فهرست «نمی‌شود»‌ها چگونه دور ریخته شد

جمهوری اسلامی یک گذشته بسیار نزدیک داشت که مانند یک گذشته بسیار دور، بسیاری از چیز‌ها «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» و «نمی‌گذارند» بود و بسیاری دیگر از چیز‌ها «همزمان نمی‌شود» بود! همزمان نمی‌شود توافق کرد و روی موشک فلان نوشت، همزمان نمی‌شود به شانگ‌های اضافه شد و در فلان معاهده بین‌المللی نبود. همزمان نمی‌شود غنی‌سازی کرد و پول‌های مسدود‌شده را آزاد کرد و فهرستی طولانی از این نمی‌شود‌ها در روزنامه‌های داخلی و خارجی را با تیتر‌های حق‌به‌جانب و سخنان ظریف و زمخت پر شده بود. حالا بسیاری از چیز‌ها برای ایران شدنی شده است. ایران غنی‌سازی ۶۰ درصد را با رفع مسدودی پول‌ها و تبادل زندانیان همزمان کرده‌است و حجم اورانیوم ۶۰ درصدی را در زمانه اخراج امریکا از منطقه به ۱۱۵ کیلو رسانده که بدون داشتن بمب، از هر بمبی بازدارنده‌تر است! به شانگ‌های و «نیمکره امریکایی‌ها» رفته و قرارداد بسته است. قرارداد‌های ۲۵‌ساله را با ابرقدرت‌ها به‌روز کرده است و هایپرسونیک هوا می‌کند و همزمان سران اروپا برای «تعامل» و بهبود روابط با ایران تماس می‌گیرند. وزیرخارجه سعودی را به تهران آورده و بقیه حاشیه‌نشین‌های خلیج‌فارس را در صف بهبود روابط نشانده‌است. براندازان را با آن همه حامی از میان همین حاشیه‌نشین‌ها و حامیان غربی به محاق برده است و فروش نفت خود را به رقم شگفتی‌آور برای بلومبرگ رسانده است: ۶/۱ میلیون بشکه در روز! ملت ایران خود، اما کمتر شگفت‌زده شده‌اند، زیرا که به خود باور داشتند و اگر باور نداشتند مقاومت نمی‌کردند و سختی‌ها را به جان نمی‌خریدند.
نشریه امریکایی بلومبرگ در گزارشی نوشته است: «صادرات نفت خام ایران با ۶/۱ میلیون بشکه در روز به بیشترین میزان پنج سال گذشته رسیده است.» به نوشته بلومبرگ، بنابر اعلام مؤسسه‌هایی نظیر کپلر، SVB انرژی اینترنشنال، FGE و آژانس بین‌المللی انرژی، میزان صادرات نفت ایران در حال حاضر به بالاترین میزان از زمان اعمال مجدد تحریم‌های امریکا در سال ۲۰۱۸ رسیده است. افزایش فروش ملموس‌ترین علامتی است که نشان می‌دهد که ایران با ترمیم روابط با رقبای منطقه‌ای، تقویت رابطه با قدرت پیشرو آسیا در حال تثبیت مجدد خود است. به گفته مؤسسه کپلر، با وجود اینکه تحریم‌های امریکا پابرجاست، محموله‌های نفت خام ایران از پاییز گذشته دو برابر شده است و در ماه می‌به ۶/۱ میلیون بشکه در روز رسیده است. بنا بر گزارش آژانس بین‌المللی انرژی، میزان تولید این کشور به ۹/۲ میلیون بشکه در روز رسیده است که بیشترین میزان از اواخر سال ۲۰۱۸ به شمار می‌رود. مؤسسه مشورتی SVB انرژی، پترو لاجستیک اس ای، FGE نیز معتقد است، میزان تولید بیش از اینهاست و احتمالاً از ۳ میلیون بشکه در روز هم بیشتر شده است.
