انتخاب يا بيعت

در روزهايي كه بحث و گفت‌وگو پيرامون انتخابات مجلس شوراي اسلامي و تاييد يا رد صلاحيت چهره‌هاي سياسي از احزاب و جناح‌هاي گوناگون و ضرورت حفظ تنوع و فرصت انتخاب واقعي بين گزينه‌هاي متنوع داغ بود، شوراي نگهبان با اعلام اسامي تاييدصلاحيت‌شدگان انتخابات ششمين دوره مجلس خبرگان گل طلايي خود را در دقايق آخر وقت تلف شده زد و همه را متحير و انگشت به دهان گذاشت. اگرچه منتقدان اين شورا در بررسي صلاحيت نامزدهاي انتخابات مجالس يازدهم و دوازدهم و رياست‌جمهوري سيزدهم خالي كردن انتخابات از معنا و به نوعي لوث كردن آن را اشكال اصلي رويه شوراي نگهبان مي‌دانستند و در همين انتخابات اخير مجلس سيزدهم نيز به‌رغم مانور اعضاي اين شورا و وزارت كشور بر اعداد و ارقام، آن را خالي از معناي رقابت واقعي ارزيابي مي‌كردند اما انتخابات ششمين دوره مجلس خبرگان، علاوه بر معنا انتخابات را از صورت نيز خالي كرده و آنچه قرار است در برخي استان‌ها اتفاق بيفتد نامش هرچه كه هست ديگر انتخابات نيست. وقتي در يك حوزه انتخابيه مثل خراسان جنوبي يا كهگيلويه و بويراحمد تنها يك نامزد براي تصدي يك كرسي تاييد شده است ديگر چگونه مي‌توان اسم آن را انتخاب گذاشت؟ جالب است كه رجانيوز يكي از رسانه‌هاي جريان حاكم، در پاسخ به انتقادي مبني بر بي‌رقيب بودن رييس‌جمهور در انتخابات خبرگان استان خراسان جنوبي، فهرستي از دسته‌گل‌هاي شوراي نگهبان براي اين انتخابات را منتشر كرده و گفته فكر نكنيد فقط در خراسان جنوبي اينگونه است بلكه در مازندران و قزوين و البرز و... هم وضع بهتر از اين نيست و  نهايتا يك نفر بيش از تعداد كرسي‌ها تاييد شده است. حال پرسش اينجاست كه شوراي نگهبان و جريان تماميت‌خواه جهت‌دهنده به آنكه احتمالا تاكنون حتي چيدمان توزيع و نشستن افراد روي صندلي‌هاي مجلس خبرگان را هم مشخص كرده نمي‌توانست براي حفظ ظاهر هم شده براي هر كرسي حداقل دو نامزد را تاييد مي‌كرد كه لااقل صورت قضيه اينطور ضايع نشود؟ مثل اتفاقي كه دوره قبل در همان استان خراسان جنوبي افتاد و نامزد جواني در رقابت با آقاي رييسي تاييد شد و نهايتا خود نيز حمايتش را از رقيبش اعلام كرد. البته اميدوارم حاميان اين شورا چنين استدلال نكنند كه شوراي نگهبان بر اساس «مر قانون» تصميم مي‌گيرد و كاري به اين قبيل ملاحظات ندارد كه با تجربه چند انتخابات اخير مرغ پخته هم در ديگ از شنيدن چنين ادعايي به خنده مي‌افتد. به نظر مي‌رسد در پس چنين چينشي ايده‌اي وجود دارد كه شايد بتوان آن را تبديل «انتخاب» به «بيعت» تعبير كرد و اين امر در انتخابات مجلس خبرگان معنايي ديگر مي‌يابد. از يك سو شرايط انتخابات (چه مجلس شورا چه مجلس خبرگان) شرايط رقابتي نيست و وزن نامزدهاي تاييدشده دو طرف با يكديگر قابل مقايسه نيست؛ تازه با فرض اينكه فضاي انتخابات رقابتي هم مي‌بود فضاي عمومي حاكم بر جامعه فضاي سردي است و كمتر انگيزه‌اي براي راي دادن در قشر خاكستري جامعه و حتي طرفداران سياسي‌تر گروه‌هاي ميانه‌رو و اصلاح‌طلب وجود دارد. در چنين فضايي نتيجه هردو انتخابات به نفع تماميت‌خواهان تضمين شده و آنان با همان سبد راي حداقلي و هميشگي خود پيروز هردو انتخابات هستند. پس مي‌شد براي حفظ ظاهر ماجرا هم كه شده فضا را كمي رقابتي‌تر (يا لااقل انتخابي‌تر) كرد. اما ترجيح حاكميت اين بوده كه نامزدهاي دستچين‌شده كه عموما نمايندگان ولي فقيه و ائمه جمعه مراكز استان‌ها هستند نه با مكانيسم انتخاب كه با مكانيسمي شبيه بيعت وارد مجلس خبرگان شوند تا احتمالا در بزنگاه‌هاي حساس آتي نيز به جاي مكانيسم انتخاب، مكانيسم بيعت را در پيش گيرند. رد صلاحيت حسن روحاني براي اين دوره از انتخابات خبرگان و توييت معنادار كريمي قدوسي كه او را مستعد و در پي سقيفه‌سازي خوانده بود از همين زاويه قابل تحليل است. از سوي ديگر دعوت برخي از ائمه جمعه از مردم براي شركت در انتخابات كه با زباني تند و تهديدآميز و ابزار تكفير و... هم صورت گرفت (مثل بيانات امام جمعه اصفهان كه عدم شركت در انتخابات را به معناي عدم التزام عملي به اسلام دانسته بود) براي پررنگ كردن همين بيعت است و گرنه كيست كه نداند جريان تماميت‌خواه حاكم هيچ علاقه‌اي به مشاركت بالا در انتخابات ندارد و اصولا حيات سياسي‌اش در گرو قهر و كناره‌گيري قاطبه مردم از صندوق راي است و در اين مدتِ حاكميت يكدست و حتي قبل از آن از هيچ تلاشي براي تحقق اين معنا فروگذار نكرده است. نكته مشهود آن است كه حاكميت تصميم كبراي خود را پس از انتخابات سال ۹۴ گرفته و نتيجه تضميني با مشاركت كم را بر مشاركت بالا و اثبات مشروعيت و مقبوليت مردمي نظام از مسير مشاركت بالا در انتخابات ترجيح داده است. با اين همه اينكه راهبرد پيشنهادي روحاني براي دادن راي اعتراضي در انتخابات اصولا ميسر و شدني است يا نه و در صورت شدني بودن مي‌تواند تغييري در وضعيت موجود ايجاد كند موضوع پيچيده‌اي است كه براي پاسخ به آن به زمان و تامل بيشتري نياز است.