نيامدن زلزله را به فال نيك نگيريم

محمد   معصوميان
عليرضا زاكاني شهردار تهران به تازگي با رونمايي از نظرات كارشناسي كه هويت آنها فاش نشده، گفته است كه 3 هزار سال است كه در تهران زلزله نيامده و تهديدي در حوزه زلزله براي پايتخت ايران وجود ندارد. اين جمله ترسناك از زبان بالاترين مقام مديريتي شهر تهران جمله‌اي نيست كه بتوان راحت از كنار آن گذشت. سال‌هاست كه كارشناسان اين حوزه از خطرات زلزله در تهران مي‌گويند و شايد كمتر كسي در كل كشور باشد كه به تبعات مهيب اين موضوع فكر نكرده باشد. سوال اينجاست كه چرا بعد از 50 سال تحقيقات در زمينه زلزله، شهردار مهم‌ترين شهر ايران صورت‌مساله را پاك مي‌كند؟ اينكه چون سال‌هاست زلزله‌اي مهيب در تهران نيامده پس ديگر نخواهد آمد چقدر علمي است و چه تاثيراتي بر سياست‌گذاري‌هاي كلان‌شهري دارد؟
تهران در حلقه گسل‌هايي است كه هر كدام تاريخچه‌اي دارند، بعضي مانند گسل مشاء هر از چندي نشانه‌اي از خود بروز مي‌دهد و بعضي ديگر مانند گسل شمال در منطقه وردآورد 3هزار سال است كه جنبشي از خود نشان ندادند. اما سكوت گسل‌ها مي‌تواند باعث شود كه وجودشان را ناديده بگيريم؟ سال 1399 در اوج همه‌گيري كرونا بود كه زلزله‌اي با بزرگي 5 و 2 ريشتر باعث مختل شدن تهران شد. زلزله‌اي كه خسارتي برجا نگذاشت اما مانند يك مانور زلزله نشان داد در صورت يك زلزله مهيب در تهران مردم چگونه برخورد خواهند كرد. از آن شب عكس‌هاي زيادي در خبرگزاري‌ها منتشر شد كه نشان از ترس مردم و خوابيدن آنها در اتومبيل مي‌داد، صف‌هاي بلند بنزين شكل گرفته بود و بسياري فرار از تهران را به قرار ترجيح دادند. مردمي كه در نبود آموزش‌هاي زلزله هر كدام بنا به غريزه سعي مي‌كردند از مرگ فرار كنند. اگر تا همين امروز هم شاهد آموزش‌هاي همگاني براي مردم نبوديم حالا با شنيدن چنين حرف‌هايي از زبان شهردار تهران مي‌شود اين‌گونه فكر كرد كه شايد تا چند سال آينده ديگر اثري از همين اندك تلاش‌ها هم نباشد يا شايد هم مراكز پژوهشي زلزله را تعطيل ببينيم.
 


تهران به لحاظ آسيب‌پذيري از صددرصد
80 درصد آسيب‌پذير است
فريبرز ناطق الهي مهندس زلزله در گفت‌وگو با «اعتماد» معتقد است زلزله در تهران محتمل است و هر چه از زمان درنظر گرفته شده زلزله دور شويم خطرات اين اتفاق بيشتر خواهد شد. او با اشاره به تعداد بالاي گسل‌هاي اصلي و فرعي كه پيرامون تهران را گرفته است به گسل‌هاي كوچك‌تري مي‌رسد كه يكي زير برج مخابراتي ميلاد خوابيده است و ديگري گسلي كه درست زير محوطه جام‌جم است. او اين گسل‌ها را خطر محتمل براي شهر تهران مي‌داند: «به لحاظ آسيب‌پذيري هم ما در تهران شاهد ساختمان و تاسيسات، پل‌ها و كوچه‌هاي باريكي هستيم كه نشان از وضعيت بدشهري ماست.» او از ساختمان‌هايي مي‌گويد كه با يك طناب درهم مي‌ريزند و اين را نشاني از ساخت و ساز غيرعلمي مي‌داند: ‌«براي شريان‌هاي حياتي شهر يك‌سري فعاليت‌هايي در دهه‌هاي گذشته شده بود اما براي زلزله هنوز تاسيسات زيربنايي ما هيچ‌كدام داراي ضوابط طراحي لرزه‌اي نيست.» او معتقد است تهران به لحاظ آسيب‌پذيري از صددرصد 80درصد آسيب‌پذير است و در خطر از صددرصد 80 درصد خطرناك است. اما بد نيست حالا بياييم امكانات و ظرفيت مديريتي را بررسي كنيم. ناطق الهي در مورد مديران شهري مي‌گويد: «مديران شهري نه مديريت شهري را بلد هستند و نه دوست دارند اين مسائل در شهر مطرح شود. آنها مي‌خواهند