جهل، معادل بي‌سوادي نيست

اگر به نوشته‌هاي ده‌ها‌سال پيش ايرانياني كه دوست داشتند كشورشان از جهل و خرافه رها شود، مراجعه كنيم، به اين نتيجه مي‌رسيم كه عموم آنان مشكل جامعه ايران را ناآگاهي و ريشه اين ناآگاهي را نيز در بي‌سوادي و نبودن رسانه‌هاي آگاهي‌بخش مي‌دانستند، در نتیجه راه‌حل را نیز گسترش سوادآموزی معرفی می‌کردند؛ براي نمونه 60‌سال پيش سطح سواد در ايران فقط 15‌درصد بود و اين يعني از هر صد نفر فقط 15نفر توان خواندن و نوشتن داشتند. اين نسبت در روستاها به زير 10‌درصد مي‌رسيد. صد‌سال پيش نرخ مذكور به احتمال فراوان زير 5‌درصد بود و در روستاها به‌طور معمول يك يا دو نفر بودند كه مي‌توانستند نامه‌اي بنويسند يا آن را بخوانند. اكنون به نظر مي‌رسد كه مشكل بي‌سوادي تا حدود زيادي حل شده است و در ‌سال جاري شهروندان بي‌سواد كشور حدود 5‌درصد هستند و آنان نيز به‌طور معمول افراد پير و از كارافتاده‌اند. به تعبير ديگر، همه افراد جوان و ميانسال قادر به خواندن و نوشتن هستند و از اين مهمتر آن‌كه بيش از 15‌درصد مردم ايران داراي تحصيلات دانشگاهي هستند و عموم مردم ایران از تحصيلات بالاتر از سطح خواندن و نوشتن برخوردارند، بنابراين بايد انتظار داشت كه مشكل جهل و خرافه حل شده باشد، به‌ويژه آن‌كه دسترسي مردم به رسانه‌ها و اطلاعات نيز در حد نهايي خود قرار دارد و با كوچكترين كوشش، هر اطلاعاتي درباره هر موضوعي كه بخواهيد فوري در اختيار شما قرار می‌گيرد.  با تمام اینها، به نظر مي‌رسد كه مشكل ناآگاهي حل نشده است و نظرات خرافي و حتي جاهلانه همچنان خريدار دارد، به‌طوري كه صداي آقاي وزير بهداشت را درآورده و گفته است: «برخی افراد از عوامی عده‌ای سوءاستفاده می‌کنند، اما جهل باعث عقب‌ماندگی بشر شده و همیشه دستاویزی بوده برای دیگرانی که به دنبال مطامع شخصی، گروهی یا طایفه‌ای هستند.» اين اظهارات دكتر‌ هاشمي در واكنش به انتشار برخي نظرات عجيب‌وغريب در زمينه امور بهداشت و درمان است، ازجمله اين موارد: «مسواك زدن باعث پوسيدگي دندان مي‌شود و واكسيناسيون كار صهيونيست‌هاست و زياد خوردن آب باعث پيري زودرس و چين و چروك‌دار شدن صورت مي‌شود و بچه‌هايي كه آدامس مي‌خورند، در آينده الكلي خواهند شد و كره گياهي از فاضلاب تهيه شده و نمك يددار سرطان‌زاست و آب لوله‌كشي، آلوده به وايتكس است.» وزير بهداشت ضمن تحليل علت بيان اين نظرات درخواستي را نيز طرح كرده است: «برخي افراد ياد گرفته‌اند به مسائلي كه مطرح مي‌كنند رنگ ديني دهند يا آن را به مقام معظم رهبري نسبت مي‌دهند و هر خلاف و اشتباهي را تحت اين عنوان مطرح مي‌كنند. برخي افراد از عوامي عده‌اي سوءاستفاده مي‌كنند، اما جهل باعث عقب‌ماندگي بشر شده و هميشه دستاويزي بوده براي ديگراني كه به دنبال مطامع شخصي، گروهي يا طايفه‌اي هستند... قوه قضائيه در