آتش‌بس سياسي ايران و غرب

سارا معصومي 
«تلاش براي كاهش تنش، مديريت بحران، فرصت‌سازي براي شكل‌گيري توافق موقت، امكان‌سنجي احياي برجام، ديپلماسي پنهان»، تمام اين تيترها در چند هفته اخير براي توصيف وضعيت مذاكرات پيدا و پنهان ميان ايران و كشورهاي اروپايي يا ايران و ايالات متحده امريكا استفاده‌ شده است. 
همه آنچه در رسانه‌ها درباره محتواي اين رايزني‌ها به نقل از منابع آگاه منتشر شده بيشتر گمانه‌زني رسانه‌اي است تا اطلاعات موثق و راستي‌آزمايي‌شده. هيات‌هاي متفاوت مذاكره‌كننده ايران و ايالات متحده از واشنگتن تا مسقط به شكل مستقيم و غيرمستقيم در حال تبادل پيام با يكديگر هستند اما هيچكس نمي‌داند كه پرونده‌هاي پهن‌شده روي ميز شامل چه مواردي است، آيا دو طرف فعلا گفت‌وگو درباره كاهش تنش در حوزه‌هاي غيربرجامي مانند فعاليت‌هاي منطقه‌اي و جنگ اوكراين را در راس ليست گفت‌وگو قرار داده‌اند يا راه‌هاي احياي برجام چه به شكل اوليه آن و چه با تركيبي جديد را بررسي مي‌كنند؟ 
در گفت‌وگوهاي علي باقري، معاون سياسي وزير خارجه با تروييكاي اروپايي (فرانسه، بريتانيا و آلمان) در ابوظبي چه گذشت؟ آيا اروپايي‌ها از مساله حمايت از اعتراض‌هاي عمومي در ايران و ادعاي كمك‌رساني تهران به روسيه در جنگ اوكراين به نفع توافقي مهم‌تر كه مي‌تواند نقش مهاركننده بحران را داشته باشد، عبور كرده‌اند؟ 
سياست جمهوري اسلامي ايران در نتيجه تحولات متنوع و متعدد يكسال گذشته چه در داخل ايران (اعتراض‌هاي داخلي، نابساماني اقتصادي) و چه در خارج از كشور (جنگ اوكراين، تشديد فشار بر تهران به بهانه دغدغه‌هاي حقوق بشري، ابراز تمايل كشورهاي عربي حاشيه خليج‌فارس براي تنش‌زدايي از رابطه با تهران، آشتي جهان عرب با بشار اسد، رييس‌جمهور سوريه) چه تغييري كرده است؟ 
آيا مجموعه تحولات، تهران را به سمت انعطاف در برخي مواضع مذاكراتي چه در مواجهه با غرب و چه در رايزني با كشورهايي چون عربستان، امارات، مصر و بحرين سوق داده است؟ 
آيا ايران درصدد كاهش فشارهاي فرامنطقه‌اي با ابزار‌سازي از پروژه كاهش تنش و تقويت روابط با بازيگران منطقه‌اي است؟ 
اساسا تنش‌زدايي از روابط منطقه‌اي (جدا از ضروري بودن اين امر و تطبيق آن با منافع و امنيت ملي ايران) در سايه وجود تحريم‌هاي اقتصادي و كاسته شدن از سطح تعامل‌هاي ديپلماتيك علني و رسمي عمده كشورهاي غربي با ايران تا چه اندازه مي‌تواند تامين‌كننده منافع تهران باشد؟ 
انگيزه كشورهايي چون عربستان سعودي كه تا همين سه سال پيش از ايده حمله نظامي به ايران حمايت كرده و به بازوي اجرايي سياست فشار حداكثري ايالات متحده عليه تهران تبديل شده بودند از دراز كردن دست دوستي به سمت تهران چيست؟ يك تاكتيك سياسي براي مصون ماندن از آسيب تنش رو به فزوني ميان ايران و غرب و همزمان ابزارسازي براي امتيازگيري بيشتر از ايالات متحده يا در پيش گرفتن استراتژي جديدي در قبال جمهوري اسلامي ايران كه مي‌توان به پايدار ماندن آن اميدوار بود. 
