شکست کسب‌وکارهای بی‌دوام

اگر نگاهی به خيابان‌هاي تهران بيندازيم، متوجه می‌شویم مرتب مغازه‌ها با هزينه‌هاي زياد تغيير شغل مي‌دهند، اما آنچه نمي‌بينيم از آنچه ديده مي‌شود، مهم‌تر است. لابد چك‌هاي برگشتی، و هزينه‌هاي سنگين اجاره، ماليات و شارژ مانع ادامه فعاليت صاحبان اين مغازه‌ها شده است و ترجيح داده‌اند، تغيير شغل دهند. اخيراً نيز گره كور برق، به خاموشي كسب‌وكارها مخصوصاً در پاساژها كمك كرده است، چه آنكه گرماي طاقت‌فرسا، طاقت مشتريان را براي حضور در فلان مغازه و انتخاب فلان جنس مورد نظر به طاق زده است و عطاي خريد را به لقايش بخشيده‌اند. شوربختانه به همان اندازه كه اداره برق در مصرف برق سختگيري مي‌كند، اداره بيمه و شهرداري سختگيري دارند و اجازه نمي‌دهند نفسي كه ممد حيات است، مفرح ذات هم باشد!

حسين رضوي‌پور، رئيس مركز نوسازي اداري وزارت اقتصاد اخيراً گفته است: «فقط روي ورود به كسب‌و‌كار تمركز كرديم، در حالي كه ماندگاری كسب‌و‌كار كشور پايين است. وزارت اقتصاد در راستاي هدايت سرمايه ورودي نكرده است.» اذعان اين مقام مسئول به «بالا بودن حجم شكست كسب‌و‌كارها» به خوبي نشان از وضعيت بازار كار دارد؛ بازاري كه كسب‌وكارهاي خرد، عمده‌متضرر آن هستند.
سرنوشت كارآفرينان بزرگ جهان همان اندازه كه داراي فراز و فرودهاي عبرت‌آموز است، رازهاي ماندگاري و مانايي كسب‌وكارها را هم نشان مي‌دهد. كم نيستند كسب‌وكارهايي كه در جهان عمري بيش از 100سال دارند و با طوفان‌هاي فناوري، نوآوري و انقلاب‌هاي صنعتي نه تنها از بين نرفته‌اند، بلكه در مسير رشد پرقدرت‌تر گام برداشته‌اند. بررسي تاريخچه كسب‌وكارهاي كشورمان نشان مي‌دهد مرگ نشان‌ها(برندها) ديگر به موضوعی عادي تبديل شده است و در بهترين حالت يك كارخانه و يك كسب‌وكار بزرگ پس از شكست سنگين توسط دولت خريداري شده و به يك بنگاه دولتي يا خصولتي تبديل مي‌شود. چرخه عمر يك كسب‌وكار از زمان آغاز تا پايان در كشورهاي جهان دوره‌هاي مختلفي را تجربه مي‌كند، اما سرنوشت كسب‌وكارهاي بزرگ و كوچك در كشورمان بسيار متفاوت است.


كسب‌وكارهاي خرد مشقت‌هاي بسياري را براي ماندن در چرخه به جان مي‌خرند. يكي از بزرگ‌ترين مشكلاتي كه واحدهاي كوچك و كسب‌وكارهاي كوچك داشتند، دريافت مجوز فعاليت بود. با روي كار آمدن دولت سيزدهم يكي از وعده‌هاي جدي رياست جمهوري تحقق يافته و ۸۰درصد مجوز كسب‌وكار متقاضيان به صورت الكترونيكي صادر شده است. صدور مجوزها با چنان سرعتي انجام مي‌شود كه به گفته رئيس مركز بهبود كسب‌وكار وزارت امور اقتصادي و دارايي صدور ۳۶۵هزارو۷۰ مجوز كسب‌وكار در درگاه ملي مجوزها، تسهيل و ممكن شده است. علاقه‌مندان به راه‌اندازي كسب‌وكارها يكي از مشكلات بزرگ خود را با كمك اين مركز حل كرده‌اند، اما واقعيت اين است كه كسب‌وكارهاي امروزي به خصوص كسب‌وكارهاي خرد با چالش‌هاي بسيار فراوان ديگري رو‌به‌رو هستند. پرسه‌اي در پايتخت زديم تا اين مشكلات را از زبان صاحبان كسب‌وكارها بشنويم.
