مدح و قدح بی‌سند

روز پنجشنبه مطلبی در صفحه اول روزنامه آرمان منتشرشد که تیغ از نیام کشیده و یکی از مدیران شناخته شده را نواخته بود. مطلب در مجموع از این قرار بود که نویسنده از انتصاب حمید پورمحمدی گل‌سفیدی به معاونت دکتر نوبخت به گونه‌ای پرانرژی رضایت نداشته و این عدم رضایت را بهانه‌ای قرار داده تا حمید پورمحمدی را به عنوان پاشنه «ورنکشیده» به همگان معرفی کند. نویسنده در آن مطلب تا حد زیادی غیرمنصفانه قضاوت کرده و آقای پورمحمدی را به عنوان چهره‌ای شناخته شده زیر ضرب گرفته است. اگر چه چندی است موضوع ابقا یا عدم ابقای مدیران احمدی‌نژادی به سطح رسانه‌ها کشیده شده و اگر چه نمی‌توان منکر باقی ماندن این دست از مدیران در دولت یازدهم تدبیروامید بود اما در این که آقای پورمحمدی هم از این دسته مدیران است، باور نداریم. به گمان من تمثیل پاشنه ورنکشیده برای کسانی به کار می‌رود که حقیقتا پاشنه را ورنکشیده و در وضعیتی که می‌بایست به سیاست‌ها و برنامه‌های دولت تدبیروامید ایمان و اعتقاد می‌داشتند و آن برنامه‌ها را پیاده می‌کردند، مشغول پایین نگه داشتن پاشنه‌هایشان بودند! حمید پورمحمدی به عنوان یکی از مدیران شناخته شده اقتصادی هرجایی که مشغول خدمت بوده، در انجام خدمت کوتاهی نکرده و بنا به توانایی‌هایی که نشان داده، در هر موقعیتی مثمرثمر بوده است. حرف آخر این‌که برای ابراز سخنانی از آن دست که در مطلب آمده نیاز مبرم به سند احساس می‌شود. به بیانی دیگر به همان اندازه که سخن در مدح باید مبتنی بر واقعیت و مستند باشد، سخن در قدح دیگران هم باید با استناد به موارد روشن و معین باشد تا بتواند بر خواننده اثرگذار باشد.