آموزش دو نمره سقوط کرد

بسياري از دانش‌آموزان، انگيزه كافي براي يادگيري دروس ندارند. آنها در طول سال تحصيلي درگير حفظياتي مي‌شوند كه مي‌دانند هيچ تأثيري در آينده‌شان نمي‌گذارد، براي همين اگر درسي را مي‌خوانند صرفاً براي اين است كه نمره قبولي بگيرند و دوران مدرسه را پشت سر بگذارند. در سال تحصيلي گذشته، پايه دوازدهمي‌ها دروس را به صورت حفظي ياد گرفتند، اما امتحاناتشان به صورت نهايي و مفهومي برگزار شد. بسياري از دانش‌آموزان اين پايه از سخت بودن سؤالات گلايه كردند و مي‌گفتند كه نتوانسته‌اند به برخي از سؤالات پاسخ بدهند. شايد براي همين است كه معاون حقوقي و پارلماني وزير آموزش و پرورش گفته؛ معدل «دوازدهمي‌ها» در امتحانات نهايي امسال دو نمره افت كرده‌است. البته اين مقام مسئول درباره علت اين افت نمره گفته‌است: «امتحانات را به صورت كنكور برگزار كرديم و علت اين امر آن است كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي مصوب كرد تأثير نمره اين امتحانات در كنكور ۴۰درصد و به صورت قطعي باشد.» ضعف آموزش در مدارس با اعلام نتايج نمرات پايه دوازدهمي‌ها آشكار شده‌است. بارها و بارها از سوي كارشناسان آموزشي اعلام شد كه بايد يادگيري در مدارس همراه با نشاط، شادابي و هيجانات مثبت باشد، همچنين گفته شده كه بايد اين آموزش به صورت مفهومي ارائه شود و به هيچ‌وجه خسته‌كننده نباشد. بنابراين يكي از وظايف مهم مدارس، حركت به همين سمت و سو است و بايد خلاقيت كافي در آموزش دروس داشته باشد، اما متأسفانه شاهد آن هستيم كه برخي از دانش‌آموزان دچار بي‌انگيزگي و بي‌رمقي شده‌اند، حتي بسياري از آنها به اجبار به مدرسه مي‌روند. واكنش‌ها در فضاي مجازي
موضوع افت نمرات پايه دوازدهمي‌ها در سال تحصيلي گذشته، با واكنش‌هاي متعددي در فضاي مجازي رو‌به‌رو شده‌است. يك نفر با نام «خشايار» نوشته‌است: «هر سال كه آموزش و پرورش خودش تصميم مي‌گرفت و امتحان نهايي آسان برگزار مي‌كرد، دانش‌آموزاني كه درس خوانده بودند، نمرات بالا مي‌گرفتند و آن كسي هم كه درس نمي‌خواند، نمره پايين مي‌گرفت. بايد امتحانات به همان شكل سال‌هاي قبل برگزار مي‌شد، نه اينكه آموزش و پرورش تابع سازمان سنجش باشد و انگيزه ‌دانش‌آموزان را از بين ببرد.»
همچنين فرد ديگري به نام «بهروز» در اين رابطه نوشته‌است:‌«چرا تاوان كمبود نيرو در آموزش و پرورش را بايد دانش‌آموزان بدهند؟ چرا سؤالات طوري تصحيح شد كه آنها نمره از دست بدهند؟ مگر موقع آموزش به بچه‌ها اينقدر دقيق عمل شده‌است كه براي تصحيح نمرات دقيق عمل كرديد؟ با اين كار روحيه دانش‌آموزان خراب شده‌است. قطعاً علت افت معدل دوازدهمي‌ها، بي‌عدالتي آموزش، طرح سؤال مفهومي و سختگيري تصحيح‌كنندگان بوده‌است. به اندازه دو نمره در معدل دانش‌آموزان بدهكار هستيد. بايد به نمرات سال‌هاي قبل آنها نگاه كنيد و ببينيد كه ريشه اشكال كار در نوع آموزش و ارزيابي خودتان بوده‌است.»