كسب‌وكارهاي خرد زير بار تورم كمر خم كرده‌اند
خيابان كارگر، تقاطع خيابان جمهوري، مغازه بزرگي كه در آن ۱۲نيروي خدماتي مشغول فروش ميوه و سبزيجات به مخاطبان بودند، بيش از يك هفته است كه ديگر خبري از ميوه و سبزيجات و كارگران نيست. كمال، پسر ۲۱ساله‌اي است كه سابقه حضور دو ساله در اين مغازه ميوه‌فروشي دارد، در حالي كه قفسه‌ها را جمع‌آوري مي‌كند به «جوان» مي‌گويد:«اين مغازه بيش از ۴۰متر بود، با موقعيت بسيار عالي. در طبقه بالايي مغازه خوابگاه كارگران بود، سه نفر از ما كه خانواده‌هاي‌مان در شهرستان بودند، در اين خوابگاه زندگي مي‌كرديم. از ارديبهشت ماه تعداد كارگران از ۱۲ نفر به پنج نفر تقليل يافت و از خردادماه به دليل فشارهاي زياد بازرسان اماكن، گراني ميوه و سبزيجات، گراني وحشتناك قيمت برق و دو برابر شدن قيمت اجاره، صاحب ميوه‌فروشي تصميم به تعطيلي گرفت و از هفته اول تيرماه ميوه‌فروشي رسماً تعطيل شد. حقوق ما همراه با جاي خواب ماهانه ۸‌ميليون‌و‌۲۰۰‌هزار تومان و بر پايه وزارت كار بود.»
او مي‌افزايد: «در حال حال حاضر براي اجاره اين ملك بايد ۶ميليارد هزينه پرداخت شود كه براي يك كسب‌وكار خرد هزينه بسيار زيادي است. اين سرمايه راكد مي‌تواند به يك سرمايه جاري براي صاحب كسب‌وكار تبديل شود. اين ميوه‌فروشي فروردين سال۱۴۰۰ فعاليت خود را آغاز كرده بود كه تنها دو سال توانست به عمر خود ادامه دهد.» با شماره مرقوم تماس بگيريد
خيابان ايرانشهر، حوالي اغذيه دوستان خوب در يك مغازه كوچك شش‌متري، ساندويچ‌هاي گرم و سرد در اختيار مردم قرار مي‌داد. حدود سه ماه است كه بنر بزرگي بر سردر مغازه نصب شده كه روي آن نوشته شده است براي اجاره اين مغازه با شماره مرقوم شده تماس بگيريد. مصطفي، جوان ۱۸ساله‌ای است كه از يكي از روستاهاي شهرستان‌هاي آذربايجان‌غربي براي كار به تهران آمده است. در حال حاضر نگهبان يك ساختمان در كنار همان اغذيه‌فروشي است. پس از احوالپرسي به «جوان» مي‌گويد: «اغذيه‌فروشي در دوران كرونا فعاليت بسيار اندكي داشت. تمامي اميدها به پايان يافتن كرونا بود. در يك سال اخير به قدري اجاره‌بها و قيمت مواد اوليه گران شد كه صاحب اغذيه‌فروشي و دو كارگر آن ترجيح دادند مغازه را تعطيل كنند. براي اين مغازه كوچك شش متري در سال جاري بايد ۱۰۰‌ميليون وديعه و ۲۰‌ميليون اجاره مي‌دادند، در حالي كه مجموع حقوق دو نفر هم كمتر از ۲۰‌ميليون نمي‌شد. حالا شما به اين موارد گراني مواد اوليه را هم اضافه كنيد. از ارديبهشت ماه سال گذشته به يك باره روغن پخت‌و‌پز 5/4كيلويي از ۸۰هزار تومان به ۳۹۰هزار تومان رسيد، ولي يك فروشنده نمي‌تواند محصول را به يكباره چهار برابر كند. هر روز هم اصناف و مأموران بهداشت قوانين و قاعده‌هاي جديد در نظر مي‌گيرند. در نتيجه صاحب كسب‌وكار مي‌گويد تعطيلي بهتر از ضرر دادن است.» چراغ توليدي‌ها خاموش شده است
