مشكلات شهرها، نبود مديريت يكپارچه شهری است

بافت فرسوده، فقر در سرانه‌هاي عمومي و خدماتي و پروژه‌هاي نيمه‌كاره، دلايل همراهي برخي از ري‌نشينان با موافقان جدايي ري از تهران بود
جدايي ري از تهران براي نخستين بار در دولت مهرورز دهم مطرح شد اما به سرانجامي نرسيد
مهم‌ترين دليل مستقل شدن شهرها يا شهرستان‌ها ، بحث تقسيمات سياسي و انتخابات است
راه افزايش خدمات و رفاه، مديريت مستقل نيست. بايد براي اين منطقه، برنامه‌ريزي و بودجه‌اي ويژه درنظر گرفت


ري، شهري كه در طول تاريخ پنج هزار ساله خود هميشه مورد توجه كانون‌هاي قدرت در ايران و جهان بوده است. زادگاه زرتشت پيامبر ايراني و بزرگ‌ترين شهر حكومت مادها و هم‌اكنون يكي از مناطق 22‌گانه پايتخت به‌شمار مي‌رود كه همچنان در مركز توجه سياست‌مداران قرار دارد.
بازگرداندن شكوه و عظمت سابق ري به آن، روياي شهروندان اين شهر است. رويايي كه گاهي اوقات مورد توجه مسئولان قرار مي‌گيرد اما اين توجه از جنس ديگري است؛ توجهي كه بيش از خدمات‌رساني و رفاه مردم، رنگ و بوي سياسي مي‌دهد. يكي از اين توجه‌ها در قالب طرحي به‌نام جدايي ري از تهران مطرح شد.جدايي ري از تهران براي نخستين بار در دولت مهرورز دهم مطرح شد اما به سرانجامي نرسيد. طبع جدا شدن شهرري از تهران دوباره داغ شده است اما اين‌بار موافقان، طرح را به‌گونه‌اي ديگر مطرح كرده‌اند؛ مستقل شدن شهرداري شهرري پروژه‌اي است كه به‌تازگي توسط برخي از نمايندگان مردم تهران در مجلس كليد زده شده است.
ساز جدايي براي نخستين بار
سال 89 براي نخستين‌بار طرح جداسازی شهر ری به‌عنوان منطقه 20 شهر تهران توسط دولت دهم مطرح شد. مديران شهري تهران و مسئولان دولت، نظرات مختلفي درباره اين جدايي داشتند. در اين ميان برخي از اعضاي شوراي شهر، بقای شهرستان ری و شهرداری منطقه 20 را به‌عنوان یکی از مناطق 22گانه شهرداری تهران، در جدا نشدن و تهراني ماندن آن مي‌دانستند. به‌گفته آن‌ها، مسئولان شهرهايي كه از تهران منفك و مستقل شده‌اند، پس از گذشت مدت زمان اندكي درخواست برای اتصال دوباره به شهر تهران را داشته‌اند و اين تجربه براي شهرري نيز رخ خواهد داد. برخي از كارشناسان مديريت شهري نيز،جدا شدن ري از تهران را بسترسازي براي سوءاستفاده دلالان ساخت و ساز، شهرفروشي، تجاوز به حريم شهر و ... مي‌دانستند.
آبادني و رفاه در گرو جدايي از تهران
اما در آن سوي ماجرا، موافقان تجزيه تهران و مستقل شدن شهرري، ساز آباداني و توسعه خدمات و سرانه‌هاي اين شهر را كوك مي‌كردند و آن‌گونه به مردم مي‌گفتند كه رفاه و آسايش شما در گرو جدايي ري از تهران است. اين وعده‌ها براي مردمي كه از مديريت شهري تهران خسته و نااميد شده بودند، بسيار خوشايند بود. مشكلاتي همچون بافت فرسوده، فقر در سرانه‌هاي عمومي و خدماتي، پروژه‌هاي نيمه‌كاره كه بيش از يك دهه از كلنگ‌زني آن‌ها گذشته است و صدها معضل ديگر، نمونه كوچكي از دلايل همراهي برخي از ري‌نشينان با موافقان جدايي ري از تهران بود.سال 89 ، مديران شهري قاطعانه جلوي اين طرح دولتي ايستادند و اجازه تجزيه تهران و جدايي ري را ندادند.