به اذعان بلومبرگ و مؤسسات امریکایی، همه این تحولات در حالی رقم خورده است که جمهوری اسلامی ایران همچنان تحت تحریم‌های امریکا قرار دارد. فارغ از اینکه روند تحولات جهانی به سوی یک نظام چند قطبی پیش می‌رود که در آن نه تنها از یکجانبه گرایی خبری نیست، بلکه همپیمانان امریکا در مناسبات آینده خود، افول هژمونی امریکا را مد نظر دارند و محتاطانه تحولات و هندسه قدرت را نظاره می‌کنند، اما بخشی از موفقیت‌ها ریشه در اراده داخلی هم دارد. به قول ظریفی مهم است که چه کسی رئیس‌جمهور باشد و دولت را اداره کند.
«درآمد سرشاری» که روی کاغذ هم نیامد


به یاد بیاورید رئیس دولتی را که روزگاری نه چندان دور، مصالح کشور را در پیوند با غرب (آن‌هم تعداد معدودی دولت اروپایی و در راس آن‌ها امریکا) تعریف کرده بود و در تبلیغات انتخاباتی ابایی نداشت از اینکه بگوید «باید دم کدخدا را دید». دولت برآمده از اصلاحات با این نگاه و چشم‌انداز، توافقنامه برجام را امضا کرد که مرور بدعهدی‌های امریکا و غرب در پرتو این توافق از حوصله این نوشتار خارج است و مثنوی هفتاد من کاغذ است. دولت گذشته نماد و نمود اصحاب «ما نمی‌توانیم» بود و دولت کنونی نماینده «ما می‌توانیم». تقابل این دو نگاه و تفکر هم البته ریشه تاریخی دارد. دولت ناتوان گذشته برای خوشایند «کدخدا» چوب حراج به توانمندی‌های هسته‌ای زد، هزاران سانتریفیوژ را اسقاط کرد و قلب رآکتور اراک را با بتون پر کرد. اما حاصل آنچه که از برجام وعده داده بود، نه «درآمد سرشار» و «لغو بالمره تحریم‌ها» که انهدام صنعت هسته‌ای و مهم‌تر از آن انهدام اعتماد عمومی بود. دولت گذشته البته، چون نماینده اصحاب «ما نمی‌توانیم» بود، هرکارشکنی زیاده‌خواهانه غرب را به حساب رقبای داخلی گذاشت. بدترین توصیف‌ها و عبارات را نثار منتقدانش کرد و تا جایی کوشید توانمندی‌های دفاعی و نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران را به سرنوشت برجام نافرجام مبتلا کند که البته نتوانست. افکار عمومی از یاد نبرده که تحقیقات دانشمندان در حوزه فضایی به تعطیلی کشیده شد، تعداد دانشجویان حوزه هسته‌ای به شکل معناداری کاهش پیدا کرد و هزاران خسارت محض دیگر تحمیل شد.
تعامل عزتمندانه با دنیا
سال ۱۴۰۰ اما، کشتی را ناخدای دیگری آمد. دولت جدید، چنانکه در شعار‌های انتخاباتی‌اش تأکید کرده بود، در‌های کشور را به روی دنیا نبست، بلکه از در مصالحه با دنیا وارد شد. اما برای ارتباط هم شیفته نبود. نگاه به شرق، دیپلماسی همسایگی و تجدید روابط با کشور‌های اسلامی را در صدر سیاست خارجی خود قرار داد، اما مصالح کشور را در سبد بیگانه قرار نداد. دولت جدید که بنا داشته و دارد، با توانمند‌سازی داخلی اقتصاد، تحریم‌ها را خنثی کند، البته از پیگیری حقوق ملت ایران در تعامل با دنیا هم غفلت نکرده است. برخلاف دولت گذشته که جمعی «ژنرال» خودخوانده بودند، دولتمردان سیزدهم، اما آمده‌اند که سرباز ملت باشند. آثار و نتایج نگاه توأم با عزت، حکمت و مصلحت در همین دو سال گذشته هویداست. براساس اعلام دولتمردان گذشته، فروش نفت تا ۶۰۰ هزار بشکه در روز هم کاهش یافت، اما اکنون و به اذعان منابع پژوهشی امریکایی، فروش نفت ایران از مرز یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه فراتر رفته است.
