روزنامه جهان صنعت
1396/08/30
9 روز از زلزله کرمانشاه گذشت؛
ریحانه جولایی- شاید یکشنبه هفته قبل، حول و حوش 9:50 شب، همان موقع که کنار خانوادههایمان نشسته بودیم و لیوان چای در دستمان بود و در فضای گرم خانه مشغول تماشای سریال مورد علاقهمان بودیم یا دور هم، سر میز و سفره شام نشسته بودیم و از دستپخت مادر خانواده لذت میبردیم و با صدای بلند به موضوعات مختلف میخندیدیم، کیلومترها آنطرفتر عدهای چند دقیقهای بود که دیگر هیچکدام نه تلویزیون داشتند برای دیدن سریال و نه سفره شام و نه حتی مادر و پدر و خانوادهای که برایشان درددل کنند و از غم و شادی بگویند.کمی بیشتر از یک هفته از زلزله وحشتناک و سنگین «سرپل ذهاب»، «ازگله» و روستاهای اطراف گذشت؛ زلزلهای که بیش از هفت ریشتر قدرت تخریب داشت و مردم ایران باز هم ثابت کردند هویت ملی برایشان حرف اول را میزند و برای کار خیر کسی به دنبال قومیت و دین نیست و هنوز بنیآدم اعضای یکدیگرند.
روزهایی که سخت گذشت
یک هفتهای که با تمام سختی و کاستیها گذشت و حالا برخلاف چند روز گذشته میتوان گفت کمکها به افراد نیازمند رسیده و دیگر هر روستایی مقداری دارو، آب، غذا، چادر و پتو به اندازه کفایت دارد. هرچند این امدادرسانی کمی دیر بود و با انتقادات شدیدی هم روبهرو شد اما مهم این است که حداقل مادری برای داشتن پتو و دارو برای کودکش ضجه نمیزند و به پای هر رهگذری که از شهر رسیده نمیافتد.
تاکنون چه رسیدگیهایی به مردم شهر صورت گرفته است
طبق گفتههای امدادگران محلی حاضر در مناطق زلزلهزده به «جهانصنعت» در روز نخست تعداد زیادی از کشتهشدگان به دلیل عدم حضور نیروهای امدادی و بدون داشتن مجوز رسمی از پزشکی قانونی مستقر در منطقه دفن شدهاند و حالا بعد از هشت روز آمار دقیق و مشخصی از تعداد افراد فوتی در دست نیست اما طبق مشاهدات و اظهارنظر افراد محلی تعداد کشتهها بیش از هزار نفر تخمین زده میشود و به محض خارج کردن افراد از زیر آوار در گورستانهای جدیدی که در هر منطقه احداث شده دفن میشوند، همچنین روزانه حدود چهار هزار غذا در روستاهای زلزلهزده پخش میشود. ارتش در راس نیروهای امدادی قرار دارد و پس از آن هلالاحمر به کمک هممیهنان شتافته است. مشکل دیگری که در زمینه پوشاک وجود دارد تفاوت پوشش مردم شهرهای دیگر با افراد زلزلهزده است. دیده شده بسیاری از لباسهای نو دور ریخته میشوند و استفاده نمیشوند چراکه افراد این دیار به پوشیدن شلوارهای کتان و جین و تنگ عادت ندارند.
وضعیت در سرپل ذهاب ظاهرا کمی بهتر شده است. برق و آب وصل شده و گاهی فشار آب کم و زیاد میشود اما همین که آب و برق در این محشر وجود دارد خودش غنیمت است. گاز هم در برخی نقاط همچنان قطع مانده و بعضی جاها هم وضعیتش خوب است. عمده سرمای هوا از یک نیمه شب تا شش صبح است که برای این زمان پتو به اندازه کافی وجود دارد و مردم از این نظر مشکلی ندارند و ترجیح میدهند چادرهای برزنتی داشته باشند تا چادرهای مسافرتی و اگر چراغ علاءالدین هم باشد وضعیت بهتر میشود. صفهای حمام و دستشویی صحرایی هم بسیار طویل است و بیشتر مردم از خیر دستشویی رفتن میگذرند.
