از عشقم به لندکروز به‌عشق نیازمندان گذشتم

  برای یک پسر جوان داشتن خودروی شاسی‌بلند جذاب است و برای کسی که تجربه رانندگی و نشستن پشت فرمان چنین خودروهایی را داشته، دل‌کندن از آن‌ها‌ کار ساده‌ای نیست. «محرم بیرق‌دار» و همسرش، 6 سال پیش تصمیمی گرفتند که تحسین بسیاری از افراد را برانگیخت. آن‌ها خودروی لندکروزشان را فروختند تا بتوانند به بیماران نیازمندی که در نوبت پیوند بودند، کمک کنند. این زوج نیکوکار با فروش خودروی شاسی‌بلندشان، 24 انسان را به زندگی برگرداندند و البته دل اطرفیان و آشنایان آن‌ها را هم شاد کردند. بعد از آن تصمیم بود که او و همسرش بعد از سال‌ها کار خیر در سکوت خبری، تشکل خیریه‌ای شامل جوانان نیکوکار و فعال تبریزی تشکیل دادند. گروه نیکوکارانه آن‌ها که روزگاری فقط شامل 2 نفر یعنی آقای بیر‌ق‌دار و همسرش بود، حالا بیش از 200 نیکوکار پای کار دارد که دغدغه کمک به نیازمندان و گره‌گشایی از کار آن‌‌ها را دارند. در پرونده امروز زندگی‌سلام با «محرم بیرق‌دار» درباره ماجرای فروش لندکروز برای کمک به بیماران، فعالیت‌های پرشمار خیریه‌اش، پسربچه‌ای که باعث و بانی توزیع هزاران بسته شب یلدایی شد و ... گفت‌و‌گو کردیم.
سال 88 با همسرم تصمیم به کار خیر گرفتیم
او که با خود و خدایش عهد کرده تا جایی که در توان دارد در شاد کردن دل‌های نیازمندان بکوشد، درباره زمانی که تصمیم گرفته تا بیشتر از گذشته در کارهای خیر فعالیت داشته باشد، می گوید: «من از سال 88 تصمیم گرفتم برای کارهای خیر، بیشتر برنامه‌ریزی کنم و در این حوزه، فعال‌تر شوم. در تبریز مناطق حاشیه شهر زیاد است که افراد نیازمند زیادی هم در آن‌جاها به کمک نیاز دارند. تقریبا از کمک به افراد همان‌جاها شروع کردم. در همان روزهای ابتدایی، بیمارانی را شناسایی کردم که نیاز فوری به پیوند اعضا داشتند. وقتی به آن محلات رفتم، متوجه شدم مشکلات زیادی مردمان آن مناطق را با خود درگیر کرده است. حاشیه‌نشینی، مریض داری، اعتیاد و ... هر کدام به نوعی آزاردهنده است. ابتدا خودم با خانمم مشغول بودیم و فقط 2 نفر بودیم. یعنی یک گروه دو نفره بودیم. آن روز که برای اولین بار به آن مناطق رفتیم، سعی کردیم به حرف‌ها و درد دل‌هایشان گوش کنیم. زمان گذشت تا سال 98 که مجموعه‌ای تشکیل دادیم به نام خیرین جوان تبریزی.»
در زمان کرونا
 تلاش‌مان را بیشتر کردیم

«همین الان که صحبت با شما می‌کنم، در مسیر توزیع بسته‌هایی هستم که برای دانش‌آموزان آماده شده است. الان در مسیر هستم تا بروم و آن‌ها را به دست خانواده‌های مد نظر برسانم. این بسته‌ها، امسال شامل کیف هم می‌شود. علاوه بر آن، دفتر، انواع مداد، مداد نقاشی، مداد تراش، خودکار، پاک کن، نوشت افزار و ... است». بیرق‌دار و همسرش سال‌ها در سکوت خبری و رسانه‌ای فعالیت‌های خیرخواهانه خود را ادامه دادند تا این که جوان‌های شهر متوجه می‌شوند و تصمیم می‌گیرند که در این مسیر با آن‌ها همراه شوند. او ادامه می‌دهد: «ما از سال 98 به صورت رسمی، کارمان را آغاز کردیم. تا امروز طبق آمار 124 هزار بسته معیشتی آماده‌سازی و بین نیازمندان توزیع کرده‌ایم. به خصوص در زمان کرونا که درآمد مردم و قشر نیازمند کاهش یافت، تلاش کردیم با فعالیت بیشتر باعث شویم تا با سختی و چالش‌های کمتری مواجه شوند. اسفند سال ۹۸ با شیوع ویروس کرونا و کمبود ماسک و مواد ضدعفونی، ۱۰۰ بطری ۲۰ لیتری محلول ضدعفونی، 55 هزار عدد ماسک، ۳۰هزار عدد ژل ضدعفونی و ... بین نیازمندان توزیع کردیم.»
