روزنامه شرق
1396/09/04
كورسويي از اميد
علیرضا قربانی خوانندهای است بااخلاق، حرفهای و متواضع که در کنار تمامی این خصلتها، پشتکار و وسواسش در کار مثالزدنی است. با تمامی آهنگسازان برجسته نسل خودش همکاری داشته و آثاری درخور را برای آنها خوانده و منتشر کرده است. روحیه تلمذ همیشگیاش به او این اجازه را داده است که ورای هر نوع شتابی با طمأنینه و مصمم در راه موسیقی ایرانی گام بردارد. تجربهگرایی و انعطافپذیریاش هم از سویی دیگر باعث شده تا دست به تجربیات گوناگون بزند؛ از بداههخوانی و اجرای قطعات در آن گرفته تا خواندن تصانیفی که کمتر کسی است که نشنیده باشد یا آنها را از حفظ نباشد. همه اینها در کنار فعالیتهای ارکسترال، کنسرتهای خارج از کشور و انتشار آلبوم از او شمایلی ساخته که نامش علیرضا قربانی، خواننده موسیقی سنتی و ملی ایران، است. با او که بهسختی تن به گفتوگو میدهد، در آخرین روزهای آبانماه درحالیکه تنها چند روز از کنسرتش در نمایشگاه وومکس که بزرگترین نمایشگاه موسیقی جهان است، گذشته، به گفتوگو نشستهایم.دوست دارم بدانم خوانندهای در سطح شما هنوز هم تمرین میکند؟
طبیعتا هر فردی سطح تمرینات خاص خودش را دارد و من هم تمرینات شخصی و جدی دارم؛ مثل همه نوازندهها و موزیسینهای حرفهای که کار میکنند، این تمرینات باید به صورت مرتب و دائمی انجام شود. بهعلاوه تمرینات خاص شنیداری برای تربیت گوش و تمرینات مربوط به حنجره و تارهای صوتی است كه براي سلامت حنجره و تارهای صوتی از دیگر تمرینات شخصی و ضروری است و علاوه بر اینها باید سلامت حنجره و تارهای صوتی به عنوان فاکتورهای اصلی خوانندگی در نظر گرفته شود و در کنارش هم سلامت شنیداری مهم است، مثلا شنیدن گامهای مختلف برای اینکه حنجره بتواند گامها و فواصل مختلف و پیچیده را تکرار کند و اینکه بتواند همیشه کوک باشد.
هر روز تمرین میکنید؟
اگر روزی فرصت نشود، روز بعد جبران میکنم. یا گاهی که در سفر هستم، مثل همین زمانی که بهتازگی برای حضور در نمایشگاه وومکس رفته بودم، بعد از رسیدن به هتل از طریق گوگلمپ توانستم جایی شبیه به جنگل را در نزدیکی آن پیدا کنم و همان لحظه لباس گرم پوشیدم و پیاده به آنجا رفتم و حدود 45 دقیقه تمرین کردم، بیشتر از آن مقدور نبود چون هوا سرد بود و نگران بودم که سرما بخورم.
در مواقع کنسرت بیشتر کار میکنید؟
هر روز تمرینات شخصی را دارم. ولی برای تمرین یا استودیو به قول ورزشکاران به اردو یا دوره میرویم؛ یعنی تمرینات گستردهتر میشود و بیشتر به خودمان فشار میآوریم. چون ممکن است شبهای متعددی مجبور باشیم روی صحنه اجرا کنیم.
از این جهت سؤال کردم که خوانندهها و نوازندههایی را میشناسم که بهجز زمان ساندچک به هیچ عنوان تمرین نمیکنند.
حتما جزء خواص و نوابغ هستند. چنین چیزی امکان ندارد. حتی نابغهترین و بهترین نوازندهها و خوانندههای دنیا تمرینات شخصی و جداگانه برای خودشان دارند. به این مفهوم که تمرینات عمومی دارند و میدانند گیروگرفتهای صدایشان کجاست یا مشکلات نواختنشان در سازهای زهی یا پاسارزدنشان یا غیرهوغیره در کجاهاست. بنابراین یکسری تمرینات خاص برای خودشان دارند. در بالاترین سطوح هم همینطور است.
چه کسی متوجه ایراد خوانندهای در سطح شما میشود؟
مهمترین کسی که میتواند ایراد کسی را ببیند خودش است. البته و تحقیقا زمانی این اتفاق رخ میدهد که او به اشراف قابلقبولی از المانهای مختلف راجع به خواندن و خوانندگی برسد. جنس و سلامت صدا را بشناسد. گوشش بهنسبت دقیق باشد. یعنی کوکبودن و ژوستبودن را بتواند تشخیص دهد. سلامت و تشخیص منطقه صحیح خروج صدا از حنجره را بشناسد؛ اینکه بداند این نت ژوست است اما سلامت واقعی را ندارد. تحریرها را بشناسد و نوانس و داینامیک را بشناسد، جدا از بحثهای ردیفی و دستگاهی که محتوا و مفهوم خواندن است. البته در بسیاری موارد ممکن است دوستانی که از سطح توانایی خوب و حرفهای برخوردارند و در ضمن با هم صادق هستند و دلشان برای هم میتپد و به هم اعتماد دارند هم بتوانند کمک کنند. مثلا ممکن است خوانندهای احساس کند دوستش که خیلی احساس رفاقت و نزدیکی میکند، مدتی است مشکلی دارد و با او صحبت کند که به نظرم میرسد برای مثال مدتی است صدایت خسته است. خیلی مواقع برای خود من پیش میآید که با دوستانی که احساس صداقت بیشتری میکنم، صحبت میکنم، بهشان میگویم به نظرم میرسد بعد از کنسرت یا اجراهای مختلف صدایتان خسته است و بهتر است به صدایتان استراحت دهید.
