در جست‌وجوي تقويت اعتماد و اميد

امروز كه در يكي از سخت‌ترين شرايط كشور پس از انقلاب اسلامي قرار گرفته‌ايم نيازمند آن هستيم از سر نگراني و از سر دلسوزي به آنچه انجام داده و مي‌دهيم نگاه كنيم؛ سرزمين ما در بطن جغرافيايي قرار گرفته كه از گذشته تا امروز به تعبير سياستمداران و تئوريسين‌ها قلب زمين است و جايگاهي كه نه به انتخاب ما، بلكه از سر تصادف به دست آورده كه به عبارتي مثبت و دشوار است. سرزمين ما با همين جغرافيا در همه ادوار تاريخ در بستر تحولات سخت و سنگين و هجوم‌هاي متعدد سرپا ايستاده و هزينه‌هاي بسياري را پرداخت كرده تا برپا بماند.  آنچه بيش از هر چيز در طول اين دوران براي كشور ما بيش از پيش توانسته استقامت و پايداري را تامين كند حضور مردماني قوي و صبور و توانمند بوده كه پيچ‌هاي متعدد تاريخي را با اتكا به همدلي و همراهي طي كرده‌اند. اما امروز به نظر مي‌رسد در شرايطي ديگر به سر مي‌بريم . فشارهاي متعددي كه بر بخش‌هاي گوناگون جامعه وارد مي‌شود به روشني قابل لمس است، از سختي‌هاي ناشي از تصميم‌گيري‌هاي سياسي و اقتصادي تا تعارضات اجتماعي برگرفته از نوعي ناهمخواني با عمق جامعه، دو عنصر اميد و اعتماد را به چالش كشيده است. به نظر مي‌رسد در شرايط كنوني كه هماوردي ميان ايران و اسراييل به عرصه مناقشات جهاني سوق پيدا كرده، تصميم‌گيري‌هاي غيرمتعارف براي برخي موارد و دور ماندن از مسائل اصلي جامعه نظير بيكاري و گراني و اميد نيز متفاوت شده است. بي‌توجهي به مساله اميد و اعتماد كه لازمه همبستگي و نشاط عمومي براي مقابله با صف‌آرايي‌هايي است كه از سوي رهبران سياسي دنيا پس از پاسخ ايران به اسراييل براي حمله به بخش كنسولي سفارت ايران در سوريه اين چالش را بيشتر كرده است و تصويری ديگر از تصميم‌سازي و تصميم‌گيري در آينه اجتماع قرار داده كه بايد با دقت به آن توجه كرد. بي‌توجهي به خواست‌هاي اجتماعي براي پيگيري اختلاس‌كنندگان و درخواست‌هاي مكرر مردم براي جلوگيري از برخي اقدامات نظير قطع درختان بوستان‌ها، كم آبي و تغييرات اقليمي در كنار بيكاري و تورم و...  براي زندگي روزمره مردم تصويري نامشخص از آينده را براي آنها ايجاد كرده كه به صلاح كشور و مردم نيست.
بر اساس برخي نظرسنجي‌ها در تهران كه از سوي مركز مطالعات شهرداري طي ماه‌هاي گذشته منتشر شد حدود 90 درصد مردم بزرگ‌ترين شهر كشور يعني تهران با نوعي افسردگي همراه هستند. اين به معني آن است كه موضوع اميد در ميان شهروندان نيازمند توجه بيشتر است .
در واقع احساس نابرابري در وضعيت اقتصادي و اجتماعي تصوير اميد را در كشور با سايه روبه‌رو كرده، اين نابرابري در حقوق و روش رسيدگي به مطالبات قابل مشاهده است. نگاهي به آمار مهاجرت‌ها و تركيب آن شايد بتواند تصوير مطلوب‌تري براي اين گزاره ارايه كند؛ اگر تا پيش از اين فقط صاحبان سرمايه تمايل به مهاجرت داشته‌اند اكنون اين روند براي اقشار كم در آمد هم به وجود آمده است و حتي كارآفرينان نوين يعني استارت‌آپ‌ها نيز در مسير مهاجرت قرار گرفته‌اند. بررسي‌ها نشان مي‌دهند كه تعداد تابعيت اخذ شده توسط ايرانيان در سال ۲۰۲۰ در ۳۱ كشور ناحيه اقتصادي اروپا به همراه بريتانيا، كانادا و امريكا ۲۵ هزار و ۳۸۶ نفر بوده است. اين در حالي است كه در ۱۰ سال اخير به‌طور متوسط سالانه ۲۷ هزار نفر ايراني تابعيت اين كشورها را اخذ كرده‌اند. در سال ۲۰۲۰ رتبه مهاجرفرستي و مهاجرپذيري ايرانيان در ميان كشورهاي دنيا به ترتيب ۵۴ و ۲۳ بوده است. آمار جمعيتي نشان مي‌دهد طي سال‌هاي اخير جمعيت ايرانيان در همه كشورهاي مقصد روندي صعودي داشته است. 