يكي ديگر از اين افراد كه دانش‌آموز پايه دوازدهم است، به نمرات همكلاسي‌هايش اشاره كرده و نوشته‌است: «نتايج امتحانات نهايي دوازدهم فاجعه‌بار است؛ از 30 نفر دانش‌آموز در كلاس ما، 28 نفر بيشتر از 3 درس را مردود شده‌اند و آن دو نفر هم نتوانسته‌اند نمره قبولي در يك الي دو درس را بگيرند. آموزش و پرورش با اين عملكرد اشتباهش مي‌خواهد تا كجا ادامه دهد؟»


دانش‌آموز ديگري نيز در همين مقطع تحصيلي درس خوانده‌است، درباره نمرات همكلاسي‌هايش اين‌گونه توضيح داده‌است:‌«امتحانات را آنقدر سخت طراحي كرده‌بودند كه هر كسي تا حالا نمره كمتر از ۱۶ نداشته، نمرات، ۸، ۹ و ۱۰ گرفته‌است. مسئولان آموزش و پرورش با اين سبك امتحان گرفتنشان خيلي‌ها را افسرده كردند.» آموزش ضعيف، سؤالات سخت!
معدل دوازدهمي‌ها افت كرده‌است؛ موضوعي كه نياز به بررسي دارد تا علل آن بررسي و راهكاري براي جبران آن پيدا شود. بايد مشخص شود كه آيا آموزش‌ها، ضعف داشته يا امتحان سخت بوده‌است؟ شايد هم عوامل متعدد ديگري دست به دست هم داده و اين افت تحصيلي را رقم زده‌است. در اين رابطه نرگس ملك‌زاده، كارشناس آموزش، «عدم آموزش كافي و مناسب به دانش‌آموزان» را مهم‌ترين دليل مي‌داند و در اين رابطه به «جوان» مي‌گويد:‌«دلايل متفاوتي در افت نمرات امتحاني وجود دارد، اما مهم‌ترين آن، آموزش ضعيف است و بدتر اينكه، آموزش در سال تحصيلي گذشته، كاملاً حضوري برگزار نشده‌است؛ چراكه روزهاي زيادي به دلايل مختلف مثل «آلودگي هوا»، «بارش برف و يخبندان»، «كمبود گاز»، «گرد و غبار» و دلايل ديگر حضور در مدرسه را تعطيل كرد و آموزش به صورت تركيبي داده‌شد، بنابراين وقتي دانش‌آموز نتوانسته درس را به خوبي ياد بگيرد نتوانسته از پاسخ سؤالات امتحانات مفهومي كه طراحي شده‌بود، بربيايد.»
او ادامه مي‌دهد:‌«آن دسته از دانش‌آموزاني كه امتحان نهايي داشتند از آموزش ضعيف، تعطيلات مكرر آلودگي هوا و يخبندان متضرر شدند، وگرنه دانش‌آموزاني كه امتحانات داخلي داشتند براساس فرصت آموزشي كه در اختيارشان قرار گرفته‌بود، برايشان سؤال طرح شد.»
ملك‌زاده به سخت‌بودن سؤالات امتحانات نهايي براي دانش‌آموزان نيز اشاره مي‌كند و مي‌گويد:‌«سؤالات امتحانات نهايي، مفهومي انتخاب شده‌بود، اين در حالي است كه دانش‌آموزان براي اين امتحان، آمادگي نداشتند. متأسفانه يكدفعه از آزمون‌هاي دي‌ماه اعلام شد كه بيشتر سؤالات به سمت مفهومي‌شدن مي‌رود و اين براي دانش‌آموزان و حتي معلمان مشكلات زيادي را ايجاد كرد، چراكه تا قبل از آن به اين شكل روي دروس كار نكرده‌بودند و بچه‌ها به سختي مي‌توانستند خودشان را براي پاسخگويي به اين نوع سؤالات آماده كنند.»
