قدردانی رهبر معظم انقلاب از بانوی کارشناس اورژانس بابل
رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب در تماس تلفنی، پیام تشکر رهبری به کارشناس ارتباطات اورژانس ۱۱۵ بابل در پی نجات جان یک مادر و نوزاد گرفتار در برف را اعلام کرد.
در پی نجات جان مادر و نوزاد ساکن روستای جاجن از بخش بابلکنار که از طریق راهنمایی تلفنی خانم معصومه مهرآور، مامای بخش ارتباطات اورژانس 115 بابل، صورت گرفت، حجتالاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی طی تماس تلفنی مراتب خرسندی و پیام تشکر رهبر معظم انقلاب را به این همکار تلاشگر اورژانس بابل ابلاغ کردند.
خانم مهرآور 9 اسفند سال جاری در شبی که برف و بوران شدید تردد در جاده روستای جاجن در بخش بابلکنار را برای آمبولانس اعزامی این شهر با مشکل مواجه کرده بود، از طریق راهنمایی تلفنی پدر خانواده برای کمک به زایمان همسرش، زندگی مادر و نوزاد را از مرگ نجات داد، در نهایت مادر و نوزاد پس از دریافت خدمات اولیه فوریتهای پزشکی توسط محمد جعفرزاده و رحیم کریمپور، تکنسینهای اورژانس 115 بابل، که خود را با سختی زیاد و با کمک خودروهای راهداری و هلال احمر به محل ماموریت رسانده بودند به بیمارستان منتقل شدند.
مامایی را خوب بلدم
معصومه مهرآور. او اصالتا بابلی است. دانشگاه ساری مامایی خوانده. بعد از ازدواج با همسرش چند سالی در اهواز زندگی کرده و از 6 سال پیش دوباره به بابل برگشته است.
«من وقتی آمدم اورژانس هنوز بعضی از آدرسها را بلد نبودم یا با بیسیم نمیدانستم چه کار کنم، اما مامایی را خوب بلدم. آن شب اتفاق مهمی افتاده بود. اگر بعد از زایمان رحم جمع نمیشد، مادر جان خود را از دست میداد. مشابه این اتفاق یک بار قبلا افتاده بود. آن زمان که در بیمارستان کار میکردم، بعد از اینکه نوزاد را به دنیا آوردم و زائو را به بخش سپردم، خونریزی بعد از زایمان را بند نیاورده بودند و مادر جانش را از دست داد.»
بعد از قطع تماس، ماموران اورژانس و هلال احمر به خانواده 5نفرهای که حالا عبدالله در آن به دنیا آمده بود میرسند و ماموریتهای آنها تا دو و نیم صبح ادامه پیدا میکند. «به مرد گفتم حالا باید به لحاظ عاطفی هوای همسرت را داشته باشی. مرد خندید و گفت آخه یعنی چی کار کنم؟ گفتم یه گلپسر برات به دنیا آورده، مگه نمیبینی؟»
این حادثه دلهره و اضطرابآور برای او یک بار دیگر هم تکرار شده. در این شش سال بارها بین مرگ و زندگی قرار داشته. مثل اسفند سال 1399 وقتی خانوادهای تماس گرفت و خبر داد پسرک دو سالهشان نفس نمیکشد. آن روز هم خانم ماما درست در لحظات نفسگیر مشابهی قرار گرفته بود. کودک از آب بیرون کشیده شده، اما نفس نمیکشید. باز هم با همین توضیحها و راهنماییهای مرحله به مرحله جان پسرک را به او برگرداند.