دلالت‌هاي ضمني

بسياري از مواقع مردم منظوري را كه در ذهن خود دارند به‌طور مستقيم نمي‌گويند، بلكه گزاره‌اي را مي‌گويند كه اصطلاحا دلالت ضمني آن همان منظور اصلي آنان است. اين كار ممكن است آگاهانه رخ دهد، مواردي هم هست كه فرد متوجه دلالت ضمني سخن خود نيست و چه بسا نخواهد آن را بيان كند، ولي به علت ناچاري يا از روي ناآگاهي به صورت ضمني مفاهيمي را اظهار مي‌دارد كه براي مخاطب مهم است. اين پديده در فرهنگ ايراني و زبان فارسي رواج دارد. در وضعيت كنوني به ويژه در محدوديت‌هاي گفتاري بايد سخنان مسوولان را از اين زاويه دقت كرد و دلالت‌هاي ضمني سخنان آنان را پيدا كرد. در اين نوشته سعي مي‌كنم به برخي از آنها اشاره كنم.
در مورد دلالت‌هاي آگاهانه، به بيانيه اخير مجلس خبرگان رهبري اشاره مي‌كنم كه در بخشي از آن آمده است: «از شوراي محترم نگهبان مي‌خواهيم در چارچوب قانون اساسي، زمينه حضور نخبگان و مشاركت گسترده مردم را فراهم سازند كه رسانه ملي در اين عرصه، مسووليت مهمي دارد.»
دلالت ضمني اين بخش از بيانيه نقد عملكرد شوراي نگهبان و تا حدي رسانه رسمي است، والا شركت يا عدم شركت مردم در انتخابات چه ربطي به شوراي نگهبان دارد؟ نه كسي منتظر دعوت آنان است و نه كسي نگاهش به مطلوب‌هاي آنان است. ولي روشن است كه رويكرد رسمي اين شورا در تاييد يا رد صلاحيت‌ها يكي از عوامل تعيين‌كننده در ميزان مشاركت مردم است. اگر اين رويكرد مبتني بر قانون باشد، باز هم ربطي به آنان ندارد كه از آنان چنين درخواستي صورت گيرد. پس معلوم است كه از نظر صادر‌كنندگان بيانيه، اين رويكرد مبتني بر سليقه و نظر اعضاي شوراي نگهبان است كه چنين درخواستي را از آنان نموده‌اند. اگر اين دلالت ضمني را نادرست بدانيم، اين جمله از بيانيه، بيهوده و اضافي است.
امام جمعه يكي از استان‌ها فرموده‌اند: «خلاصه ما با دنيا داريم مي‌جنگيم. با دنيا جنگيدن سختي داره، مشكلات داره، كمبود داره، گراني داره، مسائل مختلف داره، نمي‌توانيم بگوييم با دنيا مي‌جنگيم، اما مي‌خواهيم زندگي ما در رفاه باشه آب تو شكم‌مان تكان نخورد.» دلالت ضمني اين سخنان پذيرش بخش اخير آن درباره وجود فقر و گرسنگي است. ولي ايشان روشن نكرده‌اند كه آيا اين جنگ در دو سال اخير آغاز شده، يا قبلا هم بوده؟ اگر تازه آغاز شده، چگونه و چرا؟ و اگر قبلا آغاز شده چرا چنين الزاماتي را در دولت قبل نمي‌گفتند بلكه در آن زمان عليه تورم و فقر مفصل سخنراني مي‌كردند؟ به علاوه بارها مسوولان گفته‌اند كه دنيا با ماست فقط با يكي دو كشور دعوا داريم، پس حالا چرا براي توجيه فقر و گرسنگي موجود، دنيا را طرف جنگ خود دانسته‌ايم؟ مگر اينكه، همان يكي دو كشور را همه دنيا بدانيم. دلالت ضمني ديگر و مهم اين است كه، اين جنگ بي‌پايان است، چون هيچ رويكردي براي خاتمه دادن به آن وجود ندارد. اين دلالت ضمني بسيار ويرانگر از اصل وجودي چنين جنگي است.


مديرمسوول روزنامه‌اي كه طرفدار وضع موجود است، نوشته: «تا اواسط سده ۱۹ ميلادي منطقه‌اي از جنوب خليج فارس كه از قطر امروزي تا سواحل عمان را دربر مي‌گرفته (يعني امارات متحده عربي امروز) به «ساحل دزدان دريايي‌- ساحل القرصان» شهرت داشته است.» دلالت ضمني را نخواسته بگويد، اينكه، دزدان دريايي هم توانستند از وضعيت فاجعه‌بار قبلي خود عبور كنند و اكنون رفاه و آرامش را براي خود به ارمغان آورند، ولي ما كه مهد تمدن مشرق زمين بوده‌ايم، اكنون در وضعيتي هستيم كه نيازي به شرح آن نيست و بسياري از نخبگان و سرمايه‌داران اين مهد تمدن در حال رفتن به سرزمين سابق دزدان دريايي هستند.
يك نماينده مجلس گفت: «نداشتن خانه بهانه‌اي براي ازدواج نكردن است. حتما كه همه نبايد در بالاي تهران ساكن باشند. جوانان مي‌توانند در روستا‌هاي اطراف تهران با رهن و اجاره پايين زندگي كنند و صبح با اتوبوس و مترو به سر كارشان بيايند.» شايد نتوان دلالت ضمني براي اين نظر بيان كرد، چون از ضمني گذشته و آشكار است. در هر حال نتيجه ضمني اين است كه محصول انتخابات استصوابي نمايندگاني است كه اغلب هيچ شناختي از جامعه و مسايل جوانان و ازدواج و فقر و اقتصاد ندارند. 
از اين نوع سخنان كه دلالت‌هاي ضمني آن مورد نظر گوينده نيست و حتي با آن مخالف است فراوان يافت مي‌شود. اين چند موردي بود كه اين روزها با آن برخورد كردم. واقعيت امروز ايران و نگاه طرفداران وضع موجود به جامعه را از اين دلالت‌هاي ضمني مي‌توان دريافت.