اين به معني آن است كه نگاه به آينده براي مردم روشن نيست. و اين حادث نمي‌شود مگر آنكه مقوله اعتماد بازآفريني شود. و اين محقق نمي‌شود مگرآنكه مطالبات اجتماعي شنيده شده و پاسخ داده شود . 


بر اساس آماري در سال 2023 طبق آمار Numbeo، در ميان كشورهاي جهان، كشور دانمارك بالاترين شاخص كيفيت زندگي را دارد. در ميان 84 كشور مورد بررسي، ايران در شاخص كيفيت زندگي رتبه 80 را به خود اختصاص داده است. در كنار اين شاخص، معيارهايي چون شاخص قدرت خريد، امنيت، خدمات بهداشت و درمان، هزينه‌هاي زندگي، نسبت قيمت مسكن به ميزان درآمد، زمان رفت‌وآمد و ترافيك، آلودگي و اقليم در مورد اين 84 كشور اندازه‌گيري شده است. اين آمارها مويد آن است كه مقوله اميد و اعتماد ركن موثري در كيفيت زندگي دارد .
اصولا رابطه اعتماد و اميد همانند پيوستگي ذهن و بدن است اگر در جامعه‌اي ميزان اعتماد نهادي و بين فردي كاهش پيدا كند همين مساله به عينه روي اميد مردمان تاثير مي‌گذارد يا برعكس اميد زماني تقويت مي‌شود كه مقوله اعتماد كه كالايي گرانقدر است در جامعه از رشد قابل ملاحظه‌اي برخوردار شود.  بر اساس نظرسنجي ايسپا در سال 1400 معلمان بالاترين رتبه اعتماد نهادي را در بين مردم داشتند و جالب‌تر اين است كه پليس رتبه دوم را داشت . و پس از آن پزشكان و هنرمندان رتبه‌هاي بعدي اعتماد نهادي را برعهده داشتند. اميد است با تكيه بر اين نظرسنجي‌ها، توجه نهادهاي مرتبط بار ديگر به اين ضرورت جلب شود كه اميد در بستر اعتماد شكل مي‌گيرد و اگر اعتماد خدشه‌دار شود اميدها نور خود را از دست مي‌دهند .
پيش از اين تصور مي‌شد فقط تصميم‌گيري‌هاي اقتصادي دولت‌ها بر زندگي مردم اثر مي‌گذارد در حالي كه امروز بر اساس مطالعات متعدد به نظر مي‌رسد تصميم‌گيري‌هاي سياسي و اجتماعي دولت‌ها به‌ شدت بر كيفيت زندگي مردم موثر است و اقتصاد به‌رغم داشتن رتبه نخست اما تنها عامل اثرگذار بر زندگي مردم نيست. به عنوان مثال اجراي طرح‌هايي مثل نور براي حجاب طي هفته‌هاي جاري و ... چالش‌هاي زيادي را براي اميد و اعتماد به وجود آورده است كه ضرورت دارد از سوي متوليان بازنگري شود . از آنجا كه هر چه ميزان تعامل دولت‌ها با مردم و پاسخگو بودن آنها به مطالبات ارتقا پيدا كند، ظرفيت اميدبخشي و اعتمادزايي افزون‌تر مي‌شود ضروري است، آنها در تصميم‌گيري‌ها با نگاه تعاملي با مردم و نخبگان روبه‌رو شوند . 
بي‌توجهي به مطالبات براي مديريت اجتماعي به معني بي‌پاسخي به خواست آنهايي است كه اعضاي اين جامعه محسوب مي‌شوند و اين در تداوم پيوستگي و همبستگي اجتماعي اختلال ايجاد مي‌كند . فراموش نكنيم كه كشور با بدخواهان و دشمنان زيادي در خارج از مرزها روبه‌رو است و قدرت نهايي و موثر براي مقابله با آنها مردم ايران هستند، لذا هر نوع نگرش براي به چالش كشيدن اين قدرت و به نوعي بي‌توجهي به مطالبات آنها و ايجاد مرزهاي خيالي ميان مردم در نهايت به نفع كشور نخواهد بود .
لذا بايد بر يكسري اصول پايمردي كنيم: 
٭ باور كنيم كه مردم متفاوت هستند و سلايق گوناگون دارند و اصل وجودي كشور هستند پس بايد در رفتار با آنها به سوي گفت‌وگو و همگرايي حركت كرد .
٭ بايد باوركنيم كه هر نوع اختلال در رابطه مردم با مردم و مردم با حاكميت به نفع كشور نيست. 
٭ بايد باور كنيم كه هر نوع ايجاد تنش ميان مردم و مردم با حاكميت به صلاح كشور نيست. 
٭ بايد باور كنيم كه به مردم ‌بايد احترام گذاشت و عينيت احترام به مردم را در رفتار حاكميت با مردم به نمايش درآورد. 
٭ بايد باور كنيم كه نهادهاي مرتبط با مردم صداي مردم را مي‌شنوند و بايد بشنوند، نه آنكه فقط خود سخن بگويند و از خود بگويند .