قدم بعدی، کانکس و اسکان موقت
از سویی دیگر عضو سابق شورای شهر و مدیر موسسه مهرآفرین سفری به مناطق زلزلهزده داشته و براساس مشاهداتش میگوید: «از کرمانشاه به سمت سرپل ذهاب میروم؛ جایی که بیشترین خسارت را از زلزله یکشنبهشب دیده است. ساعت پنج صبح شده و محله فولادی و برخی از روستاها را دیدهام. لطف مردم شامل حال زلزلهزدگان نازنین شده و از بابت دریافت کالاهای اساسی و اولیه هیچ نگرانی نداریم. از این زمان به بعد باید به نیازهای بعدی توجه کنیم. سرما هر روز بیشتر و وضعیت نگرانکنندهتر میشود. در بسیاری از چادرها خانوادههایی هستند که بچههای نوزاد و کمسن دارند و سرما برایشان هم آزاردهنده و هم خطرناک است. پیشبینی بارش شده و باید سریعتر کانکسها را خریداری کنیم تا مستقر شوند چون با شروع بارندگی زمینها گل شده و آب به درون چادرها سرازیر میشوند. دستگاههای مربوطه باید به فکر خریداری و نصب کانکس باشند اما نتیجهها رضایتبخش نیست.»
فاطمه دانشور در ادامه میگوید: «در روستای «کوییک» که تا امروز 127 نفر کشته داشته، تنها یک بیل مکانیکی وجود دارد و اهالی روستا خودشان افراد را از زیر آوار بیرون کشیدهاند و نزدیکانشان را در گورهای دستهجمعی با شرایط بسیار سخت روحی دفن کردهاند. اینجا شرایط مردم خیلی وحشتناک است اما همچنان به مردم و محبت آنها درود میفرستند. اولویتها به کودکان و خانوادههای آنها تعلق میگیرد. باید یکسری مبالغ جمع کنیم و به نیازهای مرحله دوم بپردازیم. آب و غذا به وفور پیدا میشود و مازاد کمکهای مردمی در کرمانشاه دپو شده و اکثر خانوارها تا سه هفته آینده مشکل غذا و آب ندارند. معضل اساسی این روزها فقط سرماست و بیماریهایی که به واسطه سرما گریبان مردم را میگیرد از جله کلیه درد، بیماریهای کلیوی و سرماخوردگیهای حاد.»
دانشور به نیاز مبرم سرویس بهداشتی و حمام اشاره میکند و میگوید: «در روستای کوییک به حمام و سرویس بهداشتی نیاز داریم. بیماریهای ناشی از عدم رعایت بهداشتی و محیطزیستی کمکم شروع میشوند و باید کانکسهایی با چنین کاراییهایی در محل مستقر شوند. اسامی خانوارها نوشته شده و مشخص کردیم کجا باید کانکس نصب کنیم. برآورد قیمت هر کانکس در ابعاد چهار متر در دو متر حدودا سه میلیون تومان، کانکسهای شش متر در دو متر حدودا چهار میلیون تومان، کانکس با سرویس بهداشتی یک میلیون و 600 هزار تومان، با حمام هم یک میلیون و 600 هزار تومان و کانکس با سرویس بهداشتی و دوش یک میلیون و 700 هزار تومان خریداری شده است. این کانکسها پس از عبور از شرایط بحران در صورت نیاز خانواده به آنها اهدا میشود و در صورت تمکن مالی خانوار و ساخت خانههای جدید و اسکان دائمی یافتن خانوادهها از آنها گرفته و به مناطق محروم دیگر از جمله استان سیستانوبلوچستان منتقل خواهند شد. برای دریافت کانکسهای جدید با سازمان بنادر و کشتیرانی هم صحبتهایی شده که اگر کانکس نو و بلااستفاده دارند در اختیار این افراد گذاشته شوند. لازم به ذکر است تاکید کنم موضوع ساختوساز و اسکان دائمی در اصل از وظایف دولت است و ورود مردم به این امر جهت وضعیت اضطراری پیش آمده اما اگر دولت در اینباره باز هم کوتاهی کرد باید خودمان با کمک هم به نتیجه برسیم.»
