مسعود حسن آبادی*

دوازدهم آذر، مصادف با سوم دسامبر که روز جهانی معلولان نامگذاری شده است باید تذکری برای مسئولان و مدیران و سردمداران جامعه باشد. راستی معلولان در کجای این مملکت هستند؟ چند درصد برنامه‌ریزی های کلان مملکتی درباره این افراد صورت می‌گیرد و یا در چند درصد برنامه‌ها، به ایشان توجه می‌شود؟ به نظر شما در کشور ما، در مقایسه با کشورهای دیگر که ادعا ندارند چقدر به افراد معلول توجه و اهمیت داده می‌شود؟ در حالی که ما در دین مبین اسلام به ویژه در سیره و سنت نبوی و ائمه طاهرین علیهم السلام احادیث و روایاتی داریم که تمام آنها می‌تواند برای آحاد جامعه به ویژه مسئولان الگو باشد.
مسئله‌ای که باید بدان توجه جدی نمود، نهاد متولی امور معلولان است که در حال حاضر سازمان بهزیستی می‌باشد. سازمان مذکور با وظایف متعدد و نامربوط به هم مانند زنان بی‌سرپرست، مهدهای کودک، معتادان، سالمندان، مددجویان اجتماعی و... چگونه می‌تواند با بودجه اندک خود افراد معلول را نیز که خود انواع و درجات مختلفی دارند، حمایت کند؟ اگر
سازمان بهزیستی با نهادهای دیگر از نظر تعداد و انواع مددجو و افراد تحت پوشش، مقایسه شود موضوع اصلی مسئله بارزتر می‌گردد.
مسئولان باید به افراد معلول در سطوح مختلف جامعه به عنوان یک فرصت و ظرفیت نگاه کنند نه به عنوان یک سربار و مصرف کننده و حتی ابزاری برای شعار دادن و به قدرت رسیدن. البته قبل از آن نیاز به توانبخشی در این افراد ضروری است تا بتوانند به حدی برسند که از توانمندی‌های خود آگاه شده و با داشتن امکانات لازم، آنها را به مرحله عمل برسانند. در زمینه مناسب سازی نیز


عدم فرهنگ‌سازی صحیح، مشکل ساز بوده است. اگر متولیان مناسب‌سازی از فرهنگ صحیح در این زمینه برخوردار بودند شاهد این نبودیم که خطوط برجسته که برای تردد نابینایان در پیاده‌روها در نظر گرفته شده به تیر چراغ برق یا هر مانع و دست انداز دیگر ختم شود. گاهی اینقدر این صحنه تکرار می‌شود که گمان می‌شود اینجا محل نصب تیر چراغ برق است
نه تردد نابینایان. به علاوه در برخی موارد خطوط عابر پیاده که در وسط خیابان طراحی شده بدون هیچگونه مانعی به جوی آب ختم می‌شود که برای افراد نابینا بسیار خطرناک است. دولت حتی باید با اعطای تسهیلات و در نظر گرفتن نظام تشویق، بستر اشتغال معلولان را علاوه بر بخش دولتی در بخش غیردولتی نیز فراهم نماید. البته در این زمینه باید توجه نمود که اختصاص سهمیه استخدامی باید بر مبنای جمعیت آنها باشد نه اینکه با وجود جمعیت پنج تا ده درصدی معلولان در جامعه، فقط سه درصد سهمیه اشتغال برایشان در نظر گرفته شود و آن هم به صورت ناقص اجرا شود.
از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مشکلات معلولان این است که قانونی جامع برای حمایت از آنها وجود ندارد و یک قانون هم که با وجود نقایص فراوان وضع شده و فقط نام قانون جامع بر آن نهاده شده است نیز ضمانت اجرایی کافی ندارد. امید است با عنایت به اینکه در آستانه روز معلولان هستیم و لایحه قانون جامع در دست بررسی می‌باشد، نهایتا قانونی جامع که بخش زیادی از حقوق معلولان مظلوم را در این جامعه محقق نماید توسط نمایندگان محترم وضع گردد.
به نظر می‌رسد برای حل مشکلاتی که فقط به برخی از آنها اشاره کردم باید کلیه نهادهای ذیربط در سطوح مختلف نهایت سعی و تلاش خود را در این زمینه بنمایند از جمله: آموزش و پرورش باید از دوران ابتدایی تا پایان دوره متوسطه با گنجاندن دروس و مطالبی متناسب با سن و فهم افراد، چگونگی برخورد با افراد معلول را آموزش دهد و به دانش‌آموزان بیاموزد که می‌توان با وجود نقص در اعضای بدن نیز تنها با تکیه بر داشته‌های خود و تلاش مضاعف و توجه به هدف و بدون‌توجه به موانع پله‌های ترقی را طی نمود در غیراین‌صورت اگر هیچ معلولیتی هم نباشد و افراد از تمام نعمت‌های الهی برخوردار باشند نمی‌توانند به اهداف خود دست یابند و فقط باید پله های ترقی را طی بکشند. به همین نسبت در دانشگاه نیز باید دانشجویان فرهنگ صحیح برخورد و رفتار با معلولان را یاد بگیرند و باید محتوای یکی از دروس عمومی بدین سمت، سوق پیدا نماید.
مشکلات و پیشنهادها برای حل آن بسیار مبسوط‌تر و بیشتر از موارد مذکور است که ذکر آنها را به جای دیگری موکول می‌نمایم. به هر حال مسئولان باید از کفش همت، لباس فرهنگ و عینک اعتماد و خوشبینی نسبت به معلولان استفاده کنند تا افراد معلول بتوانند به حقوق‌شان دست یابند.
*دانشجوی نابینای دکترای حقوق دانشگاه تهران