واقعيت آن است كه تحليل‌گران متفاوت براي هركدام از پرسش‌هاي فوق‌الذكر مجموعه‌اي از پاسخ‌هاي متنوع را ارايه كرده‌اند اما به سختي مي‌توان از مجموع اين پاسخ‌ها به اين پرسش اساسي پاسخ داد كه آيا ايران و غرب در مسير احياي برجام كه مي‌تواند بر تمام ابعاد رابطه سياسي، امنيتي و اقتصادي ايران در سطح منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي تاثيرگذار باشد، قرار گرفته‌اند؟ 
ثبت تحولات مثبت در مسير كاهش تنش 
شبكه خبري سي‌ان‌ان در گزارشي كه منابع ايراني آن را تاييد يا تكذيب نكرده‌اند ادعا كرده كه ديدار ديپلمات‌هاي ارشد جمهوري اسلامي ايران و اتحاديه اروپا در قطر با «تحولات مثبت» همراه بوده است. به گفته يك منبع ديپلماتيك، ظاهرا گفت‌وگوهاي دوروزه بين علي باقري كني، مسوول مذاكرات هسته‌اي ايران و انريكه مورا، معاون مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا، «به تحولات مثبت در بسياري از موضوعات» منتهي شده كه مي‌تواند به «فضاي كنوني براي كاهش تنش» كمك كند. براساس گزارش سي‌ان‌ان، به نظر مي‌رسد تفاهمي براي احياي مذاكرات پيرامون برنامه هسته‌اي رو به گسترش ايران در حال شكل‌گيري است. 
در حالي كه نشانه‌هاي قوي درباره تلاش براي احياي مذاكرات هسته‌اي وجود دارد سوال ‌مهم‌تر از ازسرگيري اين روند اين است كه آيا دو طرف به دنبال زنده كردن دوباره توافقي هستند كه در سال 2015 حاصل شد و بخش عمده‌اي از عمر خود را در حالت اغما گذراند يا شرايط فعلي به خصوص وضعيت برنامه هسته‌اي ايران ورق را به گونه‌اي برگردانده كه برجام مي‌تواند صرفا يك مرجع براي توافق جديد باشد. 


شرايط براي معامله بزرگ مهيا نيست 
مجله بريتانيايي اكونوميست در تحليلي كه فرداي اقتصاد آن را ترجمه كرده با اشاره به رخدادهاي داخلي يكسال اخير در ايران و تحولات برنامه هسته‌اي نوشت كه «اگرچه هيچ‌كس نام توافق را روي تعاملات اخير بين ايران و امريكا نمي‌گذارد، اما هدف از اين تعاملات، كاهش بحران است.» 
 به ادعاي اكونوميست «ايران پذيرفته تا سطح غني‌سازي اورانيوم را از ۶۰ درصد بالاتر نبرد و با بازرسي‌هاي بيشتر موافقت كند. در مقابل امريكا نيز تا حدودي از شدت تحريم‌ها مي‌كاهد و براي مثال به عراق و كره‌جنوبي اجازه مي‌دهد تا ۱۰ ميليارد دلاري را كه به ايران بدهكارند، بازپرداخت كنند؛ تفاهمي كه نياز به توافق كنگره ندارد.»
اين نشريه بريتانيايي ادامه داد كه «سياست ترامپ اين بود كه با اعمال تحريم‌ها، نظام سياسي ايران را دچار فروپاشي كند، اگرچه توليد ناخالص داخلي ايران بر مبناي دلار از سال ۲۰۱۲، ۴۴ درصد سقوط كرده‌ اما صادرات نفت كه عمده آن به چين انجام مي‌شود، در سال گذشته سه برابر شده و به رقم ۱.۵ ميليون بشكه در روز رسيده است. ضمن آنكه توافق اخير بين تهران و رياض كه با ميانجي‌گري چين انجام شد، باعث ارتقاي جايگاه ايران شده است.»