یک پسربچه باعث شد سالی 10 هزار بسته توزیع کنم
مدیر و موسس «خیرین جوان تبریز» به یکی از خاطراتش اشاره می‌کند که یک پسربچه، چطور این جرقه را در ذهنش روشن کرده که به فکر تهیه و توزیع بسته شب یلدایی در بین نیازمندان بیفتد: «با خانمم برای خریدهای شب یلدا برای خانه‌مان به بازار رفته بودیم. در جلوی میوه‌فروشی، من در حال انتخاب کردن چندتا هندوانه بودم تا بهترین و شیرین‌ترین‌هایش را بخرم. در همان موقع، یک پسربچه هم با پدرش از کنار مغازه عبور می‌کردند. خانمم هم در کنار من ایستاده بود. این پسربچه به پدرش گفت که بابا! می‌شه ما هم یک هندوانه برای شب یلدا بخریم؟ پدرش گفت: نه! همان‌جا متوجه شدم که پدرش قادر به خریدن هندوانه شب یلدا نبود. بعد هم دست پسربچه را گرفت و کشید و گفت بیا برویم. شاید بعدها برایت بخرم. خانمم برگشت و به من گفت که ما داریم این همه هندوانه می‌خریم و برای‌مان مشکلی ایجاد نمی‌شود، من نمی‌توانم ببینم که پدری شرمنده پسرش شود چون نتوانسته یک هندوانه برایش بخرد. من هم همین طوری یک هندوانه را برداشتم و بدون این‌که وزن کنم، دنبال آن‌ها دویدم. به فروشنده هم گفتم هر چند کیلویی که حدس می‌زنی این هندوانه باشد، من دو برابر قیمتش را به تو می‌دهم. خودم را به آن‌ها رساندم و هندوانه را به آن پسربچه دادم. پدرش قبول نمی‌کرد اما من اصرار کردم تا قبول کرد. بعدش دیدم که چشم‌های پسرش برقی زد. برگشتم و به خانمم گفتم که برویم میدان تره‌بار. گفت چرا؟ گفتم می‌خواهم تعدادی هندوانه بخرم و همین امشب به دست افراد نیازمند برسانم. اگر درست یادم باشد، تقریبا 50 یا 60 تا هندوانه خریدم و به محلات حاشیه شهر بردم. از آن موقع همین رسم را برای شب‌های یلدا ادامه دادم و تعداد این بسته‌ها را به‌مرور اضافه کردم و الان 3 سال است که هر شب یلدا، نزدیک 10 هزار بسته بلدایی آماده و در مناطق محروم توزیع می‌کنم. برای خریدهای هندوانه‌اش هم خودم از این‌جا می‌روم بندرعباس، شهرستان میناب، 5 یا 6 تریلی هندوانه می‌خرم و به همراه انار، پشمک، پرتقال، باقالی و این جور اقلام دیگر، بین افراد نیازمند توزیع می‌کنم.»