شهرفروشي و ساخت و سازها را بيشتر كنند. مراكز خريد را بيشتر كنند و كسب درآمد داشته باشند. اين بحث و سناريوي زلزله براي شهرداري يا مسوولان شهري خوشايند نيست چون جلوي رشد شهري را مي‌گيرد. بارها و بارها ما گفتيم شهر تهران نبايد رشد كند.» او اين بي‌ميلي مديران را انگيزه‌اي مي‌داند براي اينكه كارشناساني پيدا كنند كه با گفته‌هاي‌شان جاده صاف‌كن توسعه نامتوازن تهران شوند. او از ساخت يك هتل 30 طبقه روي گسل تهران مثال مي‌آورد كه بنا به گفته همين دست از كارشناسان كلنگ خورد. ناطق الهي وقتي نظر بيشتر كارشناسان در رابطه با آسيب‌پذيري تهران را در كنار چنين ادعاهايي مي‌گذارد اين پرسش را مطرح مي‌كند «كه اين كارشناسان از كجا آمده‌اند؟» اما اين تنها اظهارنظر يك مقام شهري نيست و او به گفته رييس مديريت بحران اشاره مي‌كند كه گفته بود بهتر است مردم تهران چادر بخرند تا بعد از زلزله در تهران بي‌پناه نمانند.
 
تهران 5 درصد هم تاب‌آوري ندارد
نكته ديگري كه ناطق الهي به آن اشاره مي‌كند بحث تاب‌آوري تهران است كه بارها توسط مديران شهري مطرح شده بود. مبحث تاب‌آوري يعني توان يك شهر براي بازگشتن به حالت قبلي و از نظر او طرح اين موضوع براي شهري است كه حداقلي از مقاومت را داشته باشد نه تهراني كه بعد از زلزله 80درصد آن تخريب خواهد شد: «اين اصطلاح تاب‌آوري به اشتباه در كشور ما تعريف شده و براي فرار مسوولان از مسووليت‌شان است. مي‌گويند تهران 20درصد تاب‌آوري دارد. تهران 5درصد هم تاب‌آوري ندارد و هر چه دارد آسيب است. مديران از اين كلمه استفاده مي‌كنند و يك القاي اشتباهي را به جامعه منتقل مي‌كنند. در شهري كه بعد از زلزله آب و گاز و درمان ندارد و 78درصد بيمارستان‌ها طبق مطالعه شخص من از بين مي‌رود جايي براي صحبت از تاب‌آوري ندارد.» ناطق الهي معتقد است زلزله محتمل در تهران بزرگ‌ترين فاجعه انساني در تاريخ مي‌شود و ممكن است يك و نيم تا 2 ميليون آدم در آن ازبين بروند. او با 35 سال سابقه تحقيق و پژوهش زلزله تهران را بزرگ‌ترين فاجعه انساني دنيا مي‌داند. او حتي حين گفتن اين جملات هم احتمال وقوع يك زلزله بزرگ در تهران را مي‌دهد و از سال‌ها هشدار در اين زمينه مي‌گويد. هشدارهايي كه به نظر تغييري در سياست‌گذاري‌ها نداشته است. او يكي از دلايل تغيير نيافتن ريل‌گذاري را منافع شخصي و ثروتي مي‌داند كه در تهران وجود دارد و شايد سياست‌هاي درست اين ثروت را فراري بدهد: «اين گذشتن از تاريخ نبايد باعث شود كه خوشحال باشيم كه زلزله نيامده است. شاهد بوديم كه هفته گذشته گسل مشاء گفت من فعال هستم. از اين طرف 200 سال گذشته است و دير كرده است و اين بدتر است. نيامدن زلزله را به فال نيك نگيريم چون اگر بيايد شديدتر و بدتر و وحشتناك‌تر خواهد بود.» وقتي سياست‌گذاري‌ها به سمت پاك كردن صورت‌مساله مي‌روند وقتي ترس از دست دادن منافع شخصي يا حتي گروهي از ثروتمندان بر منافع عمومي مي‌چربد حتما تاثيراتي هم بر سياست‌هاي پيشگيرانه مي‌گذارد، آموزش همگاني براي مقابله با زلزله يكي از كارهايي است كه تحت‌الشعاع اين نگاه قرار مي‌گيرد. ناطق الهي در اين باره مي‌گويد: ‌«يك بخش داستان آموزش همگاني است كه صداوسيما بايد اين كار را بكند اما نمي‌كند چون آن زمان قيمت‌هاي شهر تهران نزول پيدا مي‌كند و آن گروه خاص كه سرمايه كلان دارند اجازه نمي‌دهند صداوسيما اين كار را بكند. بهتر است مردم بدانند اين سناريو و توهم نيست.»