برخورد با سوءاستفاده از دين و آسيب به سلامت مردم بايد حساسيت بيشتري نشان دهد.» واقعيت اين است كه مسأله آگاهي و جهل فراتر از موضوع تحصيلات و آموزش است، هر چند بشدت از آن متاثر است و مهمتر از آن نيز رفتار جاهلانه و پيروي از خرافات است كه اين نيز فراتر از مسأله آگاهي است. چه‌بسا افرادي نسبت به موضوعي آگاهي اجمالي دارند ولي در عمل خلاف آن رفتار مي‌كنند، زيرا فضاي اجتماعي و محيطي به‌گونه‌اي است كه چنين رفتاري را تشويق مي‌كند. يك نمونه مهم آن رأي دادن به نامزدهاي پوپوليست است كه انواع و اقسام شعارهاي غيرقابل تحقق را مي‌دهند و حتي بسیاری می‌دانند که آنان وضع را از آن‌كه هست هم بدتر مي‌كنند، ولي باز هم عده‌اي پيدا مي‌شوند كه به آنان رأي مي‌دهند و در مقاطعي نيز آراي اكثريت را به دست مي‌آورند. اين تجربه را در ايران داشته‌ايم. اكنون در ايالات متحده هم مي‌بينيم كشوري كه نماد جهان توسعه‌يافته است، امروز كسي را وارد كاخ سفيد كرده كه انديشمندان آن‌جا از وجودش در كاخ سفيد احساس شرم مي‌كنند. اين پديده و وجود تقاضا براي بلاهت و نابخردي يك امر اجتماعي است. در مورد نظرات عجيب‌وغريب پزشكي كه در ايران طرح مي‌شود نيز بايد به اين زمينه‌هاي اجتماعي رجوع كرد. در ايالات متحده بي‌اعتمادي مردم به نخبگان حاكم و بی‌اعتبار شدن گروه‌های مرجع، يكي از مهمترين علل اين گرايش ناميده شده است، اين‌كه مردم آن‌جا از كل ساختار موجود قطع اميد كردند. در اينجا هم مي‌توان به يكي از اين اثرات كه تشديد انتشار اخبار ضد پزشكان و مشكلات نظام درمان است، اشاره كرد كه فضا را براي پذيرش اين نوع خرافات فراهم مي‌كند. بايد توجه داشت كه چندان روي گويندگان اين ديدگاه‌ها تمركز نكنيم، مهمتر از آن وجود تقاضا و زمينه براي پذيرش اين نظرات است. پرداختن به اين زمينه خيلي مهمتر از اصل وجود چنين افرادي است. تا وقتی تقاضا برای پذیرش این اظهارات عجیب باشد، کسانی پیدا خواهند شد که آنها را بیان کنند. متأسفانه همان‌طور كه آقاي وزير هم اشاره كرده‌اند، دين و سياست در ايران دو قلعه‌اي است كه اين افراد براي ايمن كردن خود به آن پناه مي‌برند تا از گزند قانون و پاسخگويي خلاص شوند. ولي درخواست آقاي وزير برای برخورد مستقیم قوه قضائيه نيز چندان كارگشا نيست، زيرا وزارت بهداشت بنا به وظيفه ذاتي خود و نيز به‌عنوان مرجع سلامت كشور مي‌تواند شكايتي را عليه اظهاركنندگان چنين نظراتي تهيه و به دادگستري ارايه کند. مهمترين وجه ماجرا تهيه مستندات، دلايل و قراين عليه اين ادعاهای زیانبار است تا پس از اين، هر كسي كه خواست اظهارنظر نادرستي كند، از ابتدا متوجه هزينه‌هاي احتمالي آن باشد. مطابق قوانين موجود، مي‌توان از بيان عمومي اين‌گونه نظرات نادرست و خرافي شكايت كرد؛ همچنان‌كه افراد فالگير، پيشگو و... طبق مقررات جاري محكوم و مجازات مي‌شوند.