روزنامه شرق
1396/05/21
تهران يا ايران؟
انتقاد و گله از ترکيب کابينه آقاي دکتر روحاني از سوي حاميان و طرفداران ايشان مطرح است. اين انتقادها را چه وارد بدانيم، چه غيرموجه، ميخواهم در کنار اهميت مأموريت آقاي روحاني که ساختن ايران و حفاظت از آن است، به مأموريت مهم ديگري نيز اشاره کنم که معتقدم از يک منظر به دلايلي که در پي آوردهام، حتي اهميت بيشتري دارد؛ نجات تهران! نجات تهران از يک منظر حتي مهمتر از مأموريت کلي آقاي روحاني است؛ چون تهران شهري است که بيشترين توجه و تمرکز مسئولان در چهار دهه به آن معطوف بوده است. چه بودجههاي هنگفتي که صرف پايتخت نشده و چه سبکهاي مديريتي متنوعي که براي حل معضلات اين شهر مورد آزمون و خطا قرار نگرفته اما نتيجه کار نهتنها رضايتبخش نيست که در بهترين وضعيت ممکن و نه در سختگيرانهترين حالت، معيار سنجش کارنامه مديريت ملي در کل مملکت نيز بهحساب ميآيد و از اين لحاظ جاي نگراني جدي دارد. بنابراين مسئوليت شهردار و شوراي شهر تهران و ميزان حساسيت و مشارکت مردم و نهادهاي اجتماعي در «ايران» را نسبت به برنامهها و عملکرد مديريت شهر تهران، معيار توفيق نظام در غلبه بر مسائل اينجهاني مردم ميدانم. به بيان روشنتر نگاهي به اوضاع و احوال شهر تهران کافي است تا بتوانيم درباره چهار دهه عملکرد مديريت کلي کشور داوري کنيم و نمره بدهيم. اگر بخواهيم از شرح اين کارنامه و جزئيات آن چشم بپوشيم تا خود و ديگران را خسته نکرده باشيم، ميگويم تهران شهري پريشان، بيسامان و بيقواره است که شهروند فقير و غني آن به يک ميزان اما از جهات متفاوت از آن در رنج و عذاباند و احساس ميکنند گرفتار چيزياند که نه ميراث سنتهاي پيشين ماست و نه تحفهاي حاصل از الگوي شهرهاي مدرن. اگر نخواهيم پردهپوشي کرده باشيم، کافي است شهرمان را با شهرهاي کشورهايي که شب و روز از آنها انتقاد ميکنيم مقايسه کنيم تا تفاوت شعار و عمل خود را درک کرده باشيم. همچنين اگر بخواهيم تهران فعلي را معيار اينجهاني خواستهها و آرمانهاي چهار دهه اخيرمان در نظر آوريم، بايد از خود بپرسيم آيا از سرگذشت 40ساله تهران احساس خرسندي و رضايت داريم يا نگرانيم؟ هماينک پيكر شهري روي دستمان قرار دارد که با حدود 60 هزار ميليارد تومان بدهي برجاي مانده از دوره مديريت قبل مواجه است. اگر اين رقمها درست باشد يعني هر شهروند تهراني شش ميليون تومان بدهکار است! البته مشکل مالي گوشه کوچکي از بحران تهران است و معتقدم ابَربحران، همان بحران مديريتي است؛ يعني فقدان علم و دانش بهعلاوه عنصر امانتداري که هر دو ريشه در فقر انديشگي و فقر فرهنگي همه ما دارد.اگر کادر مديريت جديد شهر تهران با انگيزه پاک و امانتداري و با برخورداري از «علم» و دانش و تفکر جديد قادر به درک لايههاي مشکل و بحران و يافتن روش حل مسائل باشد، و همچنين بتواند با همراهکردن مردم تهران بهعنوان يک امر راهبردي در صحنه عمل، موفق به حل مسائل پيچيده شهر شود، آنگاه ميتوان اميدوار بود که کارنامه چهار دهه قبل، اين بار نمرهاي در حد انتظار گرفته است. اين اميدواري وجود دارد كه با رأي غيررسمي اعضاي منتخب شوراي پنجم به دکتر محمدعلي نجفي و احتمال بالاي انتخاب ايشان در آغاز به کار شوراي پنجم در شهريور ماه، نجات شهر ميسر شود. معيار آبادي تهران (آن هم فقط با هزينه شهروندان تهراني و نه تحميل آن به ساير شهروندان ايراني)، ميتواند معياري ملموس و نويدبخش براي امکان آبادي کل ايران باشد تا بهعنوان الگويي براي رفع مشکلات ريز و درشت ساير شهرهاي ايران بهکار آيد و مد نظر قرار گيرد. آنچه در اين مأموريت نياز «اول» ما است، همان برخورداري از علم کامل و امانتداري است که از جنس امور نرمافزاري در مديريت امور است نه سختافزاري.
سایر اخبار این روزنامه
گفتوگو هم استراتژي هم تاكتيك
گفتيم احمدینژاد انصراف دهد
سيزدهمين شهردار
ظریف: ترامپ میخواهد ایران را مقصر نشان دهد
حضور مقام معظم رهبری در منزل خانواده شهدای مشهد
انتقام از داعش
مسابقه بانک مرکزی با بانکها در کسب سود
فسادستيزي پاکدستي و فداکاري
هيچ بهانهاي براي استفاده نكردن از زنان وجود ندارد
مجلس و کابينه روحاني
بازخوانی دیدار وزیر علوم احمدینژاد با وزیر رژیم اسرائیل
روزی جهانی به نام خزر
تهران يا ايران؟
پول خُرد و مرگ دولت مدرن