آموزش و پرورش، اولویت نخست

بسم‌الله الرحمن الرحیم
دیروز با نواخته شدن زنگ مدارس در سراسر کشور میلیون‌ها دانش آموز با عشق و امید به آینده، سال تحصیلی جدید را آغاز کردند. این بزرگترین تحول فرهنگی فراگیر در سراسر کشور است که تقریباً تمامی خانواده‌ها را با فضای جدید فرهنگی مواجه می‌کند و درس و کتاب را به درون خانواده‌ها می‌برد. از این تحول شگرف باید نهایت بهره گیری ممکن را به عمل آورد و در عین حال با نگاهی عمیق، متمرکز و کارشناسانه به کارنامه نظام آموزشی کشور، به بررسی نقاط قوت و نقاط قابل بهبود مهمترین بخش از خدمات عمومی نظام اجرائی کشور بپردازیم.
اگرچه در هر کشوری نظام آموزشی مسئولیت سنگینی تعلیم و تربیت دانش آموزان را برعهده دارد ولی نظام آموزشی ایران به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی یا مسئولیت‌های سنگین‌تری مواجه است که باید دانش آموزان سراسر کشور را با فرهنگ انقلابی و اسلامی آشنا سازد. باید پرسید نظام آموزشی ما تا چه اندازه در انجام این رسالت بزرگ خود توفیق داشته است؟ آنجا که موفقیت بیشتری داشته، رمزگشائی شود که مولفه‌های توانمندی و کارآئی نظام آموزشی از چه علل و عواملی بهره جسته و نمود عینی پیدا کرده است؟ بعلاوه در مواردی که توفیقات حاصله در حد انتظار نبوده، مشکل و نارسائی از کجاست؟ و چگونه می‌توان به جبران مافات پرداخت؟
ناگفته پیداست که این کلام به منزله طلبکاری از نظام آموزشی کشور نیست بلکه تلاش برای ریشه یابی مسائل و مشکلات و اقدام برای آسیب شناسی نظام آموزشی کشور، جزو نخستین وظایف تعطیل ناپذیر نظام اجرائی کشور است و لازم است برای هر یک از یافته‌ها در این مقوله، اهمیتی مضاعف قائل باشیم تا ضریب بهره وری در نظام آموزشی کشور مرتباً ارتقاء یابد و نتایج اطمینان بخش ناشی از حساسیت بر روی نظام آموزشی در تمامی ابعاد زندگی در جامعه به خوبی قابل ارزیابی باشد. نباید از نظر دور داشت که نظام آموزشی کشور تقریباً بدون استثنا در تمام سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی از کمبود بودجه، امکانات و تسهیلات به شدت رنج برده است. قابل درک است که بدون در اختیار داشتن ابزارها و اهرم‌های لازم در جهت برنامه ریزی و ارتقاء کیفی نظام آموزشی کشور نمی‌توان انتظار چندانی در این زمینه داشت اگرچه تمامی نیازها و کمبودهای نظام آموزشی کشور از جنس بودجه و امکانات نیست ولی به هر حال فقدان بودجه لازم و کافی، قهراً به کمبود امکانات و تجهیزات آموزشی منجر می‌شود و کاملاً بدیهی است که بر کیفیت و حتی سرنوشت نظام آموزشی و محصولات آن که نوجوانان و جوانان آینده ساز محسوب می‌شوند، اثرگذار است. متاسفانه در مقاطعی از تاریخ معاصر، برخی از مدیران و برنامه ریزان جامعه به نظام آموزشی اعم از مدارس و دانشگاه‌ها، صرفاً از دیدگاه اقتصادی نگریسته‌اند و به صرفه اقتصادی و معیارهائی از جنس ملاحظات مادی برای ارزیابی عملکرد آن اکتفا کرده‌اند. حتی از این بابت هم، بررسی کارنامه نظام آموزشی کشور و ارزیابی حاصل چنین سیاستی می‌تواند ما را در مورد ادامه همین مسیر و یا بازنگری در معیارهای ارزیابی متقاعد کند. این برای یک ملت سرافراز و بالنده قابل قبول و پذیرش نیست که بنیادی‌ترین زیرساخت‌های ارزشی کشور را بدون در نظر گرفتن مسئولیت‌های محوله، انتظارات و ماموریتی که برای حال و آینده آن تعریف شده، اینگونه به حال خود واگذار کنند و کاستی‌های تقریباً همیشگی در این مقوله بنیادی را نادیده بگیرند و یا بی‌هیچ اقدام جبرانی از کنار آن همه کمبودها به سادگی عبور کنند. متاسفانه ما نسبت به باز خورد طبیعی ناشی از کم توجهی به نظام آموزشی کشور در سایر بخش‌ها به کلی غافل مانده‌ایم ولی مرتباً برای جبران همین تاثیرات زنجیره‌ای در سایر بخش‌ها به چاره جوئی بی‌حاصل و بیهوده سرگرم هستیم. تحقیقات و ارزیابی‌های اطمینان بخشی صورت گرفته که به وضوح ثابت می‌کند که تقریباً بدون استثنا، بسیاری از بزهکاری‌ها و اعمال خلاف قانون توسط افراد بیسواد یا کم سواد و عموماً «بی فرهنگ» صورت گرفته و می‌گیرد.


