سخن گفتن خوب و آواي نرم!

به نظرم ما دچار بلا يا بيماري حرف‌زدگي شده‌ايم! در كشور ما اين بلا شكل و شمايل مضاعفي پيدا كرده است. مقامات و مسوولان يا روحاني و خطيبند يا اينكه در خطابت دست‌كمي از علماي اعلام ندارند! خداوند رحمت كند مرحوم مهندس بازرگان را كه در صراحت و صفا و رندي و طنز تا نداشت! در روز ششم خردادماه سال ۱۳۵۹، نمايندگان مجلس شوراي ملي (بعدا شد اسلامي) در محل كتابخانه مدرسه فيضيه، با اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم كه در آن وقت رياستش با مرحوم آيت‌الله مشكيني بود، ديدار داشتند. مهندس بازرگان به عنوان نخست‌وزير سابق و شخصيت مطرح، سخنراني كوتاهي كرد. گفت: «بحمدالله همين‌طور كه نگاه مي‌كنم، تعداد قابل توجهي از نمايندگان، آقايان روحانيون هستند. بقيه هم كه مي‌بينم از لحاظ ريش و پشم چيزي كم ندارند!» ناگاه فرياد آيت‌الله سيدحسين موسوي تبريزي در سالن كتابخانه پيچيد و فضا ملتهب و بعد آرام گرفت. در دوره نخست مجلس از ۲۷۰ نفر نماينده، ۱۶۴ نفر روحاني بودند. تريبون هم باز بود و سخن بسيار. طول كشيد تا نمايندگان ياد گرفتند، نطق پيش از دستور خود را بنويسند و از روي نوشته بخوانند. اما روحاني و حرف و شبه‌روحاني و حرف كه لازم و ملزوم يكديگرند. به همين دليل در مجموع ما شاهد زياد حرف زدن و حرف‌هاي زيادي هستيم. حتي شخصيت‌هاي مطرح و موثر نيز گاه آنقدر حرف مي‌زنند و در شرايط فعلي به دليل رسانه‌هاي حقيقي و مجازي سخن‌شان مثل برق و باد به همه سوي ايران و عالم مي‌رود كه گهگاه هم كه سخن انديشيده و قابل توجهي مطرح مي‌كنند، آن سخن در ميان توده برف انبار سخنان بسيار محو مي‌شود. يك لحظه چشم‌های‌تان را ببنديد و تصور كنيد كه در يك‌سال گذشته كدام سخن درست و انديشيده را از چه كسي شنيده‌ايد! اين همه پر حرفي، مغاير روشي است كه قرآن مجيد توصيه مي‌كند و نيز مغاير سخن و سيره پيامبر اسلام است كه در اين ايام‌الله ما ميلاد پيامبر رحمت و امام صادق صلوات‌الله عليهم را جشن مي‌گيريم. انصافا هفدهم ربيع شايسته است كه به عنوان عيدي بزرگ و جشن ملي و ديني و مذهبي در كشور ما مطرح شود. همان‌گونه كه عزاداري‌ها پررنگ مطرح مي‌شود. 
پيامبر اسلام سخن بسيار بسيار لطيف و سنجيده‌اي دارند، پرحرفي را مانع ديد روشن و افق آينده بين انسان و راهيابي او به حقيقت هستي مي‌دانند. در واقع پرحرفي ما را مشغول مي‌كند و از حقيقت و تماشاي هستي غافل. مثل كسي كه در ساحل دريا چشمش مدام به شن‌هاي ساحل است و دنبال گوش‌ماهي مي‌گردد و روزش تمام مي‌شود و مي‌بيند از دريا غافل مانده است. از جمله گمشدگان لب دريا يا ره درياست. محمد مصطفي صلوات‌الله عليه فرموده است: «لولا تكثيرٌ في كلامكم و تمْريجٌ في قُلوبِكم لرايتُم ما اري و لسمِعْتُم ما اسْمع» اگر در سخنان‌تان، زياده‌گويي نبود و دل‌هاي‌تان چراگاه نشد، حقيقتا شما هم آنچه من مي‌بينم مي‌ديديد و آنچه مي‌شنوم شما نيز مي‌شنيديد. در واقع زياده‌گويي راه شناخت و تعالي انسان را مسدود مي‌كند. از سخنان پيامبر اسلام مي‌توان استنباط كرد كه سخن گفتن و نيز شنيدن نياز به مراقبت دارد. به همين دليل پيامبر اسلام، از سخنان بيهوده انتقاد كرده‌اند و مسلمانان و بلكه همه انسان‌ها را از «قول لا يعني» يعني سخن بيهوده پرهيز داده‌اند. قرآن مجيد با دو ويژگي «قول حُسْن» (البقره/ ۸۳) و قول سديد» (سوره الاحزاب/ ۷۰) از شيوه سخن گفتن ياد كرده است. گويي حكيم فردوسي تمام سخن را در مصرعي فشرده است: «سخن گفتن خوب و آواي نرم!»  «سخن گفتن خوب»، به محتوا و مضمون سخن توجه دارد و « آواي نرم» به شيوه سخن گفتن. اگر همين سخن را از پيامبر و صورت‌بندي ممتاز سخن پيامبر را در كلام فردوسي بپذيريم، مي‌توان گفت كه از شيوه پسنديده پيامبر همان «اُسوه حسنه» پيروي كرده‌ايم.