روزنامه همدلی
1396/07/19
مروری بر روند اتهامات سعید مرتضوی که هرجا رفت پروندهای به یادگار گذاشت
رد پای آقای متهمروز گذشته جلسه دادگاه تجدیدنظر سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران، در ارتباط با وقایع بازداشتگاه کهریزک برگزار شد جلسهای که درآن حضور نیافت. این جلسه در شعبه ٢٢ دادگاه تجدیدنظر استان تهران بهمنظور رسیدگی به اعتراض خانواده محسن روحالامینی، یکی از کشتهشدگان بازداشگاه کهریزک، به حکم دادگاه قبلی تشکیل شده بود. دادگاه قبلی به تبرئه مرتضوی از اتهام معاونت در قتل رای داد اما با اعتراض خانواده روحالامینی، دیوان عالی، رسیدگی به این شکایت را در صلاحیت دادگاه تجدیدنظر استان تهران اعلام کرد. با این رخداد، همچون دو دهه گذشته، باز هم سعید مرتضوی به سرخط خبرها آمد.
قلع و قمع مطبوعات
سعید مرتضوی، متولد 1346 در شهر تفت استان یزد، پس از مدتی دادیاری در یکی از دادگاههای استان یزد، با رایزنی یکی از اعضای حزب موتلفه اسلامی به تهران منتقل شده و در سن 27 سالگی بهیکباره به ریاست شعبه 9 دادگاه عمومی تهران منصوب میشود. مدتی بعد نیز توسط محمد یزدی، رئیس وقت قوه قضائیه، به شعبه ۳۴ مجتمع قضایی کارکنان دولت و سپس به شعبه ۱۴۱۰ دادگاه مطبوعات میرود. در این زمان است که نام او سر زبانها میافتد؛ آن هم بهعنوان کابوس مطبوعات. توقیف 120 روزنامه و نشریه، کارنامه او در مدت عهدهداری ریاست دادگاه مطبوعات تا سال 1382 است. اعتماد ملی، شرق، هممیهن، جامعه، صبح امروز، خرداد، توس، نشاط، عصر آزادگان، اخبار اقتصادی، گلستان ایران، بنیان، یاس نو، وقایع اتفاقیه، مشارکت، آزاد، نوروز، جمهوریت، آریا، بهار، نوسازی، شهروند امروز، آبان، نیمروز، ایران فردا، کیان، آفتاب، روزنامه زن، زنان موسیقی ایران و... از جمله نشریاتی است که صابون مرتضوی به تنشان خورده و توقیف شدند.
دادستانی تهران؛ از اتهام قتل تا اتهام فروش سوالات کنکور
اردیبهشت سال 1382 زمانی بود که مرتضوی با حکم محمود هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه، به دادستانی عمومی و انقلاب تهران منصوب شد. در تیر همین سال است که زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی-کانادایی در حین عکاسی از محوطه بیرونی زندان اوین بازداشت میشود و پس از چند روز بهصورت مشکوکی جان خود را از دست میدهد. گزارش پزشکی قانونی علت مرگ را «برخورد جسم سخت» با سر کاظمی عنوان میکند. طبق گزارش کمیته ویژهای که برای رسیدگی به این موضوع در مجلس ششم تشکیل میشود، مرتضوی متهم ردیف اول این ماجرا قلمداد شده و مجلس خواستار برکناری مرتضوی میشود.
متهم شدن به «فروش سوالات کنکور» اتهام دیگری است که به مرتضوی در زمان عهدهداری پست دادستانی عمومی و انقلاب تهران وارد میشود. قضیه از آن قرار است که مجلس هفتم در سال 1387 هیئت تحقیق و تفحصی از قوه قضائیه تشکیل میدهد. در جریان این تحقیق و تفحص معلوم میشود که مرتضوی در ماجرای «فروش سوالات کنکور» نقش داشته است. اعضای این هیئت، چنین رخدادی را «انتحار قضایی» توصیف میکنند و خواستار برکناری مرتضوی میشوند. علیرضا زاکانی، نماینده وقت تهران و یکی از اعضای این هیئت، دادستان وقت تهران را متهم کرد که با از بین بردن آثار جرم و مفقود کردن پروندههای فروش سئوالات کنکور از سراسر کشور موجب «کور کردن سرنخهای مربوط به پرونده فروش سئوالات کنکور» شده است.