وقتي در سال۹۷ مركز پژوهش‌هاي مجلس نسبت به واردات بي‌رويه پوشاك هشدار داد و گزارشي را منتشر كرد كه در آن بر تعطيلي ۷۰درصدي واحدهاي توليدي تأكيد مي‌شد، كسي تصور نمي‌كرد گراني ارز چنان ركودي در بازار به ارمغان آورد كه واحدهاي توليدي پوشاك براي فرار از زيان بيشتر كارگاه‌هاي خود را تعطيل كنند. به ترددها توجه كنيد
خيابان جمهوري، تقاطع فردوسي، ازدحام و شلوغي جمعيت هر عابري را كلافه مي‌كند. ساختمان نوپاي پلاسكو، در كنار ساختمان نسبتاً قديمي پاساژ فردوسي، از دور چشم هر عابري را مي‌نوازد. مرد ميانسالي در طبقه دوم پاساژ سبزرنگ فردوسي در مقابل يك مغازه نسبتاً بزرگ ايستاده است. احمدآقا كه به تازگي وارد دهه ششم زندگي خود شده و 40سال پيش پادويي را در پلاسكو شروع كرده است، در رابطه با اين روزهاي بازار پوشاك مردانه مي‌گويد: «به تردد افراد در پاساژ دقت كنيد. اگر يك ساعت اينجا بنشينيد، هيچ مشتري‌ای عبور نمي‌كند. دو طبقه اول پاساژ فردوسي خرده‌فروش هستند و طبقه‌هاي بالاتر را عمده‌فروشي‌ها و توليدكننده‌ها پوشش مي‌دهند، اما در اين مدت خرده‌فروشي‌‌ها و عمده‌فروشي‌ها در يك وضعيت نامناسب به سر مي‌برند، حتي در دوران جنگ هم اينقدر وضعيت نامناسب نبود. به ياد ندارم در اين چهار دهه‌اي كه در حوزه پيراهن مردانه فعاليت مي‌كنم، مغازه‌اي در پلاسكو و فردوسي خالي باشد. اگر به طبقه‌هاي بالاي پاساژ فردوسي و حتي پلاسكو برويد، بسياري از آنها كاملاً خالي است.»
او كه به صورت تخصصي توليدكننده پيراهن مردانه اسپرت است و يك مغازه هم در پاساژ فردوسي دارد، به «جوان» مي‌گويد: «بگذاريد با آمار شرايط بازار را براي شما شرح دهم. در زمستان۹۶ براي نوروز۹۷ حدود ۲۵هزار قطعه پيراهن مردانه توليد كرديم. حدود ۹۰درصد محصولات در بهمن ماه توسط عمده‌فروشي‌ها خريداري شده بود. ۱۰درصد باقي مانده هم در اسفندماه توليد و در اختيار خرده‌فروشي‌ها قرار گرفت. آن روزها به قدري بازار پررونق بود كه اجاره توليدي و مغازه در پاساژ فردوسي به يك بازار سياه تبديل شده بود. تمامي كاسبان پلاسكو با اينكه در آتش‌سوزي متضرر شده بودند، اما باز هم براي نوروز لباس آماده كردند. اين يعني رونق.»
دوزنده‌هاي پيك‌موتوري!
پنجره مغازه را كه رو به يك كوچه است، باز مي‌كند. يك فست‌فود نسبتاً بزرگ كنار خيابان فردوسي بالاتر از جمهوري وجود دارد. با انگشت پيك‌موتوري‌هاي اين فست‌فود را نشان مي‌دهد و مي‌گويد: «تمامي 10پيك‌موتوري اين رستوران روزي در همين پاساژ دوزنده پيراهن مردانه بودند. به قدري فروش كاهش يافت كه توليدي‌ها تعطيل شدند، در نتيجه جوانان به جاي بيكاري پيك‌موتوري‌بودن را انتخاب كردند.» آن روزها...
