روزنامه جوان
1402/05/01
۳۰ تیر و تجربهای که پاس داشته نشد
ما در دورههای مختلف تاریخی مانند نهضت مشروطه، جنگ جهانی اول و دوم وحدت و اشتراک در هدف را بین جریان مذهبی و ملی ایران شاهدیم که باعث نزدیکی این دو جریان به یکدیگر شد. اوج وحدت جریان ملی گرا و مذهبی در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت و قیام ۳۰ تیر اتفاق افتاد و در انقلاب اسلامی به کمال رسید.قیام ۳۰ تیر در سال ۱۳۳۱ در پی ملی شدن صنعت نفت و روی کار آمدن دولت دکتر محمد مصدق و تلاش جامعه ایران اعم از مذهبی، ملیگرا، بازاری و مردم عادی برای نجات یکی از اصیلترین سرمایههای ملی، یعنی نفت از چنگال غارتگر امپراتوری انگلستان و غرب صورت گرفت. رهبر جریان ملی شدن صنعت نفت، دکتر محمد مصدق آماج دسیسه، یعنی امتناع شاه از دادن اختیارات وزارت دفاع و ارتش به نخستوزیر قرار گرفت. دکتر مصدق در برابر این مسئله ایستادگی کرد و، چون با شاه به تفاهم نرسید بدون هماهنگی با بقیه رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت از مقام نخست وزیری استعفا داد. رهبران نهضت، خبر استعفای وی را از رادیو شنیدند که ضربه روحی بزرگی به همه طرفداران و سیاسیون نهضت بود و استعفای نخست وزیر را اقدامی علیه نهضت تلقی کردند و به اعتراض پرداختند.
صرف نظر از چند و، چون آن استعفا و مسائل و حواشی اطراف آن و کمکاریهایی که در مسیر هدایت رهبری سیاسی قیام صورت گرفت، آیتالله کاشانی به نمایندگی از سوی روحانیت، در دفاع از دکتر مصدق و اعتراض به روی کار آمدن دولتی که احیاناً میتوانست با انگلستان به تفاهم برسد و نهضت ملی را منکوب کند، رهبری مردم را در دست گرفت. مردم به پا خاستند و در برابر این توطئه مقاومت کردند.
وقتی که شاه شرط دکتر مصدق را نپذیرفت و او استعفا داد، سیاستمدار کهنهکاری، چون احمد قوامالسلطنه را روی کارآورد تا بتواند بر موج اختلافات به وجود آمده سوار شود و کنترل اوضاع را در دست بگیرد. نخستوزیری قوام السلطنه به منزله بازگشت استبداد و استعمار و از بین رفتن نتایج نهضت ملی شدن صنعت بود.
در اینجا بود که یک مقاومت مردمی جدی صورت گرفت، آیتالله کاشانی بیانیه صادر کرد و مردم به حرکت درآمدند. به واسطه دستوری که به نیروهای نظامی داده شد، آنان بهطور مستقیم به مردم شلیککردند. در آن قیام، افراد بیشماری کشته شدند و گجستکهای (خبیثهای) داخلی در دفاع از منافع خارجی در برابر قیام مردم ایستادند، ولی غلبه مردم بر آنها باعث شد که دکتر مصدق زمام امور را در دست بگیرد و حاکمیت پیدا کند. در پی به هم گره خوردن قدرت روحانیت، بیانیه آیتالله کاشانی و قدرت مردم، عوامل داخلی شرکت نفت که در دربار و ارتش و بدنه سیاسی کشور نفوذ داشتند، ناچار به عقبنشینی و تسلیم شدند.
در شرایطی که دولت ملی بر سر کار بود، محمدرضا پهلوی و عوامل انگلستان که عمدتاً حقوقبگیران شرکت نفت بودند، تلاش میکردند به شیوههای مختلف اعم از عملیات بینالمللی تحریم، عملیات قضایی علیه دولت، اختلال در داخل کشور و کاهش اختیارات نخستوزیر یا رقابتهای قانونی برای در هم شکستن اراده عمومی و ایجاد موانع متعدد بر سر راه تلاش جامعه برای ملی کردن صنعت نفت، دولت را از پا بیندازند.
متأسفانه جامعه ایران در دورههای مختلف یا حداقل در این صد و چند سال اخیر، همواره شاهد ظهور و بروز مشاهیر زیادی بوده است که در بزنگاههای تاریخی، به جای آنکه به فکر منافع ملی و مردم باشند، در پی وجیهالملّه شدن بودند و دانسته یا نادانسته، راهنمای دشمن و حتی زمینهساز تجاوز او به کشور شدند. ما هم در نهضت ملی و هم در قیام ۳۰ تیر شاهد این رویکرد بودیم. هم کسانی که در برابر قیام ۳۰ تیر ایستادگی کردند، هم آنان که باعث وقوع کودتا شدند و هم افرادی که پس از کودتا باعث بقای سیطره خارجی بر این کشور شدند، در واقع از خرمنی خوشه چیدند که رهبران نهضت ملی به دلیل عدم درک شرایط و پرداختن به حواشی، فراهم آورده بودند.
