روزنامه آرمان امروز
1396/05/17
غیر حرفهایها بروند شب نشینی!
سواد رسانهای را در بین اقشار رسانهای کشور چگونه ارزیابی میکنید؟هر از گاهی واژگانی بیهویت و بدون تعریف مشخص ابداع میشود. درضمن وقتی این واژگان در یک حوزه تخصصی ویژه مورد استفاده قرار میگیرد به نسبت ابهامهای معنایی به سرعت باعث بروز ابهامها و کژتابیهای مفهومی میشود. بنده نمیدانم معنای تعبیر «سواد رسانهای» چیست. گاهی اوقات واژه سازیها ناشی از نداشتن علم است. برای مثال در یک نشست شخصیتی صاحب منصب جای روزنامه نگار واژه رسانهنگار را پیشنهاد میداد که البته با انتقاد همه حاضران مواجه شد. در این میان برخی از افراد برای شیک صحبت کردن در حوزه رسانه از واژه سواد رسانهای استفاده میکنند، اما این واژه چندان قابل فهم و مشخص نیست. از این واژه معنای روشنی در قالب تخصصی به دست نمیآید. این امر ناشی از ضعف بخش علمی رسانهای در روزنامهنگاری ایران است، چون در بروز کمبودها در روزنامهنگاری ایران دانشکدههای ارتباطات، بخشهای تحقیقاتی وزارت ارشاد و بخشهای تحقیقاتی رسانهای کم کار هستند و این امر باعث بروز اغتشاش واژگانی هم در این حوزه شده است.
به نظر شما مهارتهای به کارگیری شده در رسانههای کشور از استانداردهای تعریف شده برخوردار هستند؟
کلمه سواد در معنای مشخص خود بر دانش و معلومات عمومی دلالت دارد. در ضمن معنای ابتدایی آن دانستن خواندن و نوشتن تعریف میشود. با این تفاسیر وقتی به فردی باسواد اطلاق میشود که توانایی خواندن و نوشتن را داشته باشد. هر چند معنای عمومیتر آن سواد در قالب معنی اطلاعات عمومی تعریف میشود. در این شرایط عرف فردی را باسواد میداند که از اطلاعات عمومی مناسب برخوردار باشد. برای مثال بداند که ناپلئون بناپارت در چه روزی به مسکو حمله کرد یا بداندکه قرار داد ترکمانچای در چه تاریخی منعقد شده است. در این وضعیت باسوادی یک معنای ابتدایی از علم را با خود به همراه دارد. به کارگیری کلمه سواد رسانهای به این معناست که کار رسانه با اطلاعات عمومی همراه است. باید دانست که این تعبیر از سواد رسانهای نادرست است، چون این تلقیها تصور و برداشت را از مفهوم رسانه و روزنامهنگاری منحرف میکند. در چند سال اخیر در کشور جریانی با اتکا به قدرت در قوه مجریه رشد کرده که نشان میدهد هیچمخالفتی با آزادی مطبوعات و روزنامهنگاری وجود ندارد، اما با کشاندن مقوله روزنامهنگاری به حوزههای سطحی و مباحث عاری از مسئولیت اجتماعی در عمل روزنامهنگاری را از بنیادهایش تهی میکند. در روزنامهنگاری، اطلاعات عمومی لازم است، اما مهمتر از آن قدرت تحلیل، احساس امنیت، استقلال و وجود آزادی برای نقد و نظارت بر قدرت است که اهمیت دارد. روزنامهنگاری که اطلاعات عمومی داشته باشد، اما این ویژگیها را نداشته باشد، نمیتواند وظیفه حرفهایاش را به شکل مناسب انجام دهد و کارش به درد شب نشینیهای شب یلدا میخورد.
هم اکنوندرصد بالایی از شهروندان ایرانی از تلگرام استفاده میکنند. درباره روزنامهنگاری یا خبرنگاری تلگرامی توضیح دهید. این امر در کشور چگونه میتواند توسعه یابد. با توجه به اینکه هر یک از اخبار به شکل گسترده در فضای مجازی به ویژه تلگرام منتشر میشود.
هم اکنون وضعیت گردش اطلاعات در ایران به شدت نا بهنجار است. این نابهجاری در اصل ناشی از شرایط نامناسب رسانههای رسمی و حرفهای کشور است. اگرچه به فعالیت مطبوعات در کشور ما انتقادهای فراوان وارد است، اما مطبوعات با سختی کار میکنند، چون آنها از لحاظ اقتصادی، سیاسی و بدون حمایت دولت به فعالیت میپردازند. روزنامه نگاران هم زیر این فشار هستند. در اصل بروز هرگونه نارسایی و ناهنجاری گردش اطلاعات در ایران ناشی از سیاستگذاریهای نادرست دولت و سایر اجزای حکومتی در مساله رسانه است. در واقع فشارهای سیاسی به مطبوعات، حمایت نکردن دولت از رسانههای حرفهای و ضعف شدید صدا و سیما به عنوان یک رسانه مهم در کشور عملا باعث شده تا رسانههای حرفهای در کشور مرجعیت خود را از دست بدهند. منظور بنده از رسانههای حرفهای، رسانههایی هستند که وظیفه اصلی و منحصر به فردشان گردش اطلاعات است؛ آنها سازمان و نیروهای آموزش دیده در اختیار دارند. در کشور ما رسانههای حرفهای قادر به تامین نیازهای اطلاعاتی، خبری و گزارشی مردم نیستند، چون آنها در کارشان از اصول حرفهای کمتر تبعیت میکنند. برای مثال تلویزیون تا حد قابل توجهی از چرخه گردش اطلاعات در کشور خارج است. در این شرایط روزنامهها به شدت درگیر مشکلات متعدد هستند. بنابراین نهادهای حرفهای در ایران ناتوان در تامین تقاضای اطلاعات در جامعهاند. در اصل وجود ضعف در رسانههای ملی کشور باعث شده تا نهادهای حرفهای کشور نتوانند کالای خبر را در جامعه تامین کنند. این امر باعث شده تا رسانههای رسمی کشور از مرجعیت خبر ساقط شوند. در این شرایط مردم به تلویزیون اعتماد ندارند، اخبار تلویزیون نزد مردم چندان مورد اعتماد نیست. از سوی دیگر روزنامهها با مشکل تیراژ و محدودیتهای متعدد مواجه هستند. در ضمن بسیاری از روزنامهها به شکل حرفهای کار نمیکنند. این روند در 15 سال اخیر رخ داده است. افراد از طریق این رسانهها نمیتوانند به اخبار مدنظر خود دست یابند. وقتی رسانههای رسمی از مرجعیت ساقط شوند، طبیعتا وسایل ارتباطی دیگر میتوانند جانشین آنها شده و خبر را، منتها به شکل غیرحرفهای و مسئولیتناپذیر، در اختیار مخاطب قرار دهند. پیش از ظهور فناوری اینترنت، شایعه و اخبار زبان به زبان وسینه به سینه بخشی از کار گردش خبر را برعهده داشتند، اما چند سالی است که این کار را اینترنت و فضای مجازی انجام میدهد. در این وضعیت اخبار در کمترین زمان ممکن در اختیار مخاطب قرار میگیرد. در واقع مشکل اساسی در کشور ما استفاده از تلگرام نیست، بلکه سوء مدیریتها و رفتارهای نادرست است که باعث شده رسانههای حرفهای از رونق بیفتند و نتوانند عملکرد حرفهای داشته باشند و بازی را عملا به فضای مجازی ببازند.
با فعالیت شبکههای اجتماعی در مواردی اخبار کذب و شایعات نیز منتشر میشوند. در این وضعیت باید با چه قانونی از شبکه اجتماعی حمایت کرد یا چه نوع قانونی برای فعالیت این رسانه غیر رسمی تدوین شود تا بتوان از دروغپراکنیهای آن جلوگیری کرد؟
به نظر بنده هیچقانونی قادر به حل این مشکل نیست. وقتی یک پدیده اجتماعی به شکل ژلاتینی و سیال فعالیت میکند، طبیعتا هیچقانونی توانایی محصور کردن آن را ندارد. فناوری اینترنت و اپلیکیشنهای موجود با قانون قابل مهار نیستند. البته این امر به معنای تجویز ولنگاری و کارهای مجرمانه در این فضا نیست، چون بر اساس قانون اگر شخصی در فضای مجازی به فردی توهین کند، به دروغ پراکنی بپردازد یا عکسهای شخصی و غیر اخلاقی منتشر کند یا مرتکب هر فعل مجرمانه دیگری شود از لحاظ قانونی باید مجازات شود، اما کمیت و کیفیت توسعه فضای مجازی عملا امکان اجرای قانون را از میان میبرد. بر اساس آمار در کشور 28میلیون نفر کاربر تلگرام هستند. در اصل فعالیت ژلاتینی فضای مجازی، جمعیت انبوه کاربران، تنوع شگرف موضوعی، سرعت و سهولت دسترسی و ضعف مفرط فضای رسانهای و حرفهای عملا جایی برای کارآمدی قانون در این حوزه نمیگذارد.
ظاهرا مجوزدار کردن کانالهای تلگرامی آغاز شده است، و کانالهای بالای پنجهزار عضو باید مجوز بگیرند. این امر را چگونه ارزیابی میکنید؟
این تصمیم نادرست و بیهوده است و راه به جایی نمیبرد. امروزه فضای مجازی همچون هوا و آب سیال است. با این پدیده نمیتوان با این شیوهها رقابت کرد. تنها راه این است که با توسعه، تثبیت آزادی، امنیت و استقلال رسانههای حرفهای بتوان به تدریج تقاضای اطلاعات را به سمت رسانههای حرفهای پیش برد. امامتاسفانه این دیدگاه در مراکز رسمی حتی دولت هم کمتر دیده میشود.
برای تقویت فضای رسانهای کشور چه اقداماتی باید انجام شود، چون به هر حال باید قوانین اعمال شود تا هر فردی به خود اجازه ورود به حریم خصوصی افراد و انتشار عکسها و اطلاعات در فضای مجازی را نداشته باشد.
اصل اساسی، تضمین آزادی رسانهها و امنیت رسانهها و روزنامه نگاران و استقلال حرفهای روزنامهنگاری است، اما در مورد حریم خصوصی باید عرض کنم در وضعیت کنونی که اشاره کردم، هیچقانونی در این زمینه کارآمد نیست. در شرایط ناهنجاری محض، قانون کارچندانی نمیتواند پیش ببرد. برای جرایمی که از طریق انتشار اخبار یا مطالب رخ میدهند مقررات کیفری وجود دارد، اما با توجه به خصوصیات فضای مجازی این قوانین امروز در ایران قابل اجرا نیستند. برای مثال بر اساس قانون مجازات عمومی اگر فرد تصویر برهنه یا غیر شرعی دیگری را در فضای مجازی منتشر کند تحت تعقیب کیفری قرار میگیرد. همچنین اگر فردی در تلگرام به دیگری توهین یا فحاشی کند قابل تعقیب کیفری است. از سوی دیگر اخبار تلگرام فضایی برای تولید شایعه است. ولی این مقررات در شرایط آنومیک فعلی دردی را درمان نمیکنند. بگذارید مثالی بزنم. در روزهای تعطیل در راههایی مثل چالوس شاهد بروز بیقانونیهای فراوان از سوی رانندگان هستیم. ترافیک خیلی سنگین و پرحجم و راه بندانهای دراز و طولانی و انبوه تخلفات رانندگان به قدری زیاد میشود که حتی ماموران راهنمایی و رانندگی هم به عنوان مجریان قانون توانایی مهار جاده و جریمه متخلفان را ندارند. در روزهای تعطیل صدها مامور در جاده چالوس میایستند، اما عملا اقدام چندانی برای تسهیل رفت و آمد در جاده انجام نمیشود. مشکل از ماموران نیست. وضعیت آنقدر درهم و ناهنجار میشود که کاری از کسی برنمی آید. در واقع محیط تلگرام هم همچون یک جاده شلوغ است. البته تاکید کنم که محیط تلگرام به میزان قابل توجهی سالم است، اما مساله این است که مشکلات موجود در این عرصه با دیدگاههای موجود از سوی دولت، قوه قضائیه و مجلس و با روش تنبیهی برطرف نمیشود. مشکل از اینجاست که تلگرام مرجع اخبار مردم شده است. پیش از فعالیت تلگرام در جامعه اخبار از طریق اینترنت، ماهواره، فیس بوک و... در اختیار مخاطب قرار میگرفت. برای مثال میگفتند در ماهواره گفتند یا توی اینترنت نوشته بودند. متخصصان رسانه میدانند که این تعبیر و این شیوه تولید خبر چقدر غلط و چقدر خطرناک است.
در این شرایط برای رسمیت بخشیدن به اخبار رسانههای رسمی باید چه اقداماتی انجام داد؟
رسانههای رسمی کشور را میتوان به سه دسته رادیو و تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریها تقسیم کرد. اول باید توجه کنیم که برای حفظ منافع ملی و امنیتی کشور به فضای رسانهای قدرتمند داخلی نیازمندیم. جهان امروز نیازمند یک رسانه قدرتمند است و فضای رسانهای ملی یکی از ابزارهای پر اهمیت در عرصه رقابتهای بینالمللی است، در غیر این صورت افکار عمومی جامعه را قدرتهای دیگری میبلعند و از آن خود میکنند. برای ارتقای فضای ملی کشور صدا و سیما نیازمند تغییرات بنیادی است. در این تغییرات بنیادی باید این سازمان کاملا از اصول حرفهای برنامه سازی در همه برنامههای رادیویی، خبری، برنامههای سرگرمی، مذهبی و... تبعیت کند. برای مثال تبلیغ دینی در تلویزیون به معنای حرف زدن یک روحانی در یک برنامه نیست؛ این شیوه متعلق به رسانه دیگری به نام منبر است. تبلیغ دین از رسانهای مثل تلویزیون، اصول و قواعد و روشهای دیگری دارد که تلویزن ما رعایت نمیکند. تبدیل رسانه تلویزیون به رسانه منبر یا تریبون، به منزله از کار انداختن تلویزیون است. در بخش خبر هم تلویزیون حتما باید تغییرات حرفهای را بپذیرد. سازمان صدا و سیما در اعمال تصمیمگیریهای خود باید بداند که اگر میخواهد رسانه ملی برای ملت و نظامجمهوری اسلامی ایران باشد باید از اصول حرفهای در اغلب حوزهها تابعیت کنند. برای مثال اخبار ساعت 9 تلویزیون یکی از مهمترین بخشهای تلویزیون است، اما مهمترین اثرش این است که بهترین وسیله برای یک خواب آرام است. برای ارتقای عملکرد مطبوعات باید یارانه آن حذف شود، اما باید به زیرساختهای اقتصادی آن کمک کرد. باید آزادی و امنیت مطبوعات را با حفظ مسئولیت تضمین کرد تا این رسانه بتواند با سهولت بیشتر با مخاطب ارتباط برقرار کند. البته به فعالیت مطبوعات در کشور نقدهای فراوان وارد است. برای مثال اغلب روزنامههای کشور از طریق افراد غیرحرفهای اداره میشوند و به روزنامه نگاران نیز به شکل تخصصی آموزش داده نمیشود. برای توسعه و تاثیرگذاری روزنامهها باید تشکل صنفی روزنامه نگاران احیا شود. تشکلهای دولت ساخته بیش از سود، ضرر خواهند داشت. خبرگزاریها هم باید حرفهای شوند. از ایرادات خبرگزاریها در ایران ارائه اخبار به شکل رایگان به مخاطب است. در واقع خبرگزاریها در کشور خصلت خبرگزاری را از دست دادهاند و به رسانه تبدیل شدهاند. باید توجه داشت که خبرگزاری باید مطلب خود را در اختیار یک رسانه قرار دهد و به این شکل رسانه خبر را به مخاطب تحویل دهد. در اصل خبرگزاری خبر را میفروشد. خبرگزاریهای حرفهای فقط سطحی از تولیدات خود را برای عموم عرضه میکنند. سطح عمیقتر و جزئیتر را میفروشند، اما در ایران هر یک از خبرگزاریها به یک قدرت و نهاد در کشور متصل هستند و ارائه نا محدود اخبار مشکلات فراوان را به همراه داشته است. خبرگزاریهای کشور نباید اخبار را رایگان در اختیار همگان قرار دهند. فروش اخبار میتواند آنها را خودکفا کند و آنها را از ناف قدرت جدا کند. کمبود تخصص، گذران معیشت سخت روزنامه نگاران و نبود امنیت شغلی در بین فعالان از دیگر مشکلات شایع این عرصه است.
به نظر میرسد نمیتوان برای برطرف سازی مشکلات معیشتی در بین اصحاب رسانه اقدامات مناسب انجام داد، چون این مشکلات در عملکرد این افراد تاثیرگذار است...
اگر روزنامه به شکل حرفهای کار کند میتواند با مخاطب ارتباطش را بیشترکند، تیراژ بگیرد و آگهیهایش بیشتر شود و اقتصادش رشد کند،اما جز در چند روزنامه کمتر به اصول حرفهای اهمیت میدهند. برای مثال یکی از مشکلات اساسی در روزنامههای کشور کپی خبر است. روزنامهنگاری تلفنی نیز یکی دیگر از دلایل تولید مطالب بیکیفیت است. اگر روزنامهها و دیگر محیطهای رسانهای کشور را همچون کالا ببینیم، طبیعتا باید کالا به شکل مناسب به مصرفکننده ارائه شود. امروزه خبر، گزارش و هر محتوای رسانهای همچون یک کالاست که از طریق منابع مختلف عرضه میشود. تلویزیون یا روزنامه یا سایتی که خبر کپی و گزارش، یادداشت و مصاحبه ضعیف و تکراری و گرافیک سطح پایین در اختیار مخاطب قرار میدهد، در اصل یک کالای بیکیفیت در اختیار مخاطب قرار داده است. بی شک در این بازار رقابت، کالای بیکیفیت مشتری ندارد و طبیعی است که خریدار کالای مورد نیازش را از منابع دیگری تامین خواهد کرد. این گونه است که فضای مجازی یا ابزاری مثل تلگرام، به سرعت همه گیر میشود و به تنهایی جای همه رسانهها را میگیرد. واقعیت این است که تلگرام یا امثال آن دشمن رسانههای رسمی کشور نیستند، اینها رقبایی هستند که به دلیل ضعف رقبا تسلط یافتهاند. در کشورهای دیگر هم فضای مجازی وجود دارد، اما رسانههای رسمی هم همچنان کار خودشان را میکنند، هرچند که رقابت سخت شده است. هم اکنون در کشورهای دموکراتیک هم مطبوعات با مشکلات متعدد روبهرو هستند، اما برای مثال آساهی شیمبون همچنان تیراژی چند میلیونی دارد. دیدگاههای رسانهای در حکومت و نیز رسانههای رسمی کشور به شدت نیازمند بازسازی اساسی هستند.
منظور شما از بازسازی رسانهها چیست؟
خودش بحث مفصلی است و فقط به اشاره عرض میکنم. در تلویزیون، در مورد خبر، بی طرفی و دقت و سرعت باید رعایت شود. تلویزیون باید همه سلیقهها را در خود بپذیرد و نیز مخاطب خود بداند. کیفیت حرفهای برنامه سازی را بسیار بالا ببرد. در مطبوعات هم مشکل اصلی ما همچنان آزادی و امنیت و استقلال روزنامهنگاری است. آموزش تجربی و عملی روزنامهنگاری، توسعه روزنامهنگاری میدانی، توسعه و جزئی نگری در خبر، تخصصی شدن روزنامهنگاری، قطع یارانه که عملا با ایجاد حاشیه امنیت مالی مانع از تولید تفکر اقتصادی در اداره روزنامه هاست و خیلی کارهای دیگر که باید انجام شوند. اما نقص بزرگ این است که این بحثها جای زیادی مطرح نمیشود و به گفتوگو درنمی آیند. در وهله اول باید در فضای رسانهای کشور، بحثهای گستردهای در مورد شرایط حقوقی و حرفهای رسانههای کشور، با مشارکت روزنامه نگاران حرفهای و مدیران رسانهای انجام شود.
سایر اخبار این روزنامه
ازدواج دختران کودک با مردان ۶۰ساله!
انعقاد بزرگترین قرارداد خودروسازی
بازداشت ۲۷ داعشی در آستانه تحلیف
اصلاحطلبان با رئیسجمهور چانه نمیزنند
پایان تردیدهای رئیسجمهور
غیر حرفهایها بروند شب نشینی!
اعتدال در اصلاحات یا اصلاحات در اعتدال؟
واکنش متفاوت به سلفی حاشیهساز نمایندگان
احمدینژاد خودش تخلفات فراوانی دارد
پرداخت هزینه ماساژ آقای متهم از بیتالمال
پرواز اعتدال بر شهپر خبر
یادداشـتهـای اخـتصـاصـی
کابینه، تجلی اراده مردم
تغییر فرمانده پلیس پایتخت
ضرورت انتخاب وزیر زن درآموزش و پرورش