عقب ماندگی فکری در اداره اقتصاد


مهدی پازوکی
اقتصاددان

ما با پدیده‌ها برخورد علمی و کارشناسی نمی‌کنیم. این در حالیست که در کشور‌های توسعه یافته، رمز توسعه، تغییر مبانی علمی و فنی تولید، از سنتی به مدرن است. در جامعه در حال توسعه، روش سنتی است، اما هدف پیشرفت است و در نتیجه چنین رویکردی جواب نمی‌دهد. ما درگیر یک عقب ماندگی فکری شده‌ایم که می‌خواهیم با مدیریت سنتی یک جامعه صنعتی را اداره کنیم این سیستم قطعا جواب نمی‌دهد و محکوم به شکست است. ما دچار یک «جهالت اقتصادی» شده‌ایم. این جهالت اقتصادی باعث شده کشور ما از برنامه‌های خود عقب بماند. طبق سند چشم انداز، قرار بود ایران شاگرد اول منطقه آسیای جنوب شرقی باشد. اما نه تنها شاگرد اول نشدیم بلکه از رقبای منطقه‌ای نیز عقب افتاده‌ایم. ما دچار بحران عقلانیت هستیم. در دوره احمدی نژاد، چون درآمد‌های ارزی بالا بود (۶۰۰ میلیارد دلار نفت فروختیم)، بحران عقلانیت کمتر محسوس می‌شد. اواخر دوره آقای احمدی نژاد، نرخ تورم ۴۰ درصدی بود و رشد اقتصادی نیز منفی شده بود. پس از وی و در دولت آقای روحانی، برجام، تورم را تک رقمی کرد، پس مشخص شد که برجام برای اقتصاد کشور حائز اهمیت است، اما مجددا تندرو‌ها شرایط را تغییر دادند. اکنون نه تنها ابعاد فقر گسترش پیدا کرده است، بلکه بالاترین تورم طی سال گذشته در دولت آقای رئیسی ثبت شد. تنها راه نجات، توجه به راهکار‌های علمی است. این تصمیم‌گیری‌های اشتباه فقط به اقتصاد ضربه نزده است بلکه به همه ابعاد زندگی ما ضربه وارد کرده است. در حال حاضر ضرر‌های جبران ناپذیری به محیط زیست کشور وارد شده است. تهران به لحاظ آلودگی در شرایطی است که حتی در تابستان نیز قابل سکونت نیست. متاسفانه تفکر ارتجاعی با هر نوع توسعه مخالف است. مفهوم توسعه فساد نیست. در کشور‌های توسعه یافته حجم فساد محدود است. مشکل ما دیدگاه سنتی است، منظور از سنت، روش تولید مبتنی بر اصول قبل از انقلاب صنعتی است. نمی‌توان با طرز تفکر قلقلک میرزایی امور را اداره کرد؛ طرز تفکری که بر اقتصاد فعلی ما حاکم است همان طرز تفکری که است که به سفارت بریتانیا در تهران حمله کرد.