روزنامه آفتاب یزد
1396/06/06
از فرش فروشی تا شهر فروشی !
در حال گذر از سنت به مدرنیته هستیم اما نه خودمان را جهان سومی میدانیم، نه جز کشورهای قدر و پیشرفته جهان محسوب میشویم! نه کشاورزی صنعتی داریم، نه صنعتمان صنعتی شده و تمام مکانیزه هست! نه سنتهایمان را حفظ کرده ایم، نه فرهنگ و سبک زندگی مدرن را میدانیم و رعایت میکنیم! نه قوم گرایی و تفکر طایفهای را در انتخابات کنار گذاشتهایم و نه حزبها و گروههای نظام مند و پاسخگو داریم! تکلیفمان با خودمان روشن نیست، گاهی پز مدرنیته را میدهیم گاهی فخر سنتگرایی را!هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
گران ترین درسی که از فاجعه تاریخی پلاسکو آموختیم این بود که با آوازه و شهرت یک آرتیست و ورزشکار نمیشود کلانشهر را اداره کرد. حواسمان جمع تر شد و از چاله درآمدیم اما نگرانی این است که در چاه نیفتاده باشیم!!! آیا سبک دموکراسی ما به سبک کشورهای اروپایی یا ایالات متحده یا کانادا و... نزدیک شده است؟! کشورهایی تک حزبی، دو حزبی یا چند حزبی که مردم، آن حزب و گروه خاص را میشناسند و به اعتبار و اعتماد آن حزب به فرد معرفی شده رای میدهند؟ آیا حزب، گروه، جناح، ائتلاف یا هر عنوان دیگری که قدرتمندانه فرد یا افراد شاخصی را در سطح شهر یا کشور به جامعه معرفی کند و مردم به آن رای دهند در ایران وجود دارد؟ اگر چنین گروهی وجود دارد فردی را که این « گروه » برای احراز پست ریاست جمهوری بر میگزیند یا افرادی را که برای نمایندگی در مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی، شورای اسلامی شهر و... به صورت لیست معرفی میکند براساس چه معیارها و شاخصهها، چه تفکرات و چه زد و بندهایی گزینش و انتخاب میشوند؟! بر مبنای بنیه علمی و اجرایی است؟ یا بنیه سیاسی و ریالی و...؟!! چگونه یک فرد برای تسخیر کرسی نمایندگی مردم در مجلس در لیستی قرار میگیرد که مهمترین سابقه اجراییاش را بزرگ کردن دو فرزندش میداند؟!! آیا مسئولیت تصمیمگیری برای یک خانواده با مسئولیت تصمیمگیری برای میلیونها خانواده یکسان است؟! چگونه باید به یک لیست اعتماد کنیم و اختیار تصمیمگیری یک شهر یا کشور را به یک لیست یا سرلیست بدهیم؟ بانیان این لیست بازی که هستند؟ آیا میشناسیم؟
آیا این روش انتخابی است از ناحیه مردم یا انتصابی است از ناحیه سیاستگذاران گروه و حزب؟ راه درست کدام است؟ آیا اصلا" راه درست را درست میرویم؟ آیا همه مردم ما وقت، حوصله، اشتیاق، آگاهی و دلسوزی یکسان برای تصمیمگیری نسبت به سرنوشت مهد و میهن شان دارند؟ آیا همه مردم تهران با تحقیق و مطالعه، کارنامه علمی و عملی 2750 نفر کاندیدای شورای شهر را قبل از انتخاب آنالیز و بررسی کردهاند؟ یا اینکه یک لیست آماده که یک چهره محبوب هم سرلیست آن