اكونوميست در ادامه مدعي شد: «برجام مرده‌ است. نقطه گريز هسته‌اي ايران به تنها چند روز و نه چند سال رسيده است، حاميان توافق در تهران در موضعي ضعيف قرار گرفته‌اند و احتمال انتخاب دوباره ترامپ به عنوان رييس‌جمهور به مفهوم آن است كه امريكا نمي‌تواند يك تعهد بلندمدت معتبر به ايران ارايه كند. گزينه نظامي هم گزينه بهتري نيست. حمله نظامي به ايران به رهبري امريكا، برنامه هسته‌اي ايران را از بين نخواهد برد، تنها شايد بتواند آن را چند ماه يا چند سال به عقب برگرداند. اين اتفاق ممكن است باعث برافروخته شدن يك جنگ منطقه‌اي شود. اما امريكا اولويت‌هاي ديگري دارد: كمك به اوكراين و تقويت توان بازدارندگي در برابر چين در آسيا. آخرين چيزي كه امريكا به آن نياز دارد يك درگيري در خاورميانه است.»
اكونوميست در انتهاي مطلب خود مي‌نويسد كه «شرايط براي معامله بزرگ با ايران مهيا نيست. يك توافق ميان عربستان و اسراييل مي‌تواند ديپلماسي در خاورميانه را دگرگون كند. چين با نگراني از تامين نفت، مي‌تواند از ايران بخواهد تا نرمش به خرج دهد. حتي اگر يك معامله بزرگ براي هميشه از دسترس خارج شود، شدت جنگ اوكراين، روزي كاهش خواهد يافت و اين موضوع مي‌تواند منابع نظامي امريكا را آزاد كند. خريد زمان همزمان با حفظ گزينه نظامي عليه ايران، بهترين گزينه در ميان گزينه‌هاي بد و نامطلوب فعلي است.»
تفاهم نانوشته، كمك به تداوم تنفس مصنوعي برجام 
تريتا پارسي از تحليل‌گران سياست خارجي ايران و امريكا نيز در تازه‌ترين نوشتارش ادعا كرده كه يك توافق غيررسمي جايگزين ضعيفي براي يك توافق رسمي است - اما دقيقا همان چيزي است كه همه در اين شرايط به آن نياز دارند. او در ادامه اين تحليل نوشته است: شايعات فراواني وجود دارد مبني بر اينكه پس از 10 ماه تقريبا عدم فعاليت ديپلماتيك، ايالات متحده و ايران به توافقي غيررسمي نزديك شده‌اند كه از تشديد بيشتر تنش بين اين دو جلوگيري مي‌كند. آنچه روي ميز است، تمديد توافق هسته‌اي 2015 نيست - كه در حالت كما باقي مي‌ماند - بلكه رسيدن به يك تفاهم نانوشته است تا هيچ‌كدام از طرفين برجام را از دستگاه تنفس مصنوعي جدا نكنند. 
ديپلماسي بين ايالات متحده و ايران در طول سال‌ها به‌طور پيوسته تنزل يافته است. از مذاكرات مستقيم و گاه چند هفته‌اي كه منجر به توليد برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) شد - يك توافق مكتوب بيش از 100 صفحه كه در قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا مورد تاييد قرار گرفت - تا مذاكرات عمدتا غيرمستقيم فعلي بر سر يك توافق نانوشته كه بيشتر مي‌توان عنوان تفاهم را به آن داد. با اين حال، اين يك پيروزي براي هر دو كشور است زيرا بدون اين توافق غيررسمي، دو طرف به‌طور پيوسته به سمت يك رويارويي فاجعه‌بار حركت مي‌كنند .
نكاتي مبني بر اينكه يك پيشرفت كوچك رخ داده در چند هفته گذشته قابل مشاهده بوده است. مقامات ايراني و امريكايي بي ‌سر و صدا در نيويورك و همچنين در عمان ديدار كرده‌اند. سيد بدر ابوسعيدي، وزير امور خارجه عمان، هفته گذشته در مصاحبه‌اي نسبت به چشم‌انداز توافق ابراز خوشحالي كرد و گفت كه او «جدي بودن» را از سوي واشنگتن و تهران احساس مي‌كند. ابوسعيدي به المانيتور گفت: «مي‌توانم بگويم كه آنها به توافق نزديك هستند.» دولت بايدن همچنين به دولت عراق معافيت داده است تا بتواند بدهي ۲.۷۶ ميليارد دلاري گاز و برق به ايران را بپردازد. در حالي كه واشنگتن اصرار دارد كه اين يك معافيت معمول است، طرف عراقي گزارش داد كه در ديدار وزير امور خارجه عراق و آنتوني بلينكن، وزير امور خارجه امريكا در حاشيه كنفرانسي در عربستان سعودي، موافقت با اين مساله صورت گرفته است.