حتی بسیاری از رفتارهای قانون شکنانه و بی‌قانونی‌ها در قلمرو مسائل روزمره از جمله تخلفات رانندگی هم توسط کسانی صورت می‌گیرد که عموماً از آموزش، پرورش و تربیت فرهنگی لازم و در سطح مورد انتظار در دوره مدرسه بهره‌ای نبرده‌اند و از چنین سرمایه فرهنگی ارزشمندی محروم و بی‌نصیب مانده‌اند.
نتیجه اینکه برای کاستن و مهار مسائل و مشکلات جامعه در سایر بخش‌ها لازم است به مباحث مرتبط با آموزش عمومی و مهم‌تر از آن تربیت نسل‌ها در مدارس اهتمام و توجه بیشتری شود تا فردا با پیامدهای فقدان تربیت فرهنگی، سوء تربیت و بی‌اخلاقی در جامعه مواجه نشویم. هر چند قرار نیست تمامی مسائل و مشکلات فرهنگی – اخلاقی جامعه را ناشی از کم کاری و کم توجهی نظام آموزشی کشور معرفی کنیم چرا که سایر ابزارهای فرهنگی از جمله صدا و سیما که حتی تاثیرگذاری بیشتر، مستمر و جدی‌تری دارند، در این زمینه بیشتر اثرگذار و تعیین‌کننده هستند، لکن گردانندگان همان سازمان‌ها هم، از میان تربیت شدگان همین نظام آموزشی انتخاب شده‌اند و امروز از موضع تصمیم ساز یا تصمیم گیرنده، عملکرد آنها بر سرنوشت نسل امروز و فردا موثر است.
نباید و نمی‌توان روند کنونی را برای همیشه در قلمرو فرهنگی – تربیتی ادامه داد، مگر آنکه اقدام قابل ذکر و موثری در تغییر دیدگاه‌ها، رفتارها و تصمیمات اجرائی را مدنظر قرار دهیم و به این موضوع ریشه‌ای به دقت بیندیشیم که ما نیز در قبال نابسامانی‌ها و ناهنجاری‌های فرهنگی - اجتماعی امروز در جامعه، مسئولیت‌هائی داریم که اگر با نگاهی عمیق تر، جامع‌تر و کاربردی‌تر به مسائل ریز و درشت فرهنگی – اجتماعی کشور می‌نگریستیم و آموزش و پرورش به ویژه با تاکید بر نگاه تربیتی – فرهنگی را در «اولویت نخست» کشور قرار می‌دادیم، امروز در جامعه با چنین مسائل و مشکلات بغرنج، پیچیده و بعضاً لاینحلی مواجه نبودیم. هدف ما یافتن مقصر نیست بلکه لازم است توان و ظرفیت امروز کشور صرف آسیب شناسی و چاره جوئی شود تا شاهد یک نظام آموزشی پویا، هدفمند و کارآمد باشیم که تربیت یافتگانش یعنی نوجوانان امروز و مدیران فردای جامعه بتوانند نیازهای پرتعداد امروز و فردای کشور را درک و برای آن چاره جویی کنند.
سایر اخبار این روزنامه