 
سيستم هشدار صوتي زلزله
«دكان جديد» مسوولان شهري است
در اين سال‌ها بارها از سيستم هشدار سريع زلزله شنيديم، از ده ثانيه طلايي كه همه زنگ‌ها به صدا در خواهد آمد و اين سيستم مي‌تواند هشداري سريع براي كمتر شدن آسيب زلزله ارسال كند. ناطق الهي در پاسخ به سرنوشت اين پروژه آن را «دكان جديد» مسوولان شهري مي‌داند كه مي‌خواهند مشكلات مديريتي را به گردن نبود اين سيستم بيندازند: «براي شهري مانند تهران چه سودي دارد كه ده ثانيه قبل زلزله از آن مطلع شويد؟ اصلا فرض مي‌گيريم آن‌قدر پيشرفته شديم كه با اينكه هنوز اين سيستم در دنيا فعال نيست ما اينجا آن را فعال كرديم. بعد از هشدار هم آمديم شير گاز را بستيم حالا گاز شهري چه مي‌شود؟ هشدار سريع چاره مشكلات شهر فلج تهران نيست.» سوله‌هاي مديريت بحران شهرداري هم روزگاري براي پناه دادن به مردم بعد از زلزله بنا شده بود، سوله‌اي كه به سرعت حاشيه‌هايي مانند تبديل آن به استوديو فيلمبرداري يا تبديل شدنش به ورزشگاه آمد؟ اين طرح چقدر توانسته يا مي‌تواند به كاهش آسيب‌ها كمك كند؟ ناطق الهي معتقد است اين سوله‌ها در واقع زمين‌هايي بود كه شهرداري درصدد تملك آنها بود و طرح اين سوله‌ها براي به دست آوردن اين زمين‌ها بود: «در زلزله 5و 2 ريشتري كه چند سال پيش در تهران اتفاق افتاد من با مردمي كه به سمت اين سوله‌ها رفتند مصاحبه كردم و آنها مي‌گفتند كسي داخل آنها نبود و درها با زنجير قفل شده بود. اساسا براي اين جمعيت تهران هم اين تعداد سوله پاسخگو نيست.»
 
اينكه مدت‌هاست زلزله بزرگي در گسلي خاص اتفاق نيفتاده به معني خاموش بودن آن نيست
مهدي زارع استاد پژوهشگاه زلزله هم در گفت‌وگو با «اعتماد» حرف‌هاي اخير شهردار تهران كه از نبود گسل فعال در شهر تهران گفته بود را تقليل دادن موضوع مي‌داند. او اين مساله كه زلزله‌هاي مهيب در گسل‌هاي اطراف تهران روي خواهد داد را هم برداشتي غلط مي‌داند: «اينكه مدت‌هاست زلزله بزرگي در گسلي خاص اتفاق نيفتاده به معني خاموش بودن يا ساكت بودن آن گسل نمي‌تواند باشد. زلزله بم نمونه بارز اين مساله است. تحقيقات بعد از زلزله نشان داد كه حدود 5 هزار سال بود كه آنجا زلزله بزرگي اتفاق نيفتاده بود و وقتي زلزله‌اي به بزرگي 6 و نيم در آنجا آمد تقريبا قسمت زيادي از شهر بم نابود شد.» او از زلزله تركيه كه 15 بهمن سال گذشته رخ داد هم مثال مي‌آورد كه در 530 سال گذشته تركيه بي‌سابقه بود. بنابراين اينكه چند صده يا چند هزار سال روي گسل شمال تهران زلزله مهمي گزارش نشده باشد، نمي‌توانيم بگوييم در داخل شهر تهران خبري نيست. او از تحقيقاتي مي‌گويد كه نشان مي‌دهد گسل شمال تهران هر 3 هزار سال تا 3500 سال يك زلزله مهمي را تجربه كرده است: «براساس مطالعات دقيق اين گسل در منطقه وردآورد در مجاورت منطقه 22 قرار مي‌گيرد. در اين 20 ساله اخير عدد رقم‌هاي علمي باكيفيت علمي بالا نشان مي‌دهد هر 3000 سال تا 3500 سال در همين قطعه زلزله‌هاي مهمي با بزرگاي 7 يا بيشتر رخ داده و آخرين زلزله هم 3200 سال پيش آمده است. بنابراين با يك جمله كه 3000 سال است در تهران زلزله نيامده است، نمي‌توانيم بگوييم ديگر اين اتفاق نمي‌افتد.»