فاجعه کهریزک
اما هیچیک از اتهامات و اقدامات مرتضوی موجب نمیشود او برکنار یا تنزل درجه یابد؛ تا زمانی که فاجعه کهریزک در سال 1388 رخ میدهد. فاجعهای که بنابر گزارشهای رسمی سه تن به نامهای محسن روحالامینی، محمد کامرانی و امیر جوادیفر، ازجمله دستگیرشدگان تظاهرات آن سال، در بازداشتگاه کهریزک کشته شدند. این بازداشتگاه البته به دستور مقام معظم رهبری تعطیل میشود و مرتضوی که بنابر شواهد ابتدایی، ازجمله عاملان این فاجعه بود از دادستانی تهران عزل و به معاونت دادستانی کل منصوب میشود؛ گرچه پس از آن در سال ١٣٨٩ با حکم دادگاه انتظامی قضات از سمتهای قضایی برکنار میشود. اسماعیل احمدی مقدم، کسی که سال 88 فرماندهی نیروی انتظامی را عهدهدار بود، درباره نقش مرتضوی در فاجعه کهریزک میگوید:«...آقای مرتضوی اصرار داشت که افراد دستگیرشده به کهریزک منتقل شوند. من مخالفتم را بهصراحت اعلام کردم و گفتم آنجا نهتنها جا نداریم بلکه آن مکان جای خطرناکی است. اما مرتضوی اصرار داشت که این افراد دستگیرشده چاقو، قمه و زنجیر داشتهاند و از همین حیث اراذل و اوباش محسوب میشوند که من در آن جلسه عنوان کردم که ضبط کنید و بنویسید که من مخالف هستم و مخالفت ناجا نیز ثبت شد.» در ادامه مرتضوی بهسبب اتهاماتی که در ارتباط با پرونده بازداشتگاه کهریزک متوجه او بود، در سال 94 محاکمه میشود اما دادگاه او را در اتهام معاونت در قتلعمد بیگناه اعلام کرده و تبرئه میکند. مرتضوی البته همزمان با برگزاری سومین جلسه محاکمهاش، نامهای به دادگاه ارائه داده و بهدلیل فاجعه کهریزک از مقام معظم رهبری، خانواده جانباختگان و ملت ایران عذرخواهی کرد. گرچه در این نامه همچنان تاکید کرد که در وقوع حوادث کهریزک «هیچ عمدی» در کار نبوده است. حالا اما پس از اعتراض خانواده محسن روحالامینی، روز گذشته اولین جلسه دادگاه تجدیدنظر برگزار شد.
ستاره اقبال این بار در دولت
در ادامه، سعید مرتضوی گرچه از سمتهای قضایی برکنار شد، اما ستاره اقبال او اینبار در قوهای دیگر درخشید و آن زمانی بود که محمود احمدینژاد او را به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب کرد، یعنی دی 1388؛ انتصابی که اعتراض مجلس هشتم را برانگیخت؛ گرچه عملکرد او در این ستاد موجب تشکیل پرونده قضایی جدیدی برای او نشد تا اینکه در اسفند 1390 با حکم وزیر کار وقت، عبدالرضا شیخالاسلام به ریاست صندوق تامین اجتماعی رسید. از ماجرای استیضاح وزیر کار بهدلیل این انتصاب که بگذریم؛ حکم دیوان عدالت اداری مبنی بر لغو انتصاب مرتضوی به ریاست صندوق تامین اجتماعی و در ادامه، دور زدن قانون توسط احمدینژاد در این ماجرا را هم که درنظر نگیریم؛ یکشنبه سیاه مجلس که بهسبب این تحولات رخ داد را هم که مدنظر قرار ندهیم، درنهایت مرتضوی به هر لطایفالحیلی بود، در این سمت ماند و یکی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی کشور را در کنترل خود گرفت اما در سال 1392 به حکم علی ربیعی، وزیر کار دولت روحانی از این سمت عزل شد. مدیریت دو ساله مرتضوی در این کارتل اقتصادی، باز هم برای او پروندهای قضایی به بار آورد؛ البته این بار نه به اتهام معاونت در قتل که به اتهامات مالی. دادگاه در سال 95 مرتضوی را در پرونده تامین اجتماعی به اتهام تصرف و تضییع اموال بیتالمال مجرم شناخته و به ١٣۵ ضربه شلاق تعزیری محکوم کرد. گرچه این حکم نیز مورد اعتراض مرتضوی قرار گرفته است و هنوز دادگاه تجدیدنظر پرونده تشکیل نشده است.
داستان مرتضوی حالاحالاها تمام نمیشود؛ باید منتظر رای دادگاه تجدیدنظر پرونده کهریزک بود. لابد بعدش هم دادگاه تجدیدنظر پرونده تامین اجتماعی تشکیل میشود. احتمالا این قاضی سابق تصمیم گرفته است همچنان رکوردها را به نام خود ثبت کند.
سایر اخبار این روزنامه
داغِ باغ
جهرمی: خبر تاسفبرانگیزی بود اما در این وضعیت، کسبوکار نوپا خوب است اسنپسوارها نگران باشند یا نباشند؟
با نزدیک شدن به موعد مقرر تصمیمگیری آمریکا درخصوص برجام
مروری بر روند اتهامات سعید مرتضوی که هرجا رفت پروندهای به یادگار گذاشت
21 مهر به نام هنر خوشنویسی ثبت شد خوشنویسی مهجور است اما هنوز نفس میکشد
داغِ باغ
داغترینها داغترینها
شاگردان چمنیان آلمان را گلباران کردند