واقعه 16 آذر؛ جشن تکلیف جنبش دانشجویی

  جوادنوائیان رودسری - Culture@khorasannews.com    جنبش دانشجویی ایران، از همان بدو پیدایش در دهه 1320، با وجود همه تأثیراتی که از جریان‌های سیاسی فعال در بیرون از دانشگاه می‌گرفت، در تلاش بود تا دست‎کم در تولید محتوای فکری و پیدا کردن مسیر اعتقادی، مستقل عمل کند. این تلاش در اواخر دهه 1320، با پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت، به ایجاد هویتی تازه در بدنه جنبش انجامید که نتیجه‌ای درخشان در پی داشت؛ دانشجویان بالاخره به عنوان بخشی از ملّت و نه تافته جدابافته از آن، وارد معرکه مبارزه با استبداد و استعمار شدند. این رویکرد، با توجه به انگیزه ایجاد دانشگاه مدرن در ایران و تلاش برای تأسیس طبقه‌ای متفاوت که در مواجهه با شرایط روز، بهتر و بیشتر به سبک غربی بیندیشد، حرف بزند و اقدام کند، یک شکست آشکار برای جریان غربگرایی و به اصطلاح برخی از مورخان معاصر، «تجدد آمرانه»ای بود که رضاشاه به دنبال نهادینه کردن آن، هر آن‌چه در چنته داشت رو کرد و حتی از قتل، شکنجه و تبعید مخالفان این روش، روگردان نبود. اصلاً مبالغه نیست اگر نهضت ملی شدن صنعت نفت را فرصتی برای تولد دوباره جنبش دانشجویی بدانیم؛ تولدی که این‌بار نه بر بستر ایسم‌های غربی و تفکرات وارداتی، بلکه بر جاده وطن‌دوستی و با استفاده از ظرفیت عظیم اعتقادات دینی و میهنی رقم خورد و در 16 آذر 1332، به بلوغ رسید و خود به عنوان حرکتی مستقل، برای جامعه ایرانی انگیزه‌بخش و بیش از گذشته معتبر شد. واقعه 16 آذر باعث شد که دانشجویان از حاشیه به متن و از جزء به اصل هجرت کنند؛ شناخت دشمن اصلی و هدف‌گذاری دقیق برای دفاع از آرمان‌های ملی و دینی، یکی از مهم‎ترین دستاوردهای تأثیرگذار واقعه 16 آذر سال 1332 بود. دانشجویان دانشگاه تهران، همسو با بدنه ملت، به عادی‌سازی روابط با انگلیس و سفر نیکسون – معاون رئیس‌جمهور وقت آمریکا - به تهران معترض بودند. این اعتراض، ریشه در یک شناخت دقیق از اتفاقاتی بود که 105 روز قبل از آن، ملت ایران از سر گذراند. اختلافات داخلی و دسیسه‌های خارجی، بالاخره دستاورد ماه‌ها مبارزه بی‌امان و خون شهدای وقایعی مانند «قیام 30 تیر» را بر باد داد. محمدرضا پهلوی، پس از بازگشت به ایران، در دیدار با «روزولت» رئیس شعبه سازمان «سیا» در جنوب غربی آسیا و فرمانده واقعی کودتای 28 مرداد، خود را مدیون آمریکا دانست و تأکید کرد که برای انجام خواست آن‎ها آماده‌است. واکنش دانشجویان به ورود نیکسون، در واقع به رسمیت نشناختن رویکردی بود که شاه در قبال آمریکایی‌ها پیش گرفت. آن‎ها دعوت از معاون رئیس‌جمهور آمریکا به حریم دانشگاه تهران و اعطای دکترای افتخاری به وی را، توهین و هجمه‌ای بی‌سابقه به ساختار مستقل دانشگاه و نیز، پیوستگی و همبستگی دانشجویان و دانشگاهیان با قاطبه ملت در مسیر استقلال‌طلبی می‌دانستند. در واقع دانشجویان نخستین قشری بودند که با آگاهی از نقش ایالات متحده در ساقط کردن حکومت ملی، با دشمن حقیقی پنجه در پنجه شدند؛ تقابلی که بی‌تردید خبر از بلوغ فکری دانشجویان می‌داد و باید آن را جشن تکلیف جنبش دانشجویی بدانیم. این جریان، طی 70 سال گذشته، با وجود همه آسیب‌ها و مشکلاتی که دچار آن شد، با وجود تمام تلاش‌هایی که برای مصادره جنبش دانشجویی، چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی صورت گرفت و گاه، رویدادهای تلخی را رقم زد، اصالت و نجابت خود را حفظ کرده‌است. در تمام این هفت دهه، جنبش دانشجوییِ بالغ شده ایران، به این نتیجه بنیادین رسید که باید به عنوان طبقه نخبگانیِ متصل به بدنه ملّت، مطالبه‌کننده خواست‌های به‎حق مردم باشد و از پیوندهای مشکوک با جریان‌های معلوم‌الحال یا مشکوک‌الحال بپرهیزد. جنبش دانشجویی اصیل، طی 70 سال گذشته، در تمام برهه‌های حساس وارد میدان شد و تا زمانی که نیاز بود، در میدان ماند. در دوران دفاع مقدس، در عصر جهاد خودکفایی و بازسازی و در دوران شکوفایی علمی و جهاد مقدس دانش‌افزایی، این جنبش دانشجویی بود و هست که مردانه در صحنه ایستاده‌ و از کیان دینی و ملی ایرانیان دفاع کرده‌است. شور و هیجان که از ویژگی‌های دوران جوانی است و علم و دانش که از مختصات طبقه نخبه محسوب می‌شود، در کنار شعور سیاسی و محور قرار دادن استقلال کشور و برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی، به عنوان مطالبه جاودانه جنبش دانشجویی اصیل، می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات مثبت و پایدار و نمایان‌گر چشم‌اندازی روشن فراروی ملتی باشد که با وجود همه سختی‌ها، تحریم‌های فلج‌کننده و تهاجم فرهنگی، سیاسی و ... راه خود را، هر چند با دشواری، به سوی آینده باز کرده‌است و پیش می‌رود.