از بسياري جهات، يك توافق يا تفاهم غيررسمي به برجام در كما حيات تازه مي‌بخشد. عوامل مختلفي - مهم‌تر از همه، فقدان اراده سياسي - باعث شده بود كه توافق نه احيا شود و نه از دستگاه تنفس مصنوعي جدا شود. دو طرف همزمان كه نمي‌توانند برجام را احيا كنند علاقه مشترك به اجتناب از بحراني داشتند كه در صورت اعلام مرگ رسمي برجام با آن روبه‌رو مي‌شدند. راه‌حل دو طرف تظاهر به زنده بودن برجام بود اما راهكار نه مذاكره نه بحران تقريبا 18 ماه دوام آورد. گسترش فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران و همچنين مصادره نفتكش‌هاي ايراني توسط ايالات متحده، اين توازن شكننده را تهديد كرد و زنگ‌هاي خطر را به صدا درآورد. اكنون با توافق براي توقف تنش‌هاي متقابل، اميد است كه بتوان باز هم از بحران جدي ديگري جلوگيري كرد. آنچه در ابتدا يك درك نانوشته بود اكنون به يك توافق غيررسمي تبديل شده كه زمان را براي آنها فراهم مي‌كند. 
جو بايدن، رييس‌جمهور ايالات متحده مي‌خواهد تا قبل از انتخابات رياست‌جمهوري ۲۰۲۴ از هرگونه بحران با ايران جلوگيري كند. با توجه به بحران‌ها و تنش‌ها در اوكراين و تايوان، او نمي‌تواند جنگ در خاورميانه را تحمل كند. تهران نيز به نوبه خود نيازمند تسكين اقتصادي و همچنين آرامش در جبهه امريكا و ايران است تا بتواند به عادي‌سازي خود با كشورهاي عربي ادامه دهد. علاوه بر اين، تهران مي‌خواهد توافق را حداقل تا سال 2025 زنده نگه دارد، زماني كه برخي از محدوديت‌هاي كليدي بر برنامه هسته‌اي ايران منقضي مي‌شود.
تغيير عوامل ژئوپليتيكي نيز بر سختي احياي برجام افزوده است. با گذشت زمان، دستور كار احياي برجام نه تنها در نتيجه پيشرفت‌هاي هسته‌اي ايران دشوارتر شده بلكه جنگ اوكراين نيز بر آن سايه انداخته است.  برخلاف انتظار واشنگتن، زمان موقعيت چانه‌زني تهران را تضعيف نكرده است. به‌رغم تحولات داخلي، ايران برنامه هسته‌اي خود را گسترش داده، روابط با عربستان سعودي را وارد پروسه عادي‌سازي كرده (كه تلاش‌ها براي انزواي ايران را دشوارتر مي‌كند) و روابط خود را با روسيه تقويت كرده است. علاوه بر اين، هيچ نشانه‌اي وجود ندارد كه جمهوري اسلامي در خطر فروپاشي قريب‌الوقوع باشد.
اگر دولت بايدن با يك فرمان اجرايي در ژانويه 2021 به برجام بازگشته بود، يا اگر تهران در مورد بسته مورد مذاكره در آگوست 2022 سرسختي نشان نمي‌داد، واشنگتن از پيشرفت در برنامه هسته‌اي ايران در امان بود. در واقع، اگر برجام احيا مي‌شد، ايران به احتمال زياد به روسيه در اوكراين كمك نمي‌كرد، زيرا اگر چيزي از سوي غرب وجود داشت كه مي‌توانست از دست بدهد، تحليل هزينه- فايده آن به طرز چشمگيري متفاوت به نظر مي‌رسيد. 
اسراييل در اين زمينه همچنان يك كارت مهم است. بنيامين نتانياهو، نخست‌وزير اين رژيم، وسواس زيادي براي از بين بردن توافق هسته‌اي دارد و دولت اسراييل بارها به صراحت اعلام كرده است كه به آنچه واشنگتن با تهران موافقت مي‌كند، متعهد نيست. اما در مواجهه با بحران مشروعيت بي‌سابقه در داخل و تنش‌هاي گسترده با تشكيلات امنيتي اسراييل، بي‌بي ممكن است مانند گذشته ظرفيت بازي كردن با كارت ديپلماسي ايران و امريكا را نداشته باشد.
