رویکردهای اصلاح‌طلبانه روحانی و ناطق

بحث‌های جناب آقای مهندس محمدرضا باهنر درباره اصولگرا‌بودن افرادی نظیر مرحوم آیت‌ا... هاشمی و حجج اسلام آقایان علی اکبر ناطق نوری و حسن روحانی را باید از چند منظر ارزیابی کرد. نخست اینکه ‌ایشان به‌عنوان یک سیاستمدار باسابقه و اهل تفکر اصولگرا قطعا با تامل قبلی سخن می‌گویند. ثانیا از منظر سابقه این افراد هم باید اشاره کنم که ‌این سخن درست است و مرحوم آیت‌ا... هاشمی و آقایان ناطق نوری و روحانی ریشه در جامعه روحانیت مبارز دارند که یک تشکل اصولگرای سنتی محسوب می‌شود. اصلاح‌طلبی و اصولگرایی با سبقه‌ای کمتر از یک دهه پس از انقلاب با عناوینی نظیر چپ و راست تعریف می‌شد. شخصیت‌های مختلفی که اکنون سیاست‌های متفاوتی نسبت به رویه گذشته خود اتخاذ کرده‌اند، دچار ابهام بیرونی نقش برای نشان‌دارشدن از منظر سیاسی هستند. مرحوم آیت‌ا... هاشمی، از ابتدا متعلق به جریان چپ نبودند، اما همواره رویکردهای اصلاح‌طلبانه را به‌خصوص در سال‌های اخیر مورد حمایت ویژه قرار می‌دادند. قریب به دو دهه است که اصلاح‌طلبی و اصولگرایی جای تعاریف چپ و راست را گرفته است. درعین‌حال شخصیت‌هایی نظیر مرحوم آیت‌ا...‌هاشمی را باید شخصیتی فراجناحی و ورای گفتمان‌های موجود معرفی کرد. در سالیان اخیر نیز شخصیتی نظیر آقای ناطق نوری مواضعی فراجناحی اتخاذ کرده‌اند که با رویکردهای اصولگرایانه منافات بسیاری دارد. آقای لاریجانی هم مورد حمایت اصلاح‌طلبان است، اما ایشان هرگز از اصولگرایی فاصله نگرفته است. درباره آقای دکتر روحانی نیز باید بگویم که‌ ایشان هرگز داعیه اصلاح‌طلبی نداشته‌اند، اما به‌خاطر اتخاذ مواضع اصلاح‌طلبانه و معتدل مورد حمایت اصلاح‌طلبان است. اما آنچه آقای روحانی پرچمداری سیاسی آن را برعهده دارد، رویکرد اعتدالی است که بیشتر از آن تحت‌عنوان خرده‌گفتمانی در حد فاصل اصولگرایی و اصلاح‌طلبی یاد می‌شود که هم اصلاح‌طلبان ایشان را مورد حمایت قرار می‌دهند و هم اصولگرایان میانه‌رو. نمی‌شود آقای روحانی را هم متعلق به جناح‌های سیاسی موجود دانست. اما بعید می‌دانم جریان سیاسی سوم تحت‌عنوان اعتدالگرایی شکل بگیرد. اعتدالگرایی فاقد بدنه حامیان اجتماعی و سمپات‌های سیاسی است. این جریان هنوز نتوانسته فرایند گفتمان‌سازی برای مفهوم اعتدال را نیز تکمیل کند. اعتدالگرایی را باید بیشتر یک روش دانست تا یک گفتمان سیاسی که دارای پایگاه اجتماعی است و این به سیالیت بسیاری از چهره‌های سیاسی در کشور منتهی شده است. سیال‌بودن جریانات سیاسی در کشور، البته تابعی از عدم‌وجود احزاب قدرتمند و جامع است. در جریان اصلاحات بیش از 20حزب وجود دارد و در جریان اصولگرایی نیز احزاب پرشماری اعلام موجودیت کرده‌اند. بنیادهای توسعه‌سیاسی از احزاب قوی نشات می‌گیرد. اگر چنین احزابی در کشور به وجود بیایند، افراد زندگی سیاسی خود را در این احزاب سپری خواهند کرد و تا پایان حیات سیاسی خود، ذیل پرچم یک جریان شناسنامه‌دار سیاسی حرکت و فعالیت می‌کنند. از این جهت که احزابی با تشکیلات منسجم و قوی نداریم، این سیالیت سیاسی تا اطلاع ثانوی در فضای سیاست‌ورزی در کشور ما پابرجاست.
* نماینده‌ مجلس شورای اسلامی