روزنامه آفتاب یزد
1395/12/01
قابل توجه شهردار تهران
مقدمه:پروفسور سایمون بل، پژوهشگر و اندیشمند حوزه شهری و استاد دانشگاه ادینبورگ انگلستان، که شخصیتی کاملا دانشگاهی و متخصص در امور اجتماعی میباشد، مدتها قبل از فاجعه ساختمان پلاسکو، دیداری از تهران داشت که نظر او در مورد تهران بدون هیچگونه تفسیری بعنوان"او تهران را دید" منعکس میشود.امید اینکه مورد دقت دستاندرکاران، مخصوصا مسئولین امور کلانشهری، در راس همه آنان شهردار که علاوه بر مدیریت نسبی مطلوب در مدیریت تهران در این شرایط، در سر سودای تکیه زدن بر مسند ریاست جمهوری را دارند و این کارزار را
به نظر میرسد مجدد تجربه خواهند کرد و شهرداران منا طق که اختیارات وسیعی به آنان تفویض شده، قرار گیرد .
ضمنا توصیه میشود برخی از مدیران شهرداری از تشریفاتی که اطرافیان بر آن دمیدهاند، خارج شوند.
کارکنان شهرداری به نسبت دیگر کارمندان دولت (متوسط کار مفید درصد بالایی از کارمندان در روز براساس ارزیابیهای کانون علوم اداری ایران حدود یک ساعت میباشد) ...تمام وقت باور بفرمایید بیش از وقت مقرر به کار و رتقوفتق
امور ارباب رجوع مشغولند و انتظار میرود در دنیای الکترونیک صرفا در انجام وظایف تعریف شده در مسیر رفع بی سر و سامانی
پایتخت و ضرورتها و نیاز واقعی شهروندان گرفتار در حد استانداردها و بدون دوباره کاری و اتلاف وقت، بکوشند .
فروش آسمان تحت عنوان تراکم فروشی (افزایش طبقات) در خیابانهای کم عرض!! زمین پارکها و فضای سبز به دلایل کمبود بودجه ضرورتا بایستی خودداری و از نقد استقبال کنند.
باشد که دعای خیر جامعه بالای ده میلیونی مرکز، نصیب همه عزیزان بشود .
(ضیاء مصباح)
ایشان مینویسند: در اتحادیه اروپا قانونی تصویب شده است به نام "کمربند سبز". این کمربند برای شهر دو فایده بزرگ دارد، یکی اینکه محدوده و مرز شهر را مشخص میکند و اجازه بزرگ شدن بیش از حد را نمیدهد و دوم اینکه با ایجاد نوار سبز، کمک بزرگی به محیط زیست شهری میکند و الزاما باید شهر به سمت درون رشد کند، این یک قانون کلی برای قاره اروپاست. اما وقتی من از فرودگاه تهران به سمت شهر حرکت کردم فضاهایی را دیدم که معلوم نبود برای فرودگاه است یا تهران!!! و اصلا مربوط به کدام شهر است؟! و کاملا مشخص بود که محیط اصلا تحت کنترل نیست و مدیر ندارد و بزرگ ترین عیب این بود که اصلا معلوم نبود که شهر کجا تمام میشود و اصلا مرزی وجود ندارد.
۱۷ مدل کفپوش متفاوت در یک خیابان!
هماهنگی یک اصل مهم در طراحی شهری است ولی اصلا در شهر تهران چنین چیزی مشاهده نمیشود. من در یکی از خیابانهای اصلی شهر (انقلاب - آزادی)، تنوع کفپوشها (سنگفرش یا موزائیک) را شمردم و به عدد ۱۷ رسیدم، شما با اینکار هزینه نگهداری را بالا میبرید و هنگام تعویض، گاهی اوقات خسته میشوید و سریع پیاده رو را آسفالت میکنید. در مرکز شهر ادینبورگ فقط یک مدل کفپوش برای تمامیپیادهروها استفاده شده است. نکته دیگر اینکه، سنگفرشهای پیادهروها باید در مقابل بارش برف و باران طوری عمل کند که آب، یا جذب شود یا به سمت پوشش گیاهی هدایت شود. اما متاسفانه من این تکنولوژی را در شهر تهران ندیدم و سیستم موجود در مواقع بارانی موجب آبگرفتگی معابر و خیابانها میشود.
شما فقط در خیابان راه میروید؟!
متاسفم که این را میگویم ولی دلم برای سالمندانتان سوخت.
نکته دیگر اینکه شما مبلمان شهری دارید ولی مبلمان شهری که اصولی باشد و به افراد سرویس بدهد اصلا در شهر تهران وجود ندارد. من حدود ۳ ساعت در شهر تهران پیاده روی کردم اما اصلا مبلمان شهری برای نشستن پیدا نکردم، افراد سالمند در این قضیه اصولا حذف میشوند، چون فضایی برای استفاده آنها با توجه به ویژگیهایی که این قشر از جامعه دارد اصلا وجود ندارد.