تجزيه تهران
اما دوباره طبع جدا شدن ري در قالب مستقل شدن شهرداري آن توسط برخي از نمايندگان مجمع استان تهران داغ شده است. غلامرضا حیدری، نماینده مردم تهران، ری، تجریش، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در اين‌باره گفت: «شرایط ری برای جدا شدن شورای شهرش از تهران، شرایط آسانی است زیرا در حال حاضر در لواسانات، پردیس و اسلامشهر نیز، انتخابات شورای شهر برگزار می‌شود و شهردار مستقل دارند. بر همین اساس شهر ری نیز می تواند دارای شورای شهر و شهردار مستقل باشد.هرچند نظرات مختلفی در مورد استقلال شورای شهر ری در میان نمایندگان استان تهران مطرح است اما چندی پیش به همراه تعدادی از نمایندگانی که موافق این موضوع بودند، نامه ای در خصوص لزوم و ضرورت جدایی شورای شهر ری از تهران به وزیر کشور نوشتیم که هنوز پاسخی دریافت نکرده ایم. جدا سازی شورای شهر ری از تهران یکی از بهترین روش‌ها برای مدیریت منابع شهری است. بر اساس نامه‌ای که برخی نمایندگان استان تهران به وزیر کشور نوشته‌اند، شورای شهر ری جدا خواهد شد و طبیعتا شهردار نیز به صورت مستقل انتخاب می شود که این منجر به تجمیع مدیریت، مصرف بهینه منابع و صرفه جویی در هزینه‌ها می‌شود».
از جدا شدن، پشيمان گشته‌‌ايم
در بازار داغ موافقان و مخالفان طرح جدايي ري از تهران يا مستقل شدن شهرداري، نكته قابل توجه اينجاست كه شهرري تا چه ميزان ظرفيت و پتانسيل مستقل شدن را دارد. درآمد و ظرفیت‌های اين شهر تا چه اندازه اجازه جدا‌شدن را به آن مي‌دهد. معاون معماري و شهرسازي وزارت راه و شهرسازي به «قانون» درباره پيگيري طرح مستقل شدن شهرداري ري از تهران توسط نمايندگان مجمع استان تهران مي‌گويد:« براي سخن گفتن در اين‌‌باره بايد به سابقه شهرهايي كه از تهران جدا شده‌اند، نگاه كرد. نمايندگان مجلس از تجربه جدا شدن شهرهايي مانند اسلامشهر و لواسانات سخن گفته‌اند. آيا مستقل شدن شهرهايي مانند اسلامشهر، اتفاق درستي بوده است؟
با تجزيه كلانشهرها و ايجاد شهر يا شهرستان‌هاي جديد به‌دنبال دستيابي به چندين هدف بوده‌ايم. با تجزيه كلانشهرها، شهر‌هايي اجاره‌اي به‌وجود آورده‌ايم تا شهرستان‌هاي جديد تاسيس شوند. هنگامي‌كه شهرستان جديد تشكيل مي‌شود، پس از مدت زمان اندكي از مستقل شدن اين شهرها، مسئولان آن‌ها درخواست برگرداندن به‌حالت نخست را دارند؛ پروسه‌اي در تقسيمات كشوري طي مي‌شود، شهرها يا شهرستان‌هاي جديدي تشكيل مي‌شوند و پس از آن دوباره اصرار به متصل شدن به شهرهاي اوليه خود را دارند.