اين كارشناس آموزش با بيان علل ديگر افت نمرات دوازدهمي‌ها اظهار مي‌دارد:‌«تصحيح الكترونيك با ضعف‌هايي همراه شد. هر چند برخي از تصحيح الكترونيك به عنوان يكي از موفقيت‌هاي آموزش و پرورش نام مي‌برند، اما بارها ديده‌شده كه اختلاف نمره مصحح اول و دوم بسيار زياد بوده‌است كه همين اختلاف، ايراد در تصحيح را به وضوح نشان مي‌دهد. عنوان مي‌شد كه كد تصحيح براي معلم صادر مي‌شود، اين در شرايطي است كه معلم مي‌توانست اين كد را در اختيار شخص ديگري مثل نيروي آزاد يا بازنشسته فرهنگي قرار دهد. بنابراين اين برگه توسط هر كسي در هر شرايطي مي‌توانست تصحيح شود، اما در سال‌هاي قبل، معلم به حوزه تصحيح مي‌رفت و در يك فضاي آرام، برگه‌ها را تصحيح مي‌كرد.» فرار دانش‌آموزان از حفظ دروس بيهوده
«بي انگيزگي دانش‌آموز هم در كاهش نمراتشان بي‌تأثير نيست.‌» اين را ملك‌زاده مي‌گويد و توضيح مي‌دهد:‌«در حالي كه گفته مي‌شود امتحانات نهايي به دانش‌آموزان انگيزه مي‌دهد، اما آنها مي‌دانند كه به راحتي به صندلي دانشگاه‌هاي مختلف دسترسي دارند و فقط رقابت براي رشته‌هاي خاص در دانشگاه‌هاي معروف است، بنابراين فقط افراد محدودي براي اين رشته‌ها و دانشگاه‌هاي خاص تلاش مي‌كنند و مابقي دانش‌آموزان انگيزه زيادي براي درس خواندن ندارند و نتيجه هم پايين آمدن نمرات آنها مي‌شود.»
او ادامه مي‌دهد:‌«طي يك الي دو سالي كه آموزش مجازي بود، بسياري از دانش‌آموزاني كه به سمت بازار كار رفتند و لذت مهارت‌آموزي و داشتن يك درآمد را چشيدند، وقتي دوباره مجبورشان كرديم كه براي آموزش حضوري به مدرسه برگردند و دوباره دروس را حفظ كنند، آنها نسبت به اين كار بي‌تفاوت شدند، چراكه آنها لذت‌داشتن يك كار و منبع درآمد براي خودشان را به حفظ كتاب درسي ارجح مي‌دانند و حتي حاضرند بدون مدرك تحصيلي وارد بازار كار شوند. وقتي با همان تحصيلاتي كه داشتند مي‌توانستند كار كنند، چرا به دانشگاه بروند و هزينه كنند كه آيا در نهايت بتوانند شغل مرتبط با رشته‌انتخابي‌شان را پيدا كنند يا نه؟»
اين كارشناس آموزشي در پايان تأكيد مي‌كند:‌«ديگر رشته‌هاي دانشگاهي معمول نمي‌تواند دروازه ورود به بازار كار باشد و بسياري از دانش‌آموزان موفقيتي را در فارغ‌التحصيلي از دانشگاه نمي‌بينند. از آنجايي كه نظام آموزشي نمي‌تواند به دانش‌آموز مهارتي ياد بدهد و او را در جهت شغلي مناسب و مفيد كه برايش استعداد دارد، هدايت كند، پس دانش‌آموز از مدرسه فراري مي‌شود و همه فكرش اين است كه يك كسب و كاري داشته‌باشد. همانطور كه خيلي از افراد اول وارد بازار كار شدند و پس از آن سراغ رشته‌هاي مرتبط با آن در دانشگاه رفتند و ادامه تحصيل دادند.»