فاطمه دانشور گوشههایی از دردهای مردم مناطق زلزلهزده را اینگونه بیان میکند. او میگوید: «در مدتی که آنجا بودم با افراد زیادی حرف زدم. به چادرهای زیادی سر زدم و در حین آواربرداری کنار مردم بودم. در روستای کوییک که بیشترین تلفات را داده قول دادم که این صحبتها را به گوش مردم برسانم. با زنی حرف زدم که زیر آوار مانده بود. او از ساعات ابتدایی زلزله و گیر افتادنش در زیر آوار گفت که چقدر لحظات دردناکی بوده است. این زن میگوید: قبل از اینکه زلزله اصلی بیاید، یک پیشلرزه خفیف آمد. عدهای همان موقع از خانه خارج شدند و عدهای هم مثل ما در خانه ماندند. بعد از 30 دقیقه زلزله اصلی آمد و همه چیز را زیر و رو کرد. در یک لحظه شاهد خراب شدن همه چیز بودم، انگار زمین دهان باز کرده بود و ما را درون خودش میکشید. در این زمان حالتی بین هوشیاری و بیهوشی داشتم و صدای مادر، شوهر و بچههایم را میشنیدم. هیچ نوری نبود، همه جا تاریک بود و تلفن همراه هم نداشتیم که از نور آن استفاده کنیم. متوجه بودم افرادی که به دنبال زیر آوار ماندگان بودند در تاریکی فقط اسممان را صدا میزدند و برخی نور گوشیها را روشن کرده بودند. کمی بعد برادرم نجاتم داد. با دست و پای شکسته از زیر آوار بیرون آمدم و تازه فهمیدم چه خبر شده است. محشر بود؛ از هر طرف صدای افرادی که زیر آوار بودند، شنیده میشد و هر کسی فقط دنبال عزیزان خودش بود. عدهای بعد از بیرون کشیده شدن فوت کردند و کشتهها خیلی زیاد بود. دو روز بعد تازه ارتش آمد؛ آن هم با دست خالی و بیهیچ امکاناتی. جنازهها را بدون غسل دادن و کفن کردن در یگ گور بزرگ دفن کردیم و کاش میشد یک کانتر آب داشتیم تا لااقل با غسل دفنشان میکردیم. دو روز بعد باز ارتش آمد، این بار با تجهیزات.»
آمدن ارتش تازه ابتدای دعوا و درگیری میان مردم روستاست. تنها یک بیل مکانیکی وجود دارد و همان یک بیل هم شده بلای جان مردم. هر کسی سعی میکند بیل را به سمت خانهاش هدایت کند تا جنازه عزیزانش را از زیر آهن و آجر بیرون بکشد و زودتر دفنش کند. اکثر ساختمانها به دلیل نبود استانداردهای ایمنی به این وضعیت رسیدهاند و شاید این آغازی باشد برای باور به این نکته که بهتر است بخشهایی از ساختوساز به بخشهای خصوصی واگذار شود.
مشکل غافلگیر شدن مردم ایران نه چیز عجیب و نه حتی موضوع جدیدی است. قرار گرفتن ایران در منطقه ناایمن و زلزلهخیز باید مسوولان را بیش از پیش هوشیار نگه دارد تا در صورت وقوع شرایط بحران بتوانند به بهترین شکل با شرایط بحران مقابله کنند. موارد چند سال اخیر نشان میدهد دولت با ضعف مدیریت مواجه است. ساختوسازهای غیراستاندارد و غیرمهندسی هر روز در این کشور بیشتر میشود و هیچ ارگانی هم بر آنها نظارت نمیکند.
شناسنامه دفنشدگان بدون مجوز هنوز باطل نشده و معضلات جدید در راه است
موضوع دیگری که احتمالا در هفتهها و ماههای آتی خواهیم شنید، معضل شناسنامههای باطلنشده است. بسیاری از افرادی که در زلزله جانشان را از دست دادهاند، بدون گواهی فوت و جواز دفن به خاک سپرده شدند و شناسنامههای این افراد هنوز باطل نشده است. این شناسنامههای باطلنشده در آینده میتواند باعث بروز مشکلات بسیاری از جمله خرید و فروش شناسنامههای افراد یا حتی خرید و فروش رایهای شورا و انتخابات و استفاده از آنها در خدمات بانکی بدون اینکه مسوولان متوجه شوند و سایر مشکلات در این مناطق باشد. اینجاست که تازه مشکلات جدید به معضلات مناطق زلزلهزده اضافه میشود و باید از مسایل اولیه فاصله گرفت و به آنها پرداخت.
سایر اخبار این روزنامه
به این تلاش ها قانع نیستم
بنبست سیاسی در آلمان
تعیین تکلیف صندوق های تامین اجتماعی
تداوم بلاتکلیفی واردات؛
اظهارات عجیب جهانگیری:
نرخ بیکاری به 8/11 درصد رسید
مایه خیر و برکت ابدی!
تخملقت کجاست محبوب من؟
خیابانی و دیوار کوتاه استقلال و پرسپولیس
میکس صنعتی و سنتی!
عارف؛ پدر حل مشکلات کشور!
هفته دوازدهم لیگ برتر فوتبال؛
برداشت 16 هزار میلیارد تومانی از خزانه
9 روز از زلزله کرمانشاه گذشت؛
ائتلاف غیرممکن علیه ایران
لایهبرداری از اختلاف وزیر راه و شهرسازی با رییس دولت؛
ائتلاف غیرممکن علیه ایران
سازمانهای تولیدستیز
تودرتویی نهادی و کسری بودجه
سازمانهای تولیدستیز
سازمانهای تولیدستیز