خيابان سنايي، بالاتر از ميدان سنايي، چند مغازه زيبا در ويترين‌هاي خود لباس‌هاي زيباي نوزادي را آويخته‌اند. جذابيت ويترين‌ها به قدري بالاست كه هر بيننده‌اي را به خود جلب مي‌كند. مجتبي گودرزي جوان ۳۸ساله در يك سيسموني‌فروشي به فروشندگي مشغول است. پشت ميز نشسته و سرگرم گردش در فضاي مجازي است. با سردي به «جوان» مي‌گويد: «اگر اين خيابان را همينطور بالا برويد از ۱۰۰مغازه حدود ۳۰مغازه تعطيل هستند و در انتظار اجاره نشسته‌اند. زماني پيدا كردن مغازه در اين محدوده يك كار بزرگ بود و بايد از طريق واسطه‌ها در اين خيابان مغازه اجاره مي‌كرديد، اما ركود به قدري بالاست و ميزان فروش به اندازه‌اي كاهش پيدا كرده است كه مغازه‌داران ترجيح مي‌دهند فعاليت خود را تعطيل كنند.»
به گفته او «حدود ۶۰درصد فعالان اين خيابان توليدكننده هم هستند و لباس نوزادي توليد مي‌كنند، البته تعدادي از آنها هم محصولات خارجي به كشور وارد مي‌كنند. به طور كل تمامي فعالان اين خيابان محصولات باكيفيت و درجه بالا عرضه مي‌كنند. از آنجا كه قيمت ارز بسيار بالا رفته است، واردات به صرفه نيست. همچنين قيمت پارچه، حقوق و دستمزد و اجاره يا نگهداري كارگاه بسيار بالاست در نتيجه بسياري از كارفرمايان كارگاه‌هاي خود را تعطيل كرده‌اند.»
مجتبي تأكيد مي‌كند: «ما از سال۱۴۰۰ یکسري از محصولات پوشاك نوزادي با جنس نخ پنبه اعلا توليد مي‌كرديم، قيمت هر كيلو پارچه در سال گذشته ۲۹۰ تا ۳۰۰‌هزار تومان بود. در حال حاضر همين پارچه ۴۰۰ تا ۴۵۰‌هزار تومان است. توليدكننده تاب اين حجم از گراني را ندارد. ما فقط به دليل گراني بيش از حد پارچه در يك سال اخير توليد لباس نوزادي نخ پنبه را از رده خارج كرديم و در نتيجه يك كارگاه ۱۸نفره در نسيم‌شهر با نيروي كار كارگري تعطيل شد. نهايتاً ما يك كسب‌وكار دو ساله داشتيم. وقتي كارگاه تعطيل مي‌شد، بسياري از كارگران غمگين بودند.»
به گفته اين فعال بازار«بسياري از كارشناسان مي‌گويند كه فروش اينترنتي بازار پوشاك را كساد كرده است، در حالي كه بسياري از فروشگاه‌هاي اينترنتي هم مشتري چنداني ندارند. وقتي فروش مواد غذايي كاهش پيدا مي‌كند، ديگر نبايد انتظاري از ساير بخش‌ها داشت. خانم جواني در سال۱۴۰۰ ماهي ۲۵‌ميليون تومان از ما براي فروشگاه اينترنتي خود خريد مي‌كرد. در سال گذشته اين رقم بين ۱۴ تا ۱۵‌ميليون تومان بود، يعني ركود به فروشگاه‌هاي اينترنتي هم رسيده است. وقتي نسبت درآمد و هزينه‌ها همخواني نداشته باشد، كالاهاي غيرضروري از سبد خانوار حذف مي‌شود.» هيچ حمايتي از واحدهاي توليدي نمي‌شود
دبير ستاد تسهيل و رفع موانع توليد كشور در روزهاي پاياني سال۱۴۰۱ اعلام كرد كه طي چند سال اخير بيش از ۷۰‌هزار واحد توليدي در سطح كشور راكد بودند و به مرز تعطيلي كشيده شدند. تعطيلي واحدهاي كوچك توليدي قصه تكراري اقتصاد كشور است. محمد ميرزايي‌پاك، مدير يك كارگاه كابينت‌سازي در شهرك‌هاي صنعتي عباس‌آباد است. او كه ۵۸سال سن و بيش از 20سال سابقه فعاليت در حوزه كابينت‌سازي دارد، به «جوان» مي‌گويد: «گراني مواد اوليه و كمبود مواد اوليه يكي از بزرگ‌ترين مشكلات ماست. واقعيت اين است كه ديگر توان تأمين مواد اوليه و برآورده‌کردن نيازها را نداريم. براي مثال ورق ام‌دي‌اف خام بدون روكش حداقل يك‌ميليون و حداكثر یک‌ميليون‌و۹۰۰‌هزار تومان است، حال اينكه همين محصول در سال گذشته حداقل قيمت ۵۳۰‌هزار تومان بود.»
