در حوزه خانواده به نظریه مدون درستی دست نیافته ایم 

سال‌هاست درباره موضوع خانواده صحبت می شود ولی می توان گفت که خانواده به دغدغه اصلی هیچ یک از نهادهاى پژوهشى، كارشناسى، سياستگذارى و برنامه ريـزى كشوربا رویکرد برنامه محوری تبديل نشده و آنچه تا امروز شاهد بوده‌ايم، اقداماتي جزيى بوده است هر چند که در متن برنامه ها همواره از عنوان خانواده و توجه به آن سخن گفته ایم . همچنین طی سالیان متمادی پرسش های بیشماری مطرح شده از جمله آنکه چـرا خـانواده جايگاه و اهميت خود را رفته رفته از دست می دهد؟ چرا كاركردهـاى خـانواده به تدريج كمرنگ‌تر می شود؟ چرا خانواده به راحتـى در معـرض تزلـزل قـرار می‌گيرد؟ و ده‌ها پرسش دیگر ، ولی همواره از این غفلت کرده ایم که مخاطب اصلی ما چه کسانی هستند ! و آیا متن برنامه‌های‌مان کارکردگرا بوده اند یا خیر . آنچه در گزارش ها مشاهده می کنیم بیشتر مبتنی به بررسی‌های میدانی است که روی مسائلی چون کاهش سن طلاق ، بالا رفتن سن ازدواج ، لزوم تفاهم میان زوجین، تقاضای جنسی و مواردی از این قبیل پرداخته شده است ولی کمتر پژوهش ها فراتر از آمارهای به اصطلاح میدانی به سمت تحلیل های آسیب شناسانه سوق یافته اند تا به راهکاری فرآیند محور و اجرایی دست یابیم . در اين راستا در نگاهي آسيب شناسانه مي توان به بازنگري و بررسي قوانين موجود پرداخت كه شايد وضع موجود ناشي از عدم كارآمدي آنها يا عدم اجراي درست قانون باشد و تقويت حوزه قانونگذاري از منظر تدوين، بازنگري و نظارت بر اجرا در اين حوزه يك گام به جلو خواهد بود. ولي آنچه بيش از همه مشهود است اينكه در حوزه خانواده به نظریه مدون درستی دست نیافته ایم و مسائل حوزه خانواده به عنوان یک نهاد کوچک با همان رویکردهای سنتی دنبال مي شود و مسائل آن بدون تغييـر بـاقي مانـده است؛ در حالي كه خانواده در سایر کشورهای دنیا به عنوان یک موضوع مهم در میان جامعه شناسان و روان شناسان محل بحث های بسیار است، اما در ايران کمتر با شرایطی مواجه بوده‌ایم که صاحبنظران این حوزه در بررسی فراتر از رویکردهای پیمایشی به موضوع خانواده بپردازند . آنچه دارای اهمیت است اینکه فارغ از نگرش پیمایشی به بررسی آسیب شناسانه موضوع خانواده پرداخته شود و سپس رویکرد تحولی و تکاملی برای تدوین راهبردها محل بحث اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی قرار گیرد . البته این را باید مدنظر قرار دهیم که پرداختن به مشکلات حوزه خانواده با نگرش مبتنی بر آسیب‌شناسی به معنای عدم بررسي مشكلات خـانواده در جريـان تحول نيست، بلكه حكايت از پيگيري مشكلاتي است كـه ريـشه در سـاختار خانواده دارد و بي شك تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله بسیاری داریم . يكي از مسائلي كه مي توان در وهله اول بدان پرداخت ، رشد تغییرات درونی خانواده است كه نباید از آن غافل شد و این نیازمند برخوردار شدن از تحلیل های مبتنی بر نظریه سازی است . براي مثال در راستای این تغییر آنچه می توانیم از منظری دیگر بدان نگاه کنیم ایجاد شرایط دستیابی به فرصت برابر برای زنان و مردان در عرصه های مختلف است . چرا که اگر زنان به میزان مردان از فرصت برابر برای حضور در عرصه برخوردار باشند ، دیگر تلاش جهت دسترسی به حقوق اجتماعی دغدغه ای وقت گیر برای هویت‌بخشی فردی جهت تقویت نقش زن در منظر اجتماعی نخواهد بود و بنابراين در شرایطی ایده آل با هويت زن به عنوان محور تحکیم بنیان خانواده مواجه خواهیم شد، هر چند برخی تفکرات بر این باورند که برابری و رفع تبعیض به فردگرایی و تزلزل خانواده منجر می شود ولی با نگرشی نو به این موضوع می‌توان گفت که رفع تبعیض علیه زنان نه تنها به رفع خشونت علیه زنان و آرامش روانی جامعه منجر خواهد شد بلکه به تقویت کارکردهای نقش افراد در خانواده و در نهايت به تحكيم بنيان خانواده منتهی می‌شود. این مهم می تواند یکی از محورهای نظریه اي در اين باره باشد . از سوي ديگر بايد گفت گفتمان های موجود درون خانواده منشأ همان تغییرات درونی است كه اینک مهم تر از چالش‌های بیرونی، نهاد خانواده را دستخوش تحول قرار مي دهد ؛ خانواده ماخذ گفتمان های مختلفی است که بر نظام اجتماعی تاثیر گذار است و برای ایجاد پیوستگی میان این گفتمان‌ها باید دارای برنامه باشیم چرا که پیوند میان گفتمان های موجود از منظر جنسیتی و نسلی می تواند مقدمه ای دیگر برای تحکیم خانواده باشد . با آنچه در اين نوشتار آمد تاكيدم بر آن است خانواده به عنوان يك نهاد از سـتون‌هـاي جامعـه محسوب می شود که منشأ تغییرات درون جامعه خواهد بود. بنابراین نمی توان با نگرشی شعارگونه و با جداول آماری قصد پایش چالش های حوزه خانواده و حل مسائل آن را داشته باشیم بلکه باید واقع گرایانه و با نگاهی جزيی نگر و تحلیلی به تدوین برنامه پرداخت . به اعتقاد من خانواده ايرانـي در حـال پوسـت انداختن و تغيير است و در این مسیر باید از سیر تحولات عقب نمانیم و باید با تقویت حوزه نظریه‌ای و تحلیل به رفع خلأ های برنامه ای و قانونی برای تقویت کارکردهای خانواده بپردازیم .