 


نگاه فقرا به لندکروزمان، اذیت‌مان می‌کرد
از او درباره ماجرای فروش لندکروزشان برای کمک به بیماران نیازمند پیوند عضو می‌پرسم؛ تصمیم تحسین‌برانگیزی که سخت به نظر می‌رسد. خودش در این باره می‌گوید: «سال 96 بود که ما این خودرو را در تصمیم مشترکی با همسرم فروختیم. پول آن هم برای درمان بیماران نیازمند هزینه شد. ماجرایش هم به روزی برمی‌گردد که خانم گفت که ما داریم با این خودرو مدل بالا به مناطق پایین شهر می‌رویم، درست نیست و حس خوبی از نگاه‌های مردم نمی‌گیرد. نگاه مردم آن منطقه به خودروی شاسی‌بلندمان، اذیت‌مان می‌کرد. بعضی‌ها به محض این‌که ماشین را می‌دیدند، سریع می‌آمدند و می‌گفتند که آقا ما مشکل مالی داریم، کمک کنید. ما هم توان کمک به همه را نداشتیم. ما خانه‌هایی را می‌رفتیم که چندین ماه بود یک وعده غذای گوشتی نخورده بودند. مردمی را می‌دیدیم که هزینه یک عمل جراحی نداشتند و خود یا عزیزشان روز و شب درد می‌کشیدند و پول عمل نداشتند. وقتی این افراد را دیدیدم، تصمیم گرفتیم که خودرو خارجی و شاسی بلندمان را بفروشیم و یک خودرو دنا بخریم. تمام باقی‌مانده آن پول را هم برای عمل جراحی نیازمندان و کمک به فقرا صرف کردیم. در قدم اول 24 بیمار نیازمند را شناسایی و هزینه درمان 24 بیمار پیوندی را پرداخت کردیم.»

لندکروزم را 350 میلیون‌تومان فروختم و الان قیمتش 15 میلیارد است
از او می‌پرسم با توجه به افزایش قیمت خودروهای خارجی در سال‌های اخیر، از این تصمیم پیشمان نشده؟ می‌گوید: «نه، هرگز! به جای آن خدا برایم خیلی چیزهای دیگر را درست کرده و بارها دستم را گرفته است. من هنوز هم همان دنایی را دارم که آن سال خریدم. لندکروزم را حدود 350 میلیون تومان فروختم و الان همان خودرو نزدیک 15 میلیارد تومان قیمت دارد. حالا اصلا برایم مهم نیست. به جایش دل 24 خانواده را شاد کردم که نمی‌توان روی آن هیچ قیمتی گذاشت. از عشقم به لندکروز به‌ عشق نیازمندان گذشتم و از این تصمیم خوشحالم.»
جامعه هدف من، خانواده‌های بد و بی‌سرپرست هستند
از مدیر موسسه خیریه خیرین جوان تبریز می‌پرسم که الان چه تعداد خانواده زیر پوشش چتر حمایتی آن‌ها هستند؟ می‌گوید: «الان 1278 خانواده تحت پوشش خیریه ما هستند. جامعه هدف من که به آن‌ها کمک می‌کنم، خانواده‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست هستند. از سال‌ها پیش که پا در این مسیر گذاشتم، به‌مرور آمار چنین خانواده‌هایی را درآوردم و الان همه کمک‌هایم به آن‌ها تعلق دارد. البته اگر کسی هم به من معرفی شود، درحد توانم از طریق خیریه‌مان به او کمک می‌کنم. مثلا همین تازگی یکی از این موارد، کمک به یک مادر و دو فرزند دخترش بود که پدرشان در زندان بود و صاحب خانه عذر آن‌ها را خواسته بود. به محض این‌که این خبر به گوش ما رسید، با پیگیری و تعامل‌هایی که داشتیم، مشکل را حل کردیم.»
بیشتر اقلام اهدایی‌مان را مردم به ما می‌رسانند
از او درباره تامین هزینه‌های بسته‌های معیشتی، تحصیلی، شب یلدا و ... می‌پرسم؛ این‌که چطور پول آن‌ها را فراهم می‌کند؟می‌گوید: «شاید باورتان نشود ولی بیشتر این اقلام را من نخریدم و پولی برای آن پرداخت نکردم. بیشتر آن‌ها را افراد دیگری خریدند و برای من آوردند و تحویل دادند. مثلا در همین ماجرای بسته تحصیلی که الان در حال توزیع آن‌ها هستیم، یک کتاب فروشی در تبریز داریم که سه شعبه بزرگ دارد. چند روز پیش با من تماس گرفتند که گفتند می‌خواهند 100 بسته دفتر به ما برای توزیع بین نیازمندان به رایگان بدهند. از این جور اتفاقات در این سال‌ها، بسیار زیاد دیدم. به‌خصوص در چند سال اخیر که خیریه زدیم و مردم ما را می‌شناسند، کمک می‌کنند و برکت زیادی هم می‌کند. مردم خیلی حمایت می‌کنند و باید همین‌جا از آن‌ها تشکر کنم.»