محدودیت‌های خودخواسته
دولت گذشته به غلط آزمایشات موشکی را حمل بر کارشکنی در برجام و سیاست خارجی می‌کرد، این دولت، اما نه تنها چوب لای چرخ صنعت دفاعی نمی‌گذارد که بر توسعه توان بازدارندگی کشور تأکید دارد و به حق آن را مقوم صلح و امنیت در منطقه می‌داند. در دولت گذشته، پس از آنکه امریکا به صورت یکجانبه از برجام خارج شد و به همه تعهدات برجامی خود پشت پا زد، نه تنها اقدام متقابل با بدعهدی امریکا نشد که رئیس دولت عجولانه نشست خبری گذاشت و بر ادامه همکاری با طرف‌های برجام بدون امریکا تأکید کرد. همکاری‌ای که هرگز رنگ واقعیت از سوی غربی‌ها به خود نگرفت و گرهی از مشکلات اقتصادی نگشود. این دولت، اما هرچه از برجام نافرجام گذشت، از تعهدات خود کاست.
شانگ‌های بدون FATF
در حوزه ورود به پیمان‌های بین‌المللی یکی از بزرگ‌ترین دستاورد‌های دولت سیزدهم، پذیرش ایران در پیمان امنیتی و اقتصادی شانگ‌های بود. پیمانی که پیش از این دولتمردان گذشته، شرط ورود به آن را پذیرش مقررات گروه ویژه اقدام مالی (FATF) عنوان می‌کردند، اما دولت سیزدهم بی‌آنکه به این مقررات تن بدهد، عضویت ایران در شانگ‌های را گرفت.
تجدید روابط با همسایگان
آشتی با همسایگان خصوصاً دولت‌های عربی جلوه دیگری از سیاست عزتمندانه دولت سیزدهم است. پس از رفع سوءتفاهم‌های به‌وجود آمده میان ایران و عربستان به عنوان دوقدرت بزرگ منطقه‌ای در جهان اسلام که رژیم صهیونیستی بیشترین سود را از این اختلافات می‌برد، دولت جدید با درک علاقه‌مندی طرف مقابل از این تجدید روابط کوشید به بسیاری از این سوءتفاهمات پایان دهد که حضور وزیر امورخارجه عربستان در ایران، ثمره این تلاش‌هاست. سیاستی که متأثر از آن اکنون دیگر دولت‌های عربی منطقه را به این تحلیل رسانده است که نمی‌توان در مناسبات منطقه «ایران» را نادیده گرفت.
اخراج امریکا از منطقه
اتفاق دیگری که در حال رقم خوردن است، اخراج امریکا از منطقه است. امریکایی که روزی دورتادور ایران را نیروی نظامی و امنیتی چیده بود تا با ایجاد محدودیت‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی، جمهوری اسلامی ایران را وادار به پذیرش خواسته‌های نامشروع خود کند، اکنون یکی پس از دیگری پایگاه‌های منطقه‌ای خود را خالی می‌کند. عراق و افغانستان را ترک کرده و در تدارک کاهش حضور خود در دیگر مناطق است. فراتر از آن اکنون اخباری در راه است که پول‌های بلوکه شده ایران در حال آزاد شدن است.
هایپرسونیک امنیت‌آفرین
ایران امروز، در کنار توانمندی‌های فراوان، موشک مافوق صوت هایپر سونیک آزمایش می‌کند، موشکی با سرعت خیره‌کننده که به گفته منابع اسرائیلی در زمان ۴۰۰ ثانیه به تل‌آویو خواهد رسید. اقتدار و بازدارندگی ایران محصول روحیه‌ای است که سال‌ها با «نمی‌توانیم» سرکوب شده بود و امروز با اصحاب «ما می‌توانیم» شکوفا شده است. امروز کسی در داخل این توان را به چالش نمی‌کشد، چراکه همه عقلا اذعان دارند که «امنیت» پیش نیاز هر برنامه پیشرفت و توسعه‌ای است. به فهرست «نمی‌شود»‌ها و «نمی‌شود»‌ها می‌توان موارد بیشتری افزود که همین نکات برای اهل اشاره کافی است.