بي‌بي حتي ممكن است به اين نتيجه برسد كه توافق غيررسمي با ايران براي او هم ارزشمند است. به هر حال، در مقايسه با يك برجام كاملا احيا شده، اين توافق غيررسمي در نهايت دوره اغماي برجام را طولاني‌تر مي‌كند. اما آيا مي‌توان به يك توافق غيررسمي و نانوشته اعتماد كرد؟ اين توافق تنها تا زماني كه منافع متقارن واشنگتن و تهران در اجتناب از بحران وجود داشته باشد، باقي خواهد ماند. اين توافق در كوتاه‌مدت، به هر دو طرف مهلت مي‌دهد كه در صورت برخورداري از اراده سياسي با تنش‌زدايي، فرصت براي مذاكره جهت يك توافق پايدارتر را حفظ كنند. در حال حاضر يك آتش‌بس سياسي ميان دو طرف لازم است.
هشدار اسراييل  درباره غني‌سازي در ايران 
مقام‌هاي اسراييلي ادعا مي‌كنند كه مساله غني‌سازي اورانيم در درجه لازم براي ساخت بمب اتم از سوي ايران ديگر يك امر واقعي و انجام شده است. بر مبناي گزارش كانال ۱۲ تلويزيون اسراييل، ايالات متحده نيز با اسراييل در اينكه ايران امروز در پيشرفته‌ترين مرحله خود به سمت دستيابي به بمب اتم مي‌رود، توافق نظر دارد. با وجود اين، به گفته كانال ۱۲ تلويزيون اسراييل، ميان مقامات امريكايي، موساد و ارتش اسراييل بر سر پاسخ اين سوال كه ايران چه زماني به بمب اتمي دست پيدا خواهد كرد اختلاف نظر وجود دارد.
اگر رييس‌جمهور امريكا شوم  فشار  بر ايران افزايش خواهد يافت
ران دي‌سانتيس فرماندار ايالت فلوريداي امريكا كه يكي از نامزدها براي كسب نامزدي حزب جمهوري‌خواه در انتخابات رياست‌جمهوري امريكا است، در بخشي از گفت‌وگو با نشريه «اسراييل هيوم»، در پاسخ به سوالي درباره اينكه اگر در انتخابات پيروز شود در قبال برنامه هسته‌اي ايران چه مي‌كند، با فاجعه خواندن برجام ادعا كرد كه بايدن قصد دارد اين توافق را احيا كند اما وقتي با ايراني‌ها سازش كنيد، آنها از پول حاصل از آن براي «حمايت از تروريسم» استفاده مي‌كنند. 
در بخش ديگري از اين گفت‌وگو، ران دي‌سانتيس درباره نظر خودش در قبال ايران گفت، من فكر مي‌كنم با فشار به ايران، آنها متوجه خواهند شد كه اصرار بر فعاليت‌هاي‌شان مي‌تواند چه پيامدهاي منفي اقتصادي، ديپلماتيك و احتمالا حتي نظامي براي‌شان داشته باشد.

مسكو: احياي برجام معطل اراده سياسي غرب است 
سرگئي ريابكوف، معاون وزير خارجه روسيه گفت: غربي‌ها، نه فقط امريكا بلكه سه كشور اروپايي عضو برجام با بهانه‌هاي واهي تهران را مورد هجمه قرار داده و سياست تحريم را ادامه مي‌دهند. در حالي كه برجام كاملا آماده احياست و فقط به اراده سياسي نياز دارد كه هنوز وجود ندارد. مهم‌ترين چيز براي ما امروز اين است كه ايالات متحده به اجراي كامل قطعنامه ۲۲۳۱ [شوراي امنيت سازمان ملل] بازگردد. اگر اكنون توافقي امضا شود، اما برجام آنطور كه در سال ۲۰۱۵ منعقد و با قطعنامه ۲۲۳۱ تاييد شد، از سر گرفته نشود، به اين معناست كه واشنگتن همچنان به نقض فاحش قطعنامه ادامه خواهد داد» وي افزود: مشغول نتيجه‌گيري از تحولات فعلي هستيم.