انتخابات، مهم‌ترين دليل جدايي شهرها
پيروز حناچي با اشاره به پيامدهاي منفي مستقل شدن شهرري بيان مي‌كند:« شايد مهم‌ترين دليل مستقل شدن شهرها يا شهرستان‌ها ، بحث تقسيمات سياسي و انتخابات است. اين بخش به‌ وظايف ما در وزارت راه و شهرسازي مرتبط نيست اما وضعيت مديريت شهري در كشور را با چالش‌هاي بسياري مواجه مي‌كند؛ چرا كه اين مساله به نحوي به مديريت سرزمين گره خورده است. در حوزه نفوذ كلانشهرها، تجزيه و مستقل شدن شهرها به صلاح كلانشهرهاي كشور نيست.به‌عنوان نمونه، زماني استان قم جزو تهران محسوب مي‌شداما نقشه تقسيمات كشوري عوض شد و قم به استان مركزي پيوست ولي بعد از گذشت مدت زمان اندكي، قم مستقل شده و استان جديدي متولد شد.نمونه همين اتفاق نيز براي شهرستان كرج رخ داد؛ كرج روزگاري بخشي از تهران بود كه پس از كشمكش‌هاي فراوان از تهران جدا شد و استان سي و يكم ايران، البرز تاسيس شد. به‌جرات مي‌توانم بگويم چنين اتفاق‌هايي در هيچ كشوري رخ نمي‌دهد. يك استان بزرگ را اينچنين تكه تكه نمي‌كنند. به‌عنوان نمونه، كلانشهر پاريس پس از توسعه اين شهر تجزيه نشد بلكه به‌بخش‌هاي پاريس يك، پاريس دو و پاريس سه تقسيم شد و مركز آن‌ها نيز هسته قديم پاريس بود. براي استان تهران به‌جاي تجزيه‌شدن مي‌توانست اين اتفاق رخ دهد. مناطق 22 گانه تهران به‌عنوان مركز شهر و مابقي نيز، تهران يك، تهران دو، تهران‌سه و ... تقسيم‌بندي مي‌شوند. در اين نوع تقسيم‌بندي، مسائل مختلفي لحاظ مي‌شود كه اقتصاد يكي از آن‌ها ست. ماليات در تهران يك، بسيار بيشتر از تهران دو و تهران سه است. همچنين هزينه‌هاي زندگي در تهران سه، بسيار كمتر از تهران يك است. در اين طرح مي‌توان از توسعه حمل و نقل براي تمركززدايي كلانشهرها استفاده كرد. در اين نوع نگاه، مديريت يكپارچه سرزمين اصل قرار مي‌گيرد. اگر مديريت يكپارچه سرزمين را اصل بدانيم، تجزيه و تعدد مديريت‌هاي شهري به مصلحت كلانشهر نيست.
روياي شيريني كه تلخ مي‌شود
درآمد كم و ظرفيت‌هاي اندك ري، يكي از مهم‌ترين دلايل مخالفان جدايي اين شهر از تهران است. حناچي در اين‌باره مي‌گويد:« تجربه نشان داده است پس از تجزيه و جدايي شهرهاي كوچك ، اتفاق خاصي در كلانشهر‌ها رخ نمي‌دهد اما آن سوي ماجرا مساله به‌گونه ديگري است؛ اتفاقات ناخوشايندي براي شهرهاي كوچك رخ مي‌دهدومعمولا توقعات يا روياهاي آن‌ها پس از مستقل شدن به‌واقعيت نمي‌پيوندد.كمبود منابع درآمدي، مهم‌ترين دليل برآورده نشدن توقعات و خواسته‌هاي مسئولان و مردم شهرهاي كوچك است. آن‌ها براي تحقق روياي خود، تلاش‌هاي بسياري انجام مي‌دهند اما درعمل تحقق بودجه براي‌ آن‌ها دشوار است».
راه تخلفات باز مي‌شود‌
معاون وزير راه و شهرسازي، درباره تخلفات صورت‌گرفته در شهرهاي كوچك پس از جدايي از كلانشهرها تصريح مي‌كند:« تخلفاتي كه به‌راحتي در كلانشهرها با هزينه‌هاي بالا رخ نمي‌دهد، در شهرهاي كوچك با هزينه‌هاي كوچك انجام مي‌شود. به‌عنوان نمونه، توسعه صنايع و كارگاه‌هاي غيرمجاز در كلانشهرها به‌‌دليل مشكلات زيست محيطي به‌سختي انجام مي‌شود؛چرا كه شهرداري ‌هاي كلانشهرها منابع مالي فراواني دارند و به‌راحتي اجازه استقرار آن را نمي‌دهند. اما شهرداري‌هاي كوچك با منابع درآمدي كم و ناپايدار به‌راحتي اجازه استقرار صنايع غيرمجاز را در اين شهرها صادر مي‌كنند».