همسرم اصلا درگیر تجملات نمی‌شود
«الان کمک‌های مردمی به ما زیاد شده است اما قدیم، فقط خودم و خانواده‌ام بودیم که هزینه‌های مالی این کارهای خیرخواهانه را تامین می‌کردیم. ابتدا دو نفره با همسرم شروع کردیم. سپس فامیل و آشنایان‌مان اضافه شدند». از بیرق‌دار درباره همراهی همسرش در این مسیر می‌پرسم که می‌گوید: «همسرم ساده‌زیست است و اصلا درگیر تجملات نمی‌شود. باید از او تشکر کنم که در این مسیر نه‌تنها همراه من بوده و مانع نشده بلکه به من برای کمک‌های بیشتر، انگیزه هم می‌بخشد.»
آرامش این کارها را با هیچ چیزی عوضی نمی‌کنم
از او درباره شغلش می‌پرسم که می‌گوید: «من گاوداری دارم.» به بیرقدار می‌گویم از این کارهای نیکوکارانه خسته نشده؟ جواب می‌دهد: «حس و حال من بابت این کارها، قابل وصف نیست. من دوستانی دارم که در این مسیر آوردم. یک‌ یا دو سال اول من باید پیگیر می‌شدم که بیشتر بیایند اما الان علاوه بر خودشان، خانواده آن‌ها هم پای کار هستند. هر کسی در این مسیرها قدم بردارد، می‌داند که خداوند چندین برابر برکت می‌دهد و می‌داند که خستگی در این مسیر معنایی دارد. انجام این نوع فعالیت‌های انسان‌دوستانه احساس آرامش بسیار خوبی به زندگی انسان می‌بخشد. برکت در زندگی انسان بیشتر می‌شود و اگر پیش از این مشکلاتی در زندگی بود به لطف خدای مهربان آن‌ها حل می شود. آرامشی که خودم و افرادی که به آن‌ها کمک می‌کنم، به دست می‌آید، با هیچ چیز عوض کردنی نیست.»
کاپیتان تیم‌ملی فوتبال با من تماس گرفت
مدیر و موسس «خیرین جوان تبریز» در پایان می‌گوید: «ما در زلزله خوی هم 8 باب منزل مسکونی ساختیم. 153 عدد کانکس توزیع کردیم. از لحظات اولیه پای کار بودیم. آن زمان، «احسان حاج صفی» کاپیتان تیم ملی فوتبال کشورمان هم با من تماس گرفت و برای واریز کمک‌های مالی اعضای تیم‌ملی به زلزله‌زدگان خوی اعلام آمادگی کرد. ما دو ماه شبانه‌روزی در خوی به عشق مردم، تلاش کردیم تا گرهی از کارشان باز کنیم. این را هم باید اضافه کنم که هم اکنون اعضای تیم خیران جوان تبریزی، تقریبا 200 نفر هستند که هر زمان لازم باشد، پای کارند و بیشتر این افراد هم جوان هستند. در ضمن، تامین ماهانه داروی 83 بیمار نیازمند، توزیع رایگان 600 انسولین قلمی، راه اندازی پویش جمع‌آوری لباس برای نیازمندان، احداث، تعمیر و به‌سازی مسکن محرومان، تهیه لوازم ضروری زندگی برای خانواده‌های نیازمند، تهیه گوشی همراه و تبلت برای دانش‌آموزان بی‌بضاعت و توزیع مستمر بسته‌های معیشتی از جمله فعالیت‌های موسسه خیریه ماست».