تهران، شهر ماشین سوارهای مانده در راهبندانهای بسیار طولانی که تفکر را از آنان سلب نموده، است: اولین چیزی که در تهران برای من جلب توجه کرد این بود که بیشترین چیزی که در خیابان دیده میشود، ماشین است، ناخودآگاه وقتی ماشین هست، آلودگی صوتی هم هست و در کنارش آلودگی هوا نیز وجود دارد. اینها علاوه بر زشت کردن تصویر شهر، تاثیرات بسیار بدی در روحیات شهروندان دارد.
درست است که همه شهرها باید خیابانهای اصلی داشته باشد و ماشینها در آن تردد کنند، اما این دلیل نمیشود که تمام خیابانهای ما بشود ماشین رو، باید یک سری از خیابانها به عابر پیاده سرویس بدهد و این میتواند به صورت یک پیادهرو تمام عیار باشد یا یک خیابانی که فقط حمل و نقل عمومیدر آن انجام شود. و این موضوع اصلا در شهر تهران وجود ندارد. در کل شهر تهران، تنها مکانی که در آن تا حدودی به افراد پیاده توجه شده است خیابان پانزده خرداد ( منطقه بازار که بروی اتومبیلها مسدود شده) است.
معلولان در تهران باید در پرش از روی موانع تخصص پیدا کنند!
من ساکن شهر ادینبورگ هستم، در این شهر دسترسی به فضای باز برای تمامیافراد از جمله سالمندان و معلولان کاملا امکان پذیر است و جزئیات به دقت بررسی شده است. موتورسوارها و رانندگان اتومبیلها به هیچ وجه وارد پیاده رو نمیشوند و تمامیپیاده روها دارای یک رمپ مخصوص جهت عبور معلولان است، ولی من در کمال تعجب دیدم که در شهر تهران در ابتدای بسیاری از پیاده روها موانعی کار گذاشته شده تا موتورسوارها و ماشینها امکان ورود نداشته باشند. هر قدر فکر کردم که معلولان چطور از این موانع عبور میکنند به نتیجه نرسیدم. همچنین در پیاده روها سنگفرشهایی تعبیه شده است برای هدایت نابینایان، ولی به هیچ وجه اصول اجرایی بینالمللی در آن به کار نرفته است.
روشنایی، فقط برای تصادف نکردن ماشینها
یکی از موارد زیبایی شناسی در حوزه شهری، روشنایی است اما در شهر تهران، روشنایی فقط برای این است که ماشینها با هم تصادف نکنند. همه روشنایی برای خیابانهاست و هیچ روشنایی برای پیاده روها و درختان موجود در پیاده روها و عناصر طبیعی وجود ندارد. این موضوع بسیار خطرناک است.
اماکن تاریخی تهران، فریز شده و متروک است
ادینبورگ شهری با قدمت تاریخی در انگلستان است، مرکز این شهر یک مکان تاریخی است ولی زندگی در آن جریان دارد و انسانها زندگی روزمرهشان را در آن سپری میکنند و این اماکن به هیچ وجه تبدیل به موزه نشده است ولی متاسفانه در تهران، شهری با قدمتی طولانی، چنین چیزی مشاهده نمیشود و تقریبا تمامیاماکن تاریخی تبدیل به موزه یا مکانی متروکه شده است که اصلا زندگی در آن جریان ندارد.
در معماری، هر ساختمان یک "سازی" میزند
در شهر ادینبورگ، تمامیساخت و سازها تحت مدیریت است و هیچ فردی نمیتواند در طراحی معماری و منظر ساختمان خارج از الگوها و خلاف طبیعت محیط اقدام کند و اصلا امکان برهمزدن سیمای شهر برای کسی مقدور نیست. اما متاسفانه در تهران هر ساختمان، ساز خودش را میزند.
دست نوشته آقای سایمون بل در انتهای مشاهدات در تهران و اصفهان اینستکه :
فضاهای شهری در تهران به واسطه عدمحضور شهروندان و تنوع زندگی نتوانسته اند به مکانهای شهری تبدیل شوند. به طور مثال در اصفهان جداره زاینده رود، میدانهای تاریخی یا میدانهای کوچکی که در محلات ساخته شده اند از قبیل محله جلفا، مکانهای شهری ای میباشند که امکان حضور شهروندان را افزایش میدهند.
به طور کلی بی توجهی به جزئیات ساده که هرروزه شهروندان با آن سروکار دارند و دست کم گرفتن اهمیت آنها در زیباسازی محیط شهری در تهران به صورت قابل توجهی ملموس است.
پیشنهادم این است که شما از پیشینه معماری و شهرسازی خود استفاده کرده و سعی کنید تا معنا و مفهوم آن را دریابید. معماری ای که در کاشان، اصفهان و ابیانه دیده میشود هیچ ارتباطی به آنچه در حال حاضر در ایران میگذرد نداشته در حالی که با زندگی مدرن نیز قابلیتهای تطابق بسیاری دارد. یک معماری هم پیوند با طبیعت، بومی، زیبا، کاربردی و عملکردی، بدون زوائد که متاسفانه در معماری امروز تهران دیده نمیشود.