علیرضا صدقی رقیب یا مجرم

عرصه رقابت سیاسی میان جریان‌ها و کنش‌گران مختلف سیاسی در جوامع مدرن و برساخته از اندیشه دموکراتیک، دارای اصول و قواعدی پذیرفته‌شده، قاعده‌مند و هنجارگراست. اصولی که هر یک از طرفین مجادلات سیاسی به فراخور خاستگاه، پایگاه اجتماعی و نهادهای مرتبط با خود، سعی در حفظ آن‌ها دارند.
بی‌تردید نمی‌توان این قواعد را جز در ساختار و ساحت اندیشه دموکراتیزه شده جستجو کرد و همین نوع از اندیشه‌ورزی است که در قالب یک رابطه دو سویه، تعریف‌پذیر می‌شود و احترام به رقیب و اصل رقابت سیاسی را معنادار می‌کند. بدیهی‌ترین نکته‌ای که در این رقابت‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد، به رسمیت شناختن جریان رقیب به عنوان یک گروه فعال و مقبول است. با وجود چنین رویکردی است که هر یک از گروه‌ها از موقعیت اجتماعی و سیاسی برابر با یکدیگر برخوردار شده و می‌توانند در رقابت‌های سیاسی مشارکت داشته باشند.
کنش‌گران سیاسی ایران هم تا همین چند سال پیش در چنین قالبی به رقابت با یکدیگر می‌پرداختند و سعی داشتند تا در حد وسع و توان و البته باورمندی خود، به این اصول و قواعد پایبند باشند. دو جناح اصلی رقیب در صحنه سیاست ایران، علیرغم همه اختلاف‌نظرها و گاه تعارضات در نحوه اداره جامعه و حتی جزئی‌ترین مسائل اجتماعی و فرهنگی، هر یک دیگری را به عنوان جریانی اصیل و صاحب برنامه برای اداره کشور پذیرفته و به نقد برنامه‌های یکدیگر مشغول بودند. عمده چالش‌ها بر سر نوع اداره کشور و تعیین مناسبات درون حاکمیت در ابعاد مختلف آن بود. جریانی متمایل به شرق بود و جریان دیگر از ارتباط با غرب سخن می‌گفت. گروهی عدالت اجتماعی را محور برنامه‌های خود تعریف می‌کرد و جریان رقیب توسعه را اصل اساسی اداره حکومت می‌دانست. یکی بر توزیع عادلانه و مساوات در توزیع ثروت تاکید داشت و آن دیگری بازار آزاد را موجب رونق و شکوفایی کشور می‌دانست. به هر روی، هر چه که بود، گروه‌های سیاسی با تعریفی دقیق از رقبای خود، به اصل رقابت باور داشته و هر یک دیگری را درون ساختار و زیر چتر فراخ نظام می‌دانست. این روزها اما، نوع ادبیات سیاسی یکی از جناح‌های سیاسی که از قضا در ساختار قدرت هم نفوذ قابل توجهی دارد، به طور کلی دگرگون شده و تا حد هشداردهنده‌ای موجب نگرانی است.
فارغ از ادبیات خاص رئیس و اصحاب دولت نهم و دهم ـ که خود بازی زبانی تازه‌ای را در ادبیات سیاسی ایران وارد کرد ـ برخی چهره‌های سابقه‌دار و صاحب نفوذ جریان راست در ایران، از ادبیاتی مشابه و غیر دیپلماتیک استفاده می‌کنند. به عنوان نمونه روز گذشته «محمدرضا باهنر» در کسوت یکی از «تئوریسین‌های جریان راست مدرن ایران» در اظهار نظری اعلام کرده بود که «مقصود اصلاح‌طلبان از آشتی ملی بین چه کسانی است؟ آشتی بین قاضی و مجرم معنا ندارد. اگر مجرم پشیمان است، باید به جرمش اقرار کند.»


فارغ از چیستی و چرایی طرح ایده آشتی ملی از سوی اصلاح‌طلبان و بررسی امکان اجرایی شدن این ایده، بکارگیری چنین ادبیاتی از سوی شخصیتی که سابقه سال‌ها حضور در عرصه سیاست‌ورزی ایران را داشته و با بسیاری از کنش‌گران سیاسی اصلاح‌طلب آشنایی دارد، حکایت از نوعی دگردیسی در سازمان فکری جریان راست مدرن دارد. این ادبیات و استفاده از واژه‌ای چون «مجرم» برای یک جریان اصیل سیاسی، بیش و پیش از هر چیز نشان می‌دهد که در ذهن محمدرضا باهنر و شاید کثیری از هم‌فکران او، اصلاح‌طلبان در مقام «مجرم» و جریان راست در قامت «قاضی» تعریف می‌شوند و این تعریف امکان هر نوع رقابت سیاسی سالم و اثربخش را از این گروه‌ها سلب می‌کند.
حال آن‌که صحنه رقابت سیاسی، صحنه حضور «مجرم» و «قاضی» نیست. در این صحنه، گروه‌های مختلف سیاسی، با برنامه‌ها و استراتژی‌های مختلف به رقابت با یکدیگر پرداخته و سعی در همراه کردن گروه‌های اجتماعی با خود را دارند. با این وصف جایی برای طرح چنین اتهاماتی باقی نمی‌ماند.
از دیگر سو، باهنر با استناد به نظر کدام محکمه و دادگاهی رای به «مجرم» بودن اصلاح‌طلبان صادر می‌کند؟ اثبات جرم مسیرهای قانونی معین و شناخته‌شده‌ای دارد. مسیری که در مورد بسیاری از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبی طی نشده و حتی امکان طرح آن هم وجود ندارد. چرا که نهادهای تصمیم‌گیر و ناظر بر رفتار کنش‌گران سیاسی وقوع «جرم» را در این عده مشاهده نکرده‌اند. لذا موضوع از اساس با مشکل جدی «فقدان استدلال» روبروست.
بر فرض تمسک باهنر به محکومیت برخی چهره‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان در بعضی محاکم قضایی، باید دانست که «مجرم» در صورت طی دوره محکومیت و پذیرفتن جزای منطبق با جرم، دیگر «مجرم» محسوب نمی‌شود و می‌تواند از تمامی امکانات و فرصت‌های دیگر شهروندان کشور استفاده کرده و بهره‌مند باشد.
با این اوصاف، به نظر می‌رسد باهنر و جریان هم‌سو با او، سعی دارند تا صحنه سیاست ایران را به سمت نوعی از تک‌قطبی هدایت کنند. آن‌گونه که خود به عنوان یک جریان سیاسی در مقام «قضاوت» بنشینند و رقبای خود را «مجرم» بنامند. نزدیکی این موضع‌گیری‌ها با زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، حکایت از آن دارد که اصلاح‌طلبان مسیر سختی را پیش رو خواهند داشت.
سایر اخبار این روزنامه