او در پاسخ به اين سوال كه گسل‌هايي خارج از شهر مانند گسل مشاء چه نقشي را دارند، مي‌گويد: «قابل اشاره‌ترين گسل خارج از شهر گسل مشاء است كه روز 28 مرداد زلزله با بزرگاي 4 و نيم روي آن اتفاق افتاد. اين زلزله در محل شهرك مشاء و 5 كيلومتري شمال دماوند روي داد و اين دومين اتفاق بزرگ‌تر از 4 روي همان محل بعد از سال 19 ارديبهشت 1399بود. آن پهنه شرقي گسل مشاء كه خيلي نزديك به آتشفشان دماوند است تحت‌تاثير تنش‌هايي در جنوب البرز است. در چند سال اخير اين قطعه زلزله‌خيز بوده است.» منطقه‌اي كه تنها 50 كيلومتر با شهر تهران فاصله دارد و در استان تهران واقع شده است. اين گسل كه نزديك شهر جديد پرديس است نه تنها اين شهر را بلكه مناطقي در شمال شرقي و شرق و شمال تهران را وادار به جنبش به بزرگاي 7 ريشتر خواهد كرد. منطقه‌اي كه مي‌تواند زندگي 2 ميليون نفر را تحت‌تاثير قرار دهد.
مهدي زارع اين اطلاعات را حاصل تحقيقاتي 50 ساله مي‌داند كه از اوايل دهه 50 آغاز شد و در 20 سال اخير سرعت بيشتري گرفت: «اينها نقطه نظرات شخصي و باورهاي خاص نيست اين اطلاعات را با هر انگيزه‌اي نمي‌شود ناديده گرفت.» زارع معتقد است گفته‌هاي شهردار را نمي‌توان به مثابه بي‌توجهي حاكميت به مساله زلزله تهران دانست هرچند بي‌تاثير هم نخواهد بود: «من فكر مي‌كنم در حاكميت هم مساله زلزله تهران جدي است. ما در زمينه سوانح طبيعي موضوعي مهم‌تر از زلزله تهران نداريم. دريافت من بعد از 30 سال اين است كه از نظر حاكميت موضوع مهم است اما اينكه كاري مي‌كنند يا نه بحث ديگري است. ما مي‌گوييم شما كه مي‌دانيد اين مساله چقدر مهم است چرا به صورت روزمره با آن برخورد مي‌كنيد؟»
او با انتقاد از رويكرد 12 سال اخير حاكميت در عبور از كنار اين مساله مي‌گويد: ‌«امروز را مي‌گذرانند تا فردا چه شود. نگاه ما اين است كه يك نگاه كلان راهبردي وجود داشته باشد و كار جدي و سرمايه‌گذاري اتفاق بيفتد. مديران و مسوولان كارآمد بايد روي كم كردن ريسك كار كنند. بايد نگاه اين باشد كه 20 سال كار كنيم تا سطح ريسك را پايين بياوريم. اين نگاه كلان‌نگر بايد روي مهاجرت به تهران، چگونگي رشد شهر، اشتغال و جابه‌جايي جمعيت كار كند تا ريسك زلزله در يك بازه چندساله كاهش پيدا كند.»
نگاه كارشناسان به ما مي‌گويد كه مطالبه مقابله با تبعات زلزله خانمان‌برانداز تهران نياز به اراده‌اي قوي و حاكميتي دارد. نياز به اينكه همه اركان كشور دست به كار شوند و به فكر سياست‌هايي دراز مدت و موثر باشند نه اينكه اين مبحث حياتي به مساله‌اي مناسبتي تبديل شود كه هر از گاهي بعد از يك زلزله نه چندان قوي يا اظهارنظري به رسانه‌ها و گفت‌وگوهاي روزمره راه پيدا كند.