او می‌گوید: «براي تجهيز كارگاه و خريد عمده مواد اوليه دست به دامان وام بانكي شده‌ايم، اما هيچ يك از بانك‌ها وامي به توليدكنندگان نمي‌دهند. جالب اين است كه وزير اقتصاد و ساير تصميم‌گيران اقتصادي كشور هم مدام صحبت از حمايت از توليد مي‌كنند. وام خرد ۳۰۰‌ميليون توماني كه از آن صحبت مي‌شود، حتي با دو ضامن كارمند هم به افراد معمولي داده نمي‌شود، حال اينكه توليدكننده نياز به وام‌هاي بسيار بالاتري دارد. در حال حاضر در شهرك صنعتي عباس‌آباد بسياري از كارگاه‌هاي توليدي تعطيل و سوله‌ها در اختيار عده خاصي قرار گرفته‌اند كه از آن به عنوان انبار استفاده مي‌كنند.»
میرزایی‌پاک ادامه می‌دهد: «فقط كافي است در نرم‌افزارهاي مختلف سري به وضعيت اجاره در منطقه صنعتي عباس‌آباد بزنيد. ركود به قدري سنگين است كه هيچ متقاضي‌ای حاضر به اجاره سوله نيست، در نتيجه بسياري از مالکان سوله‌ها حتي با قيمت پايين‌تر از معمول حاضر هستند ملك خود را اجاره دهند. همچنين كارگاه‌هاي كوچك صنعتي قرباني گراني ارز، نبود تجهيزات، كمبود مواد اوليه و گراني آن، نبود نيروي كار مناسب و چالش‌هاي قانوني شده‌اند. تمامي اينها منجر به تعطيلي كارگاه‌ها مي‌شود. در اين خياباني كه ما فعاليت مي‌كنيم، دو كارگاه تراشكاري و يك كارگاه توليد‌كننده قطعات يخچال صنعتي از ابتداي سال فعاليت خود را تعطيل كرده‌اند.»
وی تأكيد می‌کند: «صاحبان كارگاه‌ها به دليل ترس از سود بالاي وام بانكي از آن استفاده نمي‌كنند، چون در كمترين زمان بانك اقدام به بلوكه حساب‌ها و تصاحب املاك مي‌كند، اما موردي وجود داشت كه فردي به نام توليد، وام بانكي گرفت و در همين منطقه هشت قواره زمين صنعتي خريداري كرد. قيمت زمين‌ها چندين برابر شد و هنوز هم بدهي بانك را پرداخت نكرده است. با وجود اين موضوعات چطور مدعي هستند از توليد حمايت مي‌كنند. عمر كسب‌وكارهاي ما به كمتر از يك سال رسيده است و جوانان هيچ علاقه‌اي به راه‌اندازي كسب‌وكار ندارند.» جمع‌بندي
به نظر مي‌رسد مرگز خاموش كسب‌وكارها زياد مورد توجه دست‌اندركاران قرار نگرفته است و ظاهراً از آنچه در زير پوست شهر مي‌گذرد، اطلاعي ندارند. انتظار مي‌رود دولت صرفاً به آمار دادن و اعلام كاهش نرخ بيكاري به زير 9درصد بسنده نكند و سري هم به سطح بازار بزند تا بداند آنچه را احتمالاً نمي‌داند.