ما صرف نظر از انتقاداتی که داریم، برای همه بزرگان نهضت ملی احترام بسیاری قائلیم. تجربیات تاریخی خاصی هم داریم. به باور من اوج عقلانیت تاریخی ملت ما امام است. امام در تحلیل آن دوره به این نتیجه رسید که باید ریشه سیطره غرب و استبداد با هم و همزمان از ایران کنده شود و برای تحقق این ایده راهکار عملی پیدا کرد. امروز ایران بر سر سفره عقلانیت تاریخی امام نشسته است و در باره تاریخ داوری میکند.
امام به روش سیاسی آیتالله کاشانی انتقاد داشت و میفرمود ایشان باید برای اسلام کار کند نه برای سیاست. ایشان میفرمود من این نکته را کتباً و شفاهاً به آیتالله کاشانی گفتم، ولی ایشان به حرف من توجهی نکرد و سیاستمدار دستگاهی شد که شاه در رأس آن بود. امام حتی به دکتر مصدق هم ایراد میگیرند که چرا وقتی که قدرت داشت شاه را کنار نزد. مقایسه دکتر مصدق با امام ظلم به تاریخ و امام است. ما برای دکتر مصدق که با ذهنیت اشرافی در برابر استعمار ایستادگی کرد احترام قائلیم، اما ایشان برای حل مسائل کشور راهکار عملی، مؤثر و پایداری را ارائه نکرد.
واقعیت این است که در آن برهه، رهبران نهضت، شناخت دقیقی از نظام سلطه نداشتند. خود ما تازه داریم میفهمیم که در درون این نظام سلطه ممکن است چه بلاهایی بر سر آدم بیاید. آن آقایان اصلاً این طور فکر نمیکردند. بنابراین باید توقعمان را از آنها کم کنیم و بنابراین مقایسه نهضت ملی یا قیام ۳۰ تیر با انقلاب اسلامی، اساساً قیاس معالفارق است.
دکتر مصدق نهضت را به دولت تقلیل داد، بنابراین در جایگاه رهبر نهضت قرار داشت، اما به نهضت نمیاندیشید، بلکه به رئیس دولت بودن میاندیشید. حتی خود آیتالله کاشانی هم قصد تغییر حاکمیت را نداشت، بلکه به نهضتی میاندیشید که نفت را از چنگال انگلستان بیرون بیاورد و ملی کند. بنابراین توقع ما از نهضت ملی و سایر نهضتهائی که در ایران به وقوع پیوستند، باید منطقی باشد تا مسائل را دقیقتر و راحتتر تشخیص میدهیم.
دکتر مصدق راحت استعفا میدهد. بعد قوام میآید و نخستوزیر میشود و دولت را تحویل میگیرد. بعد آنها سعی میکنند با آیتالله کاشانی وارد معامله شوند، اما ایشان زیر بار نمیرود. مردمی که نهضت ملی را میخواستند، حالا با دولتی مواجه بودند که خیلی راحت استعفا میداد. مردم و آیتالله کاشانی برای اینکه نهضت از دست نرود به میدان آمدند و قوام ناچار شد استعفا بدهد.
بنابراین جنبش مردم در ۳۰ تیر، جنبشی برای حفظ نهضت بود، اما دکتر مصدق این نهضت را تبدیل به دولت کرد. بعد از ۳۰ تیر مسیر تحولات به سمت دولتی شدن رفتند و روند کودتا در ایران فعال شد. در انقلاب اسلامی هم کم نبودند کسانی که میگفتند باید انقلاب را از خیابانها جمع و دخالت مردم در سیاست را کم کرد. آنها هم میخواستند نهضت را به دولت تبدیل کنند.
کوتاه سخن آنکه: قیام ۳۰ تیر حکایت و روایت دقیقی است از انسجام مردم و روحانیت و رهبران سیاسی و تجلی تام و تمام توحید و وحدت کلمه برای به سرانجام رساندن اراده ملی و بازگشت رهبری سیاسی دولت ملی شدن صنعت نفت، یعنی دولت دکتر محمد مصدق، که متأسفانه به دلیل عدم شناخت موقعیت تاریخی ایران و عدم آگاهی به پتانسیل عظیم ملت از دست رفت. لیکن در این ماجرا علاوه بر اینکه تجربیات بسیار مناسبی به دست آمدند، فهم قدرت اجتماعی مردم و روحانیت تجربه بسیار باارزشی بود که قیام ۳۰ تیر و شهدای آن قیام برای مردم به ارمغان آوردند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
ما فرق کردهایم یا امریکا آقای صالحی؟!
آرایش جنگی غرب مقابل اسلام
رئیس جنجالی جبهه اصلاحات صلاحیت هم ندارد
بهزاد نبوی: اصلاحطلبان نامزد داشتند، اما پای صندوق نرفتند!
همه مقصران اصلی گرمایش زمین
خردمندی و خیرخواهی دو ویژگی حاجشیخ حسن صانعی بود
پای «پای مرغ» به سبد صادراتی باز میشود
تغییر چهره اردوغان پس از انتخابات
مردم اندر حسرت سرویس بهداشتی عمومی خوب!
جنایت صهیونیستها در «اعدام میدانی» جوان فلسطینی با دستکم ۴۰ گلوله
خیمه حسین (ع) برافراشتهتر شد
۳۰ تیر و تجربهای که پاس داشته نشد
«پهپاد»های کشاورزی وارد مزارع میشوند