شهرفروشي، پيامد مستقل شدن
شهرفروشي و مغايرت‌هاي 80 درصد با طرح‌هاي جامع و تفصيلي، يكي ديگر از معضلات شهرهاي كشورمحسوب‌مي‌شود كه در شهرهاي كوچك، شدت بيشتري پيدا كرده است. حناچي در اين‌باره تصريح مي‌كند:« شهرفروشي، يكي از تبعات تشكيل شهرها يا شهرستان‌هاي جديد است. در كلانشهرهاي كشور، نيازمند انضباط بيشتري هستيم. اين مساله در سايه مديريت مقتدر و يكپارچه رخ مي‌دهد؛ تشدد مديريت مغاير با اين مساله است». جدايي ري از تهران، بحثي است كه هرازگاهي داغ مي‌شود. اين موضوع، نشات گرفته از فقر يا كمبود سرانه‌هاي خدماتي و عمومي در اين شهر است. اين مقام مسئول در اين‌باره خاطر نشان مي‌كند:« توسعه متوازن امكانات و خدمات در كلانشهر تهران، مساله‌اي است كه بايد به آن توجه ويژه داشت. تمامي مناطق تهران بايد به‌صورت يكنواخت توسعه پيدا كنند و فقر و كمبود امكانات در مناطق كلانشهر تهران قابل قبول نيست.حال پرسش اين است چرا شهروندان شهرري تمايل به مستقل شدن دارند؟ يكي از دلايل خوشبينانه،‌ اين است كه خدمات شهري و رفاهي بيشتر مي‌خواهند اما راه افزايش خدمات و رفاه، مديريت مستقل نيست. بايد براي اين منطقه، برنامه‌ريزي و بودجه‌اي ويژه درنظر گرفت».
جدايي ري، مغايربا طرح‌هاي شهري
طرح «مجموعه شهری تهران» در ابتداي دهه 80 توسط وزارت راه و شهرسازي تدوين و مصوب شد. در اين طرح ، تهران به‌عنوان یک مجموعه شهری پیوسته از شهر دماوند تا هشتگرد کرج، قلمداد شد و تمامی برنامه‌ها و طرح‌های اجرا شده در این محدوده جغرافیایی، زندگی بیش از ۱۴میلیون شهروند را تحت‌تاثیر قرار داد.مساله مهم اين است كه جدايي ري از تهران ، هيچ توجيه كارشناسي ندارد.
عقب‌گردي شهري
حناچي درباره اين طرح يادآور مي‌شود:« در ابتداي دهه 80 ، در طرحي مطالعاتي كه به تصويب نيز رسيده است، به مساله تعادل در امكانات و خدمات استان تهران پرداخته‌‌ بوديم و مقرر شد مديريتي يكپارچه از تمامي مديران شهري اين استان شكل گيرد كه شهردار تهران، بزرگ‌ترين مدير آن محسوب مي‌شد و مديران مابقي شهرها نيز حضور داشتند. در آن زمان يازده فرمانداري 32 شهر و يك استان وجود داشت اما درچند سال اخير نه‌تنها طبق آن طرح برنامه‌ريزي و حركت نكرده‌ايم بلكه متاسفانه عقب‌گرد نيز داشته‌ايم. استان تهران تجزيه شد؛ به‌گونه‌اي كه اين شهر در دهه 80 به دو استان، 22 فرمانداري و 51 شهر تبديل شده است. مشكلات شهرهاي ما در سايه نبود يك مديريت يكپارچه به‌وجود آمده است. هنگامي‌كه مي‌دانيم نقشه تقسيمات كشوري براساس مسائل سياسي تغيير مي‌كند بايد مشكل را در آن حوزه حل كنيم، نه اينكه در انديشه جدايي و تجزيه كلانشهرها باشيم».