار داشت که فرهنگ کشور – چه فرهنگ عمومی ؛چه فرهنگ نخبگانی،دانشگاه ها و غیره و غیره- به خودیِ خود خوب بشوند و پیش بروند؛ نه، این برنامه ریزی می خواهد.(بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ،19/9/1392 ) در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب تهران که به درستی و بی اغراق ،بزرگ ترین رویداد فرهنگی کشور خوانده می شود، این انتظار و توقع از مسئولان امر و خاصه شورای عالی انقلاب فرهنگی می رود که از ذبح مظلومانه فرهنگ در مسلخ اقتصاد و سیاست پیشگیری کنند و برای نیازهای فرهنگی جامعه و به ویژه جوانان طرحی نو دراندازند که طبعاً ترویج عملی کتاب‏خوانی تنها یکی از شقوق آن است. اینک که اعمال و برنامه های ما در مرئی و منظر دهه هشتادی ها و نودی هاست ،اصحاب فرهنگ و در زمره آنان مولدان، موزعان و خوانندگان کتاب باید در ساحت و سپهر عمومی قدر یابند و بر صدر نشینند. یکی از راهکارهای راستی آزمایی «اهتمام به فرهنگ» می تواند آن باشد که نویسندگان ،نخبگان و پژوهشگران به ویژه در عرصه های فرهنگی و علوم انسانی ،عملا و علنا مورد حمایت های مادی و معنوی قرار گیرند. اگر ارکستر مهاجرت برای نخبگان فنی ،پزشکی و فناوری ما، سمفونی های شوق آفرین می نوازد، افول و رکود در کمین نخبگان فرهنگی ماست. بر این پایه ،اگر حمل بر جسارت این قلم نمی شود مسئولان محترم نه فرصت، بلکه دقایق و ثانیه ها را مغتنم شمارند و بر بالین «فرهنگ» حاضر شوند.