سرمایه از‌دست‌رفته نهادهای دولتی

محمد هدایتی- اتفاقات متعاقب زلزله غرب کشور موضوعات جدیدی را در فضای سیاسی و اجتماعی کشور موجب شد. مهم‌ترین پدیده در زمینه کمک‌رسانی به زلزله‌زده‌ها، نوعی بی‌اعتمادی به واسطه‌های رسمی کمک‌رسانی بود. مردم ترجیح دادند از طریق اشخاص و نهادهایی بیرون از قدرت به زلزله‌زده‌ها کمک کنند.
در واقع شاهد نوعی احیای «جامعه» در برابر «دولت» بودیم. در سال‌های گذشته همواره یکی از مسایل بغرنج این بود که کشور با فرسایش سرمایه اجتماعی مواجه شده است؛ اینکه اعتماد و همیاری به‌عنوان دو جزء اصلی سرمایه اجتماعی زایل شده است. در قضیه زلزله، یک بار دیگر حداقل برای مدت زمانی محدود، این اعتماد برقرار شد. مساله این بود که این اعتماد به اشخاص، انجمن‌های شخصی و نهادهای مردمی بود نه مجاری و نهادهای رسمی که مطابق قانون باید به این امور رسیدگی کنند.
از دو نوع شیوه برای افزایش سرمایه اجتماعی و تقویت جامعه مدنی صحبت می‌شود. در شیوه اول مشارکت‌های اجتماعی شهروندان، عضویت‌شان در نهادها و انجمن‌های اجتماعی مختلف باعث شکل‌گیری سرمایه اجتماعی می‌شود. این سرمایه اجتماعی باعث افزایش اعتماد اجتماعی می‌شود و می‌تواند زمینه تقویت سازوکارهای دموکراتیک را فراهم کند. این، شیوه‌ای جامعه‌محور است. در شیوه دوم که نهادمحور خوانده می‌شود، اعتماد به نهادهای دولتی و حکومتی است که زمینه‌ساز سرمایه اجتماعی می‌شود یعنی وجود اعتماد به این نهادها باعث می‌شود اعتماد در سطح جامعه گسترش یابد، مشارکت شهروندان افزایش یابد و خیر جمعی بهتر محقق شود. در فقدان چنین اعتمادی، نمی‌توان از سرمایه اجتماعی صحبت کرد.
اگر در ایران با کاهش سرمایه اجتماعی روبه‌رو هستیم، اگر بی‌اعتمادی اشاعه یافته و هزینه تعاملات اجتماعی افزون شده است باید به عملکرد نهادهای رسمی توجه کرد. تبیین این وضعیت را تا حدی باید در ناتوانی این نهادها در جلب اعتماد شهروندان جست. آنها درست کار نکرده‌اند، سالم و شفاف نبوده‌اند و در بهبود اوضاع ناتوان مانده‌اند. بنابراین نوعی بی‌اعتمادی را هم در جامعه اشاعه داده‌اند. برای حیات اجتماعی پویاتر و برای تقویت دموکراسی، نیازمند تقویت نهادهای قدرت است آن هم با پاسخگو کردن آنها و با کارآمد کردن‌شان.
hedayati.mohammad@yahoo.com