برای من جالب و البته خوشایند است که شما در سطحی که هستید و با کمتر آهنگسازی که در حوزه موسیقی ایران به صورت حرفهای کار کند، کار نکردهاید اما باز هم احساس میکنید نیاز به آموزش دارید.
اگر بخواهم خیلی صادق باشم، این احساس همیشه در من بوده که خیلی چیزها هست که ممکن است انسان آموزش ببیند و تکنیکهایی یاد بگیرد که متحول شود اما متأسفانه در بخش آموزش در حوزههای مختلف موسیقی فقیر و در آواز فقیرتر هستیم. چون به صورت مکتوب و طبقهبندیشده خیلی منابع مدونی نداریم و اغلب آموزشها به صورت سینهبهسینه و از معلمانی بوده که به جهت نوع آموزششان گهگاه موفق نبودهاند یا مطالبی که داشتهاند خیلی آکادمیک نبوده و تکنیکش مدون و طبقهبندیشده نبوده. خیلی وقتها این استعدادها و آموزشهای برخی معلمین به صورت ایدهها و خلاقیتهای شخصی خودش را ارتقا داده. نمونهاش هم زیاد است. کسانی که خودشان را تربیت و تثبیت کردهاند؛ با آموزشهای مختلفی که دیدهاند به صورت غیرحضوری از آثاری که از قدیم تا امروز بوده خودشان را اصلاح کرده و به سرچشمهای رسیدهاند، که بهترین نمونهشان استاد شجریان است. بارها به ذهنم رسیده است کنکاشی کنیم تا بتوانیم از تکنیکهای آوازهای کلاسیک دنیا استفاده کنیم، آن تکنیکهایی که با نوع خواندن و خروج صدای آواز ایرانی از حنجره مطابقت دارند چون روشهای مختلفی از استفاده از صدا و مخارج صدا از حنجره داریم مثل خوانندگان فلامینکو که کاملا از سینه میخوانند یا خوانندگان کلاسیک که کاملا صدا را از فضای دیگری خارج میکنند یا خوانندههای موسیقی ایرانی یا عربی که تلفیقی از بین آنهاست. بنابراین خیلی از تکنیکهای اینها را نمیتوان استفاده کرد چون جاهای خواندن و مخارج صدا را عوض میکند و استفاده از صدا و حنجره را عوض میکند که میتواند آسیب بزند. مثلا حرفزدن زیاد برای خواندن مثل سم است. یا حتی دکلمهکردن زیاد. من به معنی واقعی کلمه، توفیق میدانم اینکه معلمی وجود داشته باشد که حتی نکاتي جزئی بگوید که باعث ارتقای خواندن شود.
یادم میآید مرحوم ابراهیمی که یکی از استادان شما بودند، به شما بسیار علاقهمند بودند، ایشان در زمان حیاتشان به شما چنین نکاتی را میگفتند؟
بله، نکات زیادی را میگفتند. یادم است زمانی که جوانتر بودم و فقط اوج تمرین میکردم و خیلی مسلطتر نسبت به نواحی بم و متوسط صدایم بودم، دست روی صورت من گذاشتند و به من گفتند علیرضا جان کمی درباره بمهایت کار کن. یعنی پختگی که در نقاط اوجت پیدا کردهای، در نقاط بم نداری. بسیاری از اوقات خواندن بم به مراتب سختتر است. آن روزها این اشراف را نداشتم و متوجه نمیشدم یعنی چه. میدانید که منطقه خواندن صدای بم سلامت و پخته چقدر سخت است. آن روزها تمرینکردن زیاد بم، مثل دارویی که خوردنش سخت است، بود و سعی میکردم در مورد نقاط بم کار کنم. چون بهمحض اینکه بم کار میکردم، میخواستم به نقاط بالاتر بپرم چون لذت بیشتری از خواندنشان داشتم. اما سعی کردم با هر سختی شده نقاط بم را کار کنم و به مرور زمان خودم احساس کردم این تغییر چقدر فاحش است و خیلی دوستانم که صاحبنظران موسیقی بودند، بعدها اذعان داشتند که چندسالی است تغییر عمدهای در نوع خوانش و صدایت در نقاط بم میبینیم.
بمخوانیهایتان هم بعدا شاخص شد.
همینطور است. اینها یکی از مهمترین توصیههایی بود که استاد ا
سایر اخبار این روزنامه
تکرار سناریوی دوقطبی هاشمی
كماكان شريعتي
20 سال به هشدار ما بیتوجهی شد
هر جا مقابله با استکبار نیاز باشد، کمک خواهیم کرد
پیوسته سؤال کنید وعدههای انتخاباتی چه شد
عدهای فارابی را «عابربانک» فرض کردهاند
مناظره سردار و شهردار
بیش از 370 کشته و زخمی در حمله به نمازگزاران مصری
كورسويي از اميد
روحانی از حق خود میگذرد؟
سهم خودمان را بگیریم