میشود کار رای ریزی مردم را راحت کرده است خصوصا" اگر موجی احساسی در بین جوانان به وجود بیاید کار تمام هست، البته کار رای گیری، چون بعضیها متاسفانه انتخاب نمیکنند، فقط رای میدهند. مثل آن جوانی که از روی لجبازی و تمسخر و ندانستن ارزش تاثیرگذاری حتی یک رای، نام 21 زن را در برگه تعرفه مینویسد و با 21 امضا اشتباه بر سرنوشت شهر خود لگد میزند. کلانشهری که این روزها با اتمام دور چهارم شورای اسلامی شهر، مدیریت شهری محمدباقر قالیباف نیز بعد از 12 سال به ایستگاه پایانی خود رسیدکه انصافا" اگر تاریخ بلدیه را بنگریم انگار طی یک دهه گذشته تهران معاصر را پایه گذاری کردهاند؛ تونل، پل، اتوبان، بوستان، مترو، ترمینال، نمایشگاه بینالمللی، ورزشگاه، باغ پرندگان، دریاچه خلیج فارس و... به قول جک استراو بعد از بازدید از تهران:
« من اثری از آثار تحریم در این شهر ندیدم.» اما با ورود شورای منتخب جدید، ترس بر اندام مدیران شهری از مدیران عالی تا مدیران میانی و عملیاتی مستولی شده چرا که ما تغییر وضعیت از نقطه فعلی به نقطه مطلوب را از تغییر مدیران شروع میکنیم و به تغییر پرسنل و نیروی انسانی ختم میکنیم، همین. که البته بستگی به تعداد دوستان، آشنایان و فامیل اعضا هم دارد. آیا با انباشتگی 60هزار میلیارد تومانی بدهی شهرداری تهران، 60 هزار پرسنل شهرداری کمتر میشود یا بیشتر؟ میگویند پدری که بیبضاعت است و توان تهیه نان و غذای خانواده و فرزندانش را ندارد به فرش فروشی میرسد و فرش زیر پایش را میفروشد تا چند صباحی نان سر سفره داشته باشد. بدا به روزی که شهرداری به شهرفروشی تکیه کند و منبع درآمدش همین شود، آنگاه توان پرداخت حقوق ماهیانه پرسنل خود را هم ندارد و آنگاه پرسنل شریف مجبور میشوند هزینه مایحتاج زندگی شان را به نحوی به دست آورند. تا کار آنها را حل و فصل نمایند... در شرایطی که بحران مدیریت در کشور داریم شهرداری تهران مردی میخواهد که در این آوردگاه، مدیریت بحران کند.
انتخابات با همه فراز و فرودهایش، با همه تیغ و تخریبهایش، با همه نقد و واکاویهایش پایان یافت، رئیسجمهور تحلیف شد، نمایندگان مجلس بر کرسی بهارستان تکیه زدند و شورای اسلامی شهرها مشخص شدند اما چیزی که مشخص نیست نتایج وعده و وعیدها و گفتمانها در پارلمانهاست که باید نشست و دید، آنکه از روی عقل و منطق انتخاب شده با آنکه شور و احساس برگزیده، کدام یک نتیجه بهتری برای شهر و دیارمان دارد؟ باید ایستاد و قضاوت کرد آنکه گروه و حزب معرفی کرده بهتر عمل میکند یا آنکه دیدگاه سنتی است.
باید به تماشا نشست، به تفکر پرداخت و برای آینده درس گرفت.
سایر اخبار این روزنامه
اصلاح پیش نویس الحاقی قانون تحریم مالی در آمریکابرای جلوگیری از فشار بر دولت لبنان
مرز منتقد و دشمن
از فرش فروشی تا شهر فروشی !
عبارت موهوم "فرزندِ متهم-مجرم " اطلاع رسانی یا کودک آزاری روانی
سیاست خارجی ایران در دوران دیپلمات تمامعیار
زمینهسازی برای طلبکار شدن اصولگرایان
اطمینان حسن خمینی به تحقق وعدههای حسن روحانی
مسعود شجاعی در تیم ملی فوتبال جای نگرفت
بررسی 8 هزار کانال تلگرامی در وزارت ارتباطات جهت مسدود شدن
معتادان تهرانی روزانه حدود «یک تُن» موادمخدر دود میکنند
اضافه شدن چاشنی نگرانی به لبخند تهران
پالایش در هیئت رئیسه فراکسیون امید
دوستان زنجانی نمیخواهند او نجات پیدا کند
گرانی مصالح، تیر خلاص به بازار مسکن است
امنیت با چوب و چماق تامین نمیشود