رهاورد‌های نهضتی ۶۰ ساله

نیمه خرداد امسال، نهضت انقلاب‌اسلامی ۶۰ ساله شد؛ حرکتی تاریخی که ۱۵ سال آن در دوره «نهضت» و ۴۵ سال آن در دوره «نظام» سپری شد. اینک از پی این ۶۰ سال این پرسش ممکن است مطرح باشد که این نهضت و نظام چه حاصلی داشته و رهاورد‌های آن چه بوده است، و در واقع اگر این نهضت رخ نمی‌داد و مسیر تاریخ ایران و جهان بر همان مدار سابقش که قدرتمندان می‌خواستند پیش می‌رفت، در چه وضعیتی بودیم. پاسخ به این سؤال، مجالی مستوفا می‌طلبد، اما به‌اختصار و در سه جنبه کلی به آن می‌توان پرداخت:
۱- نهضت امام خمینی در ۱۵ خرداد ۴۲، مقابله‌ای جدی با برنامه‌ای بود که برای تحکیم وابستگی و دین‌زدایی از جامعه ایران تدارک شده بود. تصور امریکایی‌ها آن بود که دین اسلام فقط در لایه‌های سنتی جامعه ایران حضوری محدود دارد و آن نیز قابل تضعیف شدن است. نهضت امام نه‌تن‌ها باطل بودن این تصور را اثبات کرد، بلکه کل پروژه امریکایی‌ها را نقش بر آب کرد. امروزه گاه ادعا می‌شود که دینداری مردم ایران پیش از انقلاب بیش از امروز بوده و مردم مثلاً الآن دین‌گریزتر شده‌اند. چنین ادعایی معمولاً بدون در نظر گرفتن تلاش همه‌جانبه رژیم پهلوی برای دین‌زدایی از جامعه ایرانی مطرح می‌شود. اگر به پروژه‌های متعددی که برای توسعه فساد و فحشا در جامعه ایران از سوی دستگاه‌های دولتی رژیم شاه بنگریم، وقوع «انقلابی به نام خدا» در ایران ۱۳۵۷ به معجزه‌ای بزرگ می‌ماند. بی‌شک اگر آن روند ادامه می‌یافت، بخش‌های زیادی از جامعه ما، خصوصاً جوانان در وضعیتی به‌مراتب بدتر از برخی مظاهری که گاه مدعیان به آنان استناد می‌کنند، قرار داشت. در عین حال امروز سطح تقوا و فهم از معارف والای اسلامی در بخشی از جوانان ما تا آن حد افزایش یافته که مشتاقانه عاشق شهادت در راه خدا هستند و عمق معنویت خود را در مناسک عبادی متنوع نشان می‌دهند.
۲- هرچند سابقه تمدنی ایران به درازای تاریخ است و برخلاف اکثر قریب ­به‌اتفاق کشور‌های دنیا، هیچ تاریخ دقیق تأسیسی برای «ایران» نمی‌توان در نظر گرفت، اما از اواخر قرن دوازدهم هجری شمسی و به‌طور مشخص از سال‌های نخستین دوره حکومت قاجار، ایران وارد دوره تلخ انحطاط تاریخی‌ای شد که بیش از ۱۸۰ سال به طول انجامید. طی این دوره انحطاط تاریخی و تمدنی هرچند سالی یا بخشی از خاک ایران به دست استعمارگران جدا شد یا قراردادی ظالمانه بر ملت ایران تحمیل شد. این انحطاط چنان پیش رفت که برای اولین‌بار خارجی‌ها یک حکومت دست‌نشانده بر مردم ایران تحمیل کردند و هر دو شاه پهلوی را انگلیسی‌ها منصوب کردند. این موضوع ادامه یافت و حتی نخست وزیران رژیم پهلوی بدون نظر سفارتخانه‌های انگلیس و بعدتر امریکا مأمور تشکیل کابینه نمی‌شدند. یکی از محور‌های اعتراض امام (ره) نیز در خصوص قرارداد استعماری کاپیتولاسیون بود که منجر به تبعید ایشان شد. با پیروزی انقلاب‌اسلامی نه‌تن‌ها این انحطاط ۱۸۰ ساله پایان یافت، بلکه جمهوری اسلامی ایران به یکی از بازیگران منطقه‌ای و حتی بین‌المللی مستقل تبدیل شد که نه‌تن‌ها زیر بار حرف زور بیگانه نمی‌رود، بلکه دیگر ملت‌های جهان را به استقلال و رهایی از سلطه دعوت و ترغیب می‌کند.
۳- در طول دوره استعمار و حتی پسااستعمار یکی از ابزار‌های قدرت سلطه‌گران، تحقیر فرهنگی و اجتماعی ملت‌های مستضعف و گرفتن اعتمادبه‌نفس از آنان بود تا همیشه خود را محتاج وابستگی به ابرقدرت‌ها بدانند. جمله تاریخی رزم‌آرا به نمایندگان مجلس که «ایرانی که نمی‌تواند یک لولهنگ (آفتابه سفالی) بسازد، چطور می‌تواند صنعت نفت خود را ملی و اداره کند؟» فقط جمله ساده یک نخست‌وزیر رژیم پهلوی نبود، بلکه عصاره ذهنیتی بود که در دو سده اخیر در ادراک نخبگان و سیاستمداران ایرانی نشا شده بود و عموم مردم نیز ناخودآگاه دنباله‌رو آن شده بودند. اما امام (ره) «ما می‌توانیم» را بار دیگر به مردم و نخبگان ایران یادآوری کرد و آموخت که چگونه می‌توان با دست‌های خالی، اما متکی به ایمان و اراده‌های پولادین، ناشدنی را شدنی کرد. دستاورد‌های متعدد علمی و صنعتی کشور با وجود تحریم‌های متعدد و روزافزون حاصل همین باور به «ما می‌توانیم» است که حضرت امام به همگان تعلیم داد.
البته دستاورد‌های نهضت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به همین‌ها محدود نمی‌شود، اما نباید فراموش کرد که در طول تاریخ چند هزارساله سکونت انسان در این فلات، تنها تحول عمیقی که با اراده ملت ایران و بدون دخالت خارجی به نتیجه رسیده، همین «انقلاب اسلامی» بوده است. تاریخ ۶۰ ساله این نهضت و نظام نشان داد که ایرانی می‌تواند برخلاف میل ابرقدرت‌­ها سرنوشت خود را رقم بزند و این البته دستاورد کمی نیست.