روزنامه آرمان امروز
1396/09/02
صداوسيما شائبه برانگيز رفتار نكند
سیاست به چه میزان در ورزش ما دخالت دارد؟ پشتپرده ورزش به چه میزان به سیاست ارتباط پیدا میکند؟ورزش در هیچکجای جهان از سیاست جدا نیست. این وضعیت درباره جامعه، فرهنگ و اقتصاد نیز وجود دارد و ورزش با همه این زمینهها به شکلهای مختلف در ارتباط است. به همین دلیل سخن برخی که عنوان میکنند ورزش باید از سیاست جدا باشد دارای ابهام است. این افراد باید منظور خود را مشخص کنند که آیا سیاسیون نباید در ورزش حضور داشته باشند و یا اینکه سیاست نباید در ورزش دخالت داشته باشد. بنده هم با ورود افراد غیرمتخصص سیاسی که دارای توانایی مدیریت ورزشی نیستند، موافق نیستم. با این همه، نمیتوان دور ورزش را دیوار کشید و عنوان کرد که کسی حق ندارد وارد ورزش شود. ورزش بهصورت زنجیروار به فرهنگ، سیاست و اقتصاد متصل است و هم افرادی از این بخشها وارد ورزش میشوند و هم اینکه از بخش ورزشی افرادی وجود دارند که وارد بخشهای دیگر میشوند. به همین دلیل در گذشته کسانی وجود داشتند که از حوزه ورزش وارد حوزه سیاست شدهاند. در نتیجه ورزش و سیاست در یک ارتباط متقابل با یکدیگر قرار دارند.
بدون شک یکی از مهمترین مسابقات ورزشی که در کشور ما برگزار میشود و از گذشته تاکنون شائبههای سیاسی درباره آن مطرح میشود دربی پرسپولیس و استقلال است. چرا این مسابقه تا بهاین اندازه دارای شائبههای سیاسی است؟
بنده در دورانی که مدیرعامل باشگاه استقلال تهران بودم چنین مسائلی را درک نکردم و هنوز هم معتقدم این مسابقه سیاسی نیست. نمیتوان تصور کرد که هنگامی که توپ یک بازیکن به تیرک دروازده اصابت میکند به صورت تعمدی بوده است. به نظر من دلیل اصلی چنین شائبههایی به تاکتیک مربیان هر دو تیم باز میگردد. مربیان این دو تیم در این بازی با تاکتیک محتاطانه وارد زمین میشوند و به همین دلیل این بازی از کیفیت اصلی خود دور میشود و تماشاگران از دیدن یک بازی هیجانی و پرافت و خیز محروم میشوند. در نتیجه سیاسی جلوه دادن این بازی هیچدلیل موجه و محکمه پسندی ندارد. بنده در چهار دربی مدیرعامل استقلال بودم و از نزدیک با حواشی این بازی آشنا هستم. درطول این مدت نیز هیچمسالهای درباره سیاسی بودن این بازی مشاهده نکردم.
اغلب دربیهای جهان دارای پیشینه تاریخی و فرهنگی و سیاسی است. برای مثال دربی اسکاتلند بین گلاسکو رنجرز و سلتیک که جنگ بین کاتولیکها و پروتستانهاست و یا در اسپانیا که بارسلونا منطقه جداییطلب کاتالونیا را در مقابل حکومت مرکزی نمایندگی میکند. این وضعیت به چه میزان در پیشینه دربی استقلال و پرسپولیس وجود دارد؟
ما باید این نکته را بپذیریم که ورزش فوتبال درحال تبدیل شدن به یک ابزار استعماری است. در شرایط کنونی در پشت پرده فوتبال جهان مسائل سیاسی وجود دارد و در این مساله که فیفا اجراکننده برنامههای سیاسی برخی از کشورهاست هیچشکی وجود ندارد. به همین دلیل در شرایط کنونی فوتبال به ابزاری برای نوعی استعمار نرم تبدیل شده است. این استعمار دارای جنبه فکری و فرهنگی است. برای مثال خالکوبی برای اولین بار در کشورهای غربی صورت گرفت که در نهایت از طریق فوتبال و وسالی ارتباط جمعی به کشورهای دیگر و از جمله کشور ما نیز سرایت پیدا کرد. از سوی دیگر در المپیک2012 که در شهر لندن برگزار شد در تمامی مسابقات ورزشی نمادهایی از تفکر «فراماسونری» وجود داشت. این نوع تفکرات نیز تلاش میکنند از ورزشهایی مانند فوتبال استفاده کنند که دارای جنبههای بینالمللی هستند و مخاطبان زیادی دارند. این نوع تفکرات پشت پرده از گذشته تلاش کرده دو رنگ را در کشورهای مختلف به عنوان دربی در مقابل هم قرار بدهد. برای مثال در کشور آلمان رنگهای زرد (دورتموند) و قرمز (بایرن مونیخ) در مقابل هم قرار میگیرند و یا در اسپانیا سفید (رئالمادرید) در مقابل آبی و اناری (بارسلونا) قرار میگیرد. در نتیجه همهاین اتفاقات به صورت برنامهریزی صورت گرفته است. این وضعیت میتواند درباره پرسپولیس و استقلال نیز در قبل از انقلاب رخ داده باشد و من این مساله را بعید نمیدانم. بنده قصد ندارم عنوان کنم که دربی پرسپولیس و استقلال از داخل کشور برنامهریزی شده است و بلکه معتقدم امکان این وجود دارد که تفکرات استعماری که در قبل از انقلاب اسلامی در ایران وجود داشته زمینه چنین کاری را بهوجود آورده باشند. دلیل اصلی این مساله نیز کنترل کردن فرهنگ و جامعه ایران بوده است. بازی پرسپولیس و استقلال مدتهاست از علاقه جوانان و هیجانات ورزشگاه عبور کرده و به ابزاری برای کنترل فرهنگ و جامعه تبدیل شده که عمدتا نیز ریشه در خارج از کشور داشته است. در نتیجه دربی استقلال و پرسپولیس از ابتدا با هدفگذاری فرهنگی و اجتماعی بهوجود آمده است. به همین دلیل هم است که کودکان در ایران هنگامی که بهدنیا میآیند به شکلی به قرمز و آبی منتسب میشوند. اگر ما کشورهایی که دارای دربیهای حساس هستند را مورد بررسی قرار بدهیم متوجه میشویم که همه آنها با نوعی تئوری و هدفگذاری شکل گرفته تا به وسیله آن فرهنگ و جوامع مختلف را کنترل کنند. در داخل این کشورها نیز برخی به ابزاری برای تحقق این تئوری کمک کردهاند و در نتیجه این تئوری به یک تئوری عمیق و تاثیرگذار در این کشورها تبدیل شده است.
اگر دیدگاه شما را در این زمینه ملاک قرار دهیم با پیروزی انقلاب اسلامی در سال57 این تئوری باید پایان میپذیرفت. با این همه، این تئوری پس از انقلاب نیز وجود داشت و روزبهروز نیز فربهتر شده است. چرا انقلاب اسلامی مانعی برای پایان این تئوری نبوده است؟
پس از انقلاب اسلامی ما هیچاستراتژی در ورزش و از جمله فوتبال نداشتیم. به همین دلیل نیز این تئوری به شکلهای مختلف ادامه پیدا کرد و برخی نیز این تئوری را قوام و گسترش دادند. برای مثال در سال59 استراتژیای که برای ورزش در نظر گرفته شد این بود که ورزش باید مکتبی باشد. با این همه، هیچتعریف دقیقی از ورزش مکتبی مطرح نشد. پس از انقلاب نیز کشور وارد جنگ تحمیلی شد و در این مقطع زمانی نیز استراتژی خاصی برای ورزش در نظر گرفته نشد و مسئولان تنها به دنبال حفظ وضعیت موجود بودند. ما هنوز نیز نتوانستهایم برای ورزش خود استراتژی مناسب در نظر بگیریم. دلیل اصلی این مساله نیز مدیریت سلیقهای و موجی بوده است. منظور من از مدیریت موجی این است که هر مدیری که در یک سازمان روی کار آمده بهصورت موجی از نزدیکان آشنایان خود استفاده کرده و مدیر بعدی که روی کار آمده این موج اول را کنار زده و موج جدیدی از مدیران را بهکار گرفته است.
چرا ورزش ما که روزی مدعی ورزش مکتبی بود در طول سالیان اخیر با فروپاشی باورها و هنجارهای اخلاقی مواجه شده است؟
زمانی که طرح ورزش مکتبی در کشور مطرح شد هیچگونه طرح جامعی برای این مساله وجود نداشت. شاید اگر طرح جامعی برای این مساله تهیه میشد به دستاوردهایی نیز دست پیدا میکردند. برای مثال در آن مقطع زمانی عنوان میکردند که بازیکنان بالای27سال نباید در تیم ملی حضور داشته باشند. این گونه مسائل نشان میدهد که طرحهایی که در آن زمان ارائه میشد بیشتر در راستای موج انقلاب و عاری از هرگونه تعقل و دوراندیشی ارائه میشد. مساله مهم دیگری که سبب فروپاشی باورهای اخلاقی در ورزش کشور شده نداشتن استراتژی فرهنگی برای ورزش است. بسیاری از مسئولان در گذشته گمان میکردند که ورزش تنها به برد و باخت در زمینه مسابقه خلاصه میشود. بسیاری گمان میکردند مسائل فرهنگی در ورزش تنها به مدیحهسرایی در زمین ورزش و همچنین نصب پلاکارد خلاصه میشود. به همین دلیل نیز از تدوین استراتژی فرهنگی برای ورزش کشور غافل شدند. نکته دیگر اینکه ما به صورت کلی برای اداره جامعه استراتژی فرهنگی نداشتیم. در نتیجه هنگامی که جامعه از نظر فرهنگی دارای مشکلات مهمی است نمیتوان ورزشگاهها را جدا از جامعه در نظر گرفت و تنها مسائل فرهنگی ورزشگاهها را مورد بررسی قرار داد.
چرا هنوز یک خانواده محترم ایرانی برای حضور در ورزشگاههای کشور با مشکلات جدی مواجه است؟ دلیل بیاخلاقیها و پرخاشگریهای تماشاگران چیست؟
دلیل اصلی این مساله الگوبرداری تماشاگران از مربیان، بازیکنان و مسئولان ورزشی است که در برخورد با مسائل مختلف واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. حمله به داور، تحقیر تیم حریف و مصاحبههای زننده مدیران ورزشی یکی از دلایل اصلی افزایش تنشها و پرخاشگریها در بین تماشاگران ورزش است. از سوی دیگر مدیران سایر بخشها نیز بدون رعایت مسائل اخلاقی با هم صحبت میکنند. نمونه بارز این مساله در مناظرات انتخابات ریاستجمهوری اخیر بود که برخی از کاندیداها از ادبیاتی استفاده میکردند که پیامدهای منفی در سطح جامعه از خود برجای گذاشت. بنده انتظار داشتم کاندیدای ریاستجمهوری به شکلی با هم رفتار و صحبت کند که به یک الگو برای آیندگان تبدیل شود. این در حالی است که مساله کاملا برعکس شد. از سوی دیگر یک برنامه ورزشی صداوسیما که دارای مخاطبان زیادی است و درطول بیست سال گذشته پخش شده گفتمانی را به جامعه عرضه کرده که پیامدهای بسیار منفی اخلاقی در جامعه برجای گذاشته و ممکن است صد سال طول بکشد تا این آسیبها از بین برود. این برنامه مردم را به شکلی تربیت کرده است که حاضر میشوند در مقابل این پیامدهای منفی بهاین برنامه صدهاهزار پیامک نیز ارسال کنند. این برنامه انواع و اقسام تخریب تلفنی و حضوری را به مردم یاد داده است. در مقطع کنونی استفاده از جنبههای مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از ورزش دارای اهمیت است. این در حالی است که ما هنوز استفاده سیاسی کردن از ورزش را بلد نیستیم. از سوی دیگر اقتصاد ورزشی نیز در کشور ما تعطیل است.
آیا بیاخلاقیهای موجود در ورزشگاه دارای پشت پرده و هدایت شده است؟
بله؛ همهاین بیاخلاقیها هدایت شده و برنامهریزی شده است. به نظر من حتی استفاده از الفاظ رکیک توسط برخی افراد در ورزشگاهها نیز برنامهریزی شده است. برخی عنوان میکنند باید اجازه داد که جوان خود را در ورزشگاهها تخلیه روانی کند. این سخن بهاین معناست که جوان تنها هنگامی که در ورزشگاه حضور دارد از الفاظ رکیک استفاده میکند و هنگامی که ورزشگاه را ترک کرد دیگر از این الفاظ استفاده نمیکند. بهنظر من این استدلال کاملا نادرست است. بدون شک این بیاخلاقیها به سطح جامعه نیز کشیده خواهد شد و یا اینکه رفتار فردی که در ورزشگاه بیاخلاقی میکند در قبل و بعد از ورود به ورزشگاه هیچتغییری نمیکند. افراد شاخصی در ورزشگاهها وجود دارند که به صورت برنامهریزی شده و هدایت شده فحاشیها و الفاظ رکیک را در ورزشگاهها سازماندهی و مدیریت میکنند. برخی از مدیران و مربیان بقای خود را در تطمیع عدهای اوباش میبینند. از سوی دیگر از این اوباشها برای تسویه حسابهای شخصی و گروهی استفاده میکنند و با تدوین برخی شعارها از آنها در مقاطع مختلف استفاده میکنند. هنگامی که نیروی انتظامی به صورت ضربتی اقدام به دستگیری اراذل و اوباش در محلههای مختلف شهرهای بزرگ میکند باید نیم نگاهی به درون ورزشگاههای کشور نیز داشته باشد. دلیل این مساله نیز این است که مصداق همان اراذلواوباش در سکوهای ورزشگاه نیز نشستهاند. در نتیجه ورزشگاه نیز نیاز به طرح ضربتی جمعآوری اراذل و اوباش دارد. بدون شک تمامی بیاخلاقیهای موجود در ورزشگاهها بهصورت برنامهریزی است. این اتفاق با حرفهای شدن فوتبال یعنی از ابتدای دهه هشتاد شمسی تشدید شد.
یکی از مدیران ورزشی مدعی است برخی از برنامههای ورزشی دارای پشت پرده است و در مقابل برخی از افراد با پرداخت پول در این گونه برنامهها بهعنوان کارشناس حضور پیدا میکنند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
برخی از برنامههای ورزشی بهدلیل اینکه هدفمند نیست به بیراهه میروند. این برنامهها گمان میکنند در حال خدمت کردن به ورزش کشور هستند. با این همه، سازندگان این برنامهها این نکته را فراموش کردهاند که با این برنامههای بیهدف ممکن است فرهنگ جامعه را به مخاطره بیندازند. از سوی دیگر تکرار حضور برخی از کارشناسان شائبه برانگیز است. این در حالی است که افرادی که بهعنوان کارشناس در برنامهها حضور پیدا میکنند مطلب جدیدی به مخاطبان اضافه نمیکنند و بلکه سخنان روزمره خود را بهعنوان دیدگاه کارشناسی به مخاطب ارائه میکنند. این مساله تنها درباره ورزش وجود ندارد و بسیاری از برنامههای کارشناسی صداوسیما در زمینههای مختلف بههمین صورت است.
سایر اخبار این روزنامه
سرانجام نجفي به تحول رضايت داد
اتحاد استراتژیک
ایران عزیز به همه اهداف انقلاب خواهد رسید
سعد حريري عقب نشست
تعاملات ناطق با اصلاحطلبان
جایزهصلح نوبل را بهسردار سلیمانی بدهید
شاكي تازه علي مطهری
خوزستانیها زیر باران آلوده
دستمال مخدر؛ ۱۰۰۰ تومان!
صداوسيما شائبه برانگيز رفتار نكند
حلول حق حیات، صلح و توسعه در یادگار هاشمی
۶هزار پروژه نیمهتمام داریم
یاد د اشـتهـای اخـتصـاصـی
مذاکرات و آینده برجام
تلاش برای تحقیق و تفحص از شهرداری بینتیجه است
دام پساداعش پهن شده است
عراقچی: ایران وظیفه انسانی خود را در برابر مهاجران انجام میدهد
بازگشت حریری کوچک و چند نکته
کنایه سنگین ظریف به عربستان و ترامپ