شجاعت و خردمندي

آقاي محمدرضا باهنر از سياستمداران باسابقه اصولگرايي است كه به قول خودشان يكي از سه نماينده ركورددار طول مدت نمايندگي با 28 سال يعني 7 دوره نمايندگي در مجلس است و مدت‌هاي طولاني نيز در راس هرم تصميم‌گيري بخشي از جريان اصولگرا قرار داشته‌اند و در مجلس نيز چند دوره سابقه نايب‌رييسي مجلس را داشته‌اند و حتي مي‌توانسته‌اند رييس شوند و نشده‌اند و جا را براي ديگران باز كرده‌اند. اكنون نيز از اصولگرايان معتدلي هستند كه اگر چشم اميدي به بازسازي جريان اصولگرا باشد، طبعا يكي از افرادي كه بايد آستين‌ها را بالا بزند آقاي باهنر است. وي هفته گذشته گفت‌وگوي خواندني را درباره سابقه و سلوك سياسي خود با روزنامه اعتماد انجام داد كه در نوع خود جالب و از نوع گفت‌وگوهايي بود كه جاي‌شان در عرصه سياسي كشور خالي است و اميد مي‌رود كه شاهد تكرار اين موارد باشيم. با اين وجود در بخشي از گفت‌وگوي خود به موضوع شهردار شدن احمدي‌نژاد اشاره مي‌كند كه قابل تامل است:
مي‌گفتند براي شهردار شدن آقاي احمدي‌نژاد خيلي اصرار داشتيد.
بله. با رييس‌جمهور كه آقاي خاتمي بود و وزير وقت دعوا هم كردم.
چرا؟


چون من با آقاي احمدي‌نژاد ٢٠ سال سابقه كار سياسي مشترك داشتيم. ايشان ٢٠ سال عضو جامعه مهندسين بود.
اين انتخاب، ارزش دعوا كردن و اين همه اصرار را داشت؟
بله، ايشان شهردار خوبي بود. در رياست‌جمهوري هم ما اوايل خيلي اميد داشتيم كه كارهاي خوبي بكند. كارهاي بزرگي هم كرد؛ آقاي احمدي‌نژاد كارهايي كرد كه خيلي از روساي جمهور جراتش را نداشتند و الان هم ندارند. اما گاهي اوقات هم خيلي خودراي بود كه هيچ يك از روساي جمهور نبودند. ما الان بعضا مي‌گوييم كاش خرد دولت يازدهم با شجاعت دولت دهم همراه مي‌شد. الان خرد وجود دارد ولي شجاعت احمدي‌نژاد وجود ندارد.
... نخستين بودجه‌اي كه دولت احمدي‌نژاد به مجلس آورد، اختلافات كارشناسي‌مان با ايشان و تيم‌شان در دولت شروع شد. من مي‌گفتم شما اصلا نمي‌دانيد بودجه‌ريزي يعني چه! اختلافات‌مان از همان‌جا شروع شد و همين طور زاويه گرفت و گرفت. ما با كسي بيعت نبسته بوديم كه بخواهيم هوايش را داشته باشيم كه مثلا چون آقاي احمدي‌نژاد است ديگر ساكت شويم و فقط حمايت كنيم؛ نه اين‌طوري نبود.
آقاي احمدي‌نژاد در انتخابات خوب عمل كرد يا نه؟
نه، خيلي بد عمل كرد؛ من هم قبول دارم، كار مجرمانه‌اش هم اين بود كه در مورد دو، سه نفر مثل آقاي هاشمي و آقاي ناطق حرف‌هايي را مطرح كرد. اگر زماني دادگاهي در اين باره تشكيل بشود، احمدي‌نژاد بايد آن حرف‌ها را ثابت كند و اگر نتواند، محاكمه مي‌شود. ولي خب ببينيد، اين حرف‌هايي كه او زد، تهديد امنيتي نبود، بلكه تهمت فردي بود. كار سران فتنه كار امنيتي بود، كار به هم ريختن كشور بود.»
واقعيت هرچه بوده، گذشته است و قصد نبش تاريخ را نداريم، مگر به آن اندازه كه براي امروز ما راهنما و كمك باشد. در خصوص اين بخش از سخنان آقاي باهنر ذكر چند نكته خالي از فايده نيست.
1- علت اينكه وزارت اطلاعات وقت و ساير مقامات دولت اصلاحات با شهردار شدن احمدي‌نژاد مخالفت مي‌كردند؛ از نوع مخالفت با جناح اصولگرا نبود، طبيعي است كه اگر همان موقع مثلا آقاي باهنر براي تصدي شهردار شدن معرفي مي‌شد به سرعت او را تاييد مي‌كردند. علت مخالفت با وي شناختي بود كه از عملكرد او داشتند؛ شناختي كه آقاي باهنر محترم با 20 سال همكاري نزديك از او نداشت. همان شناخت بود كه نشان داد برداشت آنان از عملكرد او و نيز رفتارش در آينده درست بود. ولي چون آقاي باهنر و ساير دوستان‌شان براساس حس ظن بيش از حد نسبت به آن دوست و همكارانش داوري مي‌كردند...

هيچگاه متوجه ماجراي واقعي و عملكرد او در استانداري اردبيل و جاهاي ديگر نشده بودند.
2- نكته دوم ايشان كه خيلي عجيب است، دفاع از عملكرد شهرداري وي است، در حالي كه چند خط بعد به صراحت گفته است كه از نظر او تيم احمدي‌نژاد دركي از بودجه‌ريزي نداشته است. اگر وي چنين دركي از بودجه‌ريزي در دولت نداشته، به طريق اولي در شهرداري هم نداشته است و مديري كه دركي از بودجه‌نويسي نداشته باشد، نيازي به بررسي ساير عملكردهاي او نيست چون چنين فردي جز اتلاف منابع مالي كار ديگري نمي‌كند. همان كاري كه در 8 سال دولت خودش انجام داد و صدها ميليارد دلار درآمد نفتي داشت و وقتي كه رفت به خالص اشتغال كشور چيز چنداني نيفزوده بود! در واقع خوب بود آقاي باهنر در نقد آن رفتار، قدري شجاعانه اظهارنظر مي‌كردند.
3- بحث تاكيد بر شجاعت آن دولت نيز نادرست است. اول اينكه بايد شجاعت را تعريف كرد. اگر ايشان دعا مي‌كند كه كاش دولت احمدي‌نژاد در كنار شجاعتي كه داشت، خِرد دولت فعلي را نيز دارا بود، اين امر بدان معناست كه شجاعت آن دولت فاقد خِرد بوده است. بنابراين اساسا شجاعت نبوده است، چون شجاعت بدون خرد و دورانديشي و تدبير، وجود ندارد. آنچه در غياب خرد و دورانديشي مي‌بينيم، تهور و بي‌باكي است كه هيچ ربطي به شجاعت ندارد و خصلتي بدتر از ترس و جُبن است. افراد متهور وقتي در مصدر امور قرار مي‌گيرند خسارات بيشتري به كشور مي‌زنند تا افراد ترسو و محافظه‌كار. ولي نكته مهم اين است كه تهور و بي‌باكي او عموما متاثر از حذف نظارت نهادهاي نظارتي از جمله مجلس بود. وقتي كه كسي هر كاري دلش خواست كرد و قانون يارانه را با سه برابر اختلاف و انحراف اجرا كرد و هيچ‌كس در مجلس و ساير نهادهاي نظارتي از گل كمتر به او نگفتند، معلوم است كه تصميمات عجيب و غريبي اتخاذ خواهد كرد كه امروز از نظر ما متهورانه مي‌آيد. در حالي كه دولت فعلي حتي قادر نيست در اجراي وظايف عادي خود (نمونه‌اش قرارداد توتال) دست به عمل بزند، چه رسد كه تخلفات چندهزار ميليارد توماني در مسكن مهر و اجراي قانون يارانه‌ها را مرتكب شود.
4- بخش اخير سخنان آقاي باهنر عجيب‌تر از موارد ديگر است. وي صريحا اقدام آقاي احمدي‌نژاد را مجرمانه معرفي مي‌كند. كاري كه ما حاضر نيستيم رسما اعلام كنيم، ولي در هر حال آن رفتار قابليت تعقيب كيفري داشت و دارد و بايد حكم دادگاه فصل‌الخطاب مي‌بود. ولي آقاي باهنر هيچگاه توضيح نمي‌دهد كه چرا چنين دادگاهي تشكيل نشد؟ اگر همين يك پرسش ساده تشريح شود، بسياري از